چهارشنبه ۴ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۰:۰۱
دانش تفسیری راکد مانده است

طباطبایی گفت: ما برای اینکه بدانیم روش تفسیر قرآن چیست منبعی نداریم و نمی‌دانیم روش تفسیر قرآن چیست. چرا چنین فقری وجود دارد؟ این فقر از آنجا نشأت می‌گیرد که سنت تفسیری ما مبتنی بر روش‌شناسی مشخصی نیست و در حلقه تکرار مکررات و بازگویی مطالب قبلی با اندکی کم و زیاد مواجهیم و تحولی در روش تفسیر صورت نگرفته و پارادایم نویی در سنت تفسیر ما پدیدار نشده است. این نشان می‌دهد چقدر از لحاظ کارهای تفسیری راکد ماندیم.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) نشست علمی نقد و بررسی کتاب «تفسیر بایبل» عصر روز گذشته سوم اسفندماه با سخنرانی سعید شفیعی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران (مترجم کتاب) و سیدمحمدعلی طباطبایی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در دانشگاه مفید برگزار شد.

طباطبایی با طرح این سوال که چرا به ترجمه چنین آثاری نیاز داریم؟  و آیا به عنوان دانشجویان رشته قرآن و تفسیر، ترجمه چنین آثاری می‌تواند برای ما فایده داشته باشد و چه فایده‌ای می‌تواند داشته باشد؟ گفت: فایده این کتاب منحصر به دانشجویان دین یهودیت یا مسیحیت نیست و در تفسیر قرآن هم نیاز داریم با این کارها آشنا شویم و بدانیم در جهان امروز متونی شبیه به قرآن چطور خوانده می‌شوند، چطور تفسیر می‌شوند و سیر مراحل پیشرفتی که داشتند چه بوده است و چه چشم‌اندازی برای آینده دارند و ما کجا هستیم.

وی افزود: اگر ما با این نگاه سراغ سنت تفسیری خودمان برویم اول مشکل ما فقر منابع آموزشی است. ما برای اینکه بدانیم روش تفسیر قرآن چیست منبعی نداریم و نمی‌دانیم روش تفسیر قرآن چیست. چرا چنین فقری وجود دارد؟ این فقر از آنجا نشأت می‌گیرد که سنت تفسیری ما مبتنی بر روش‌شناسی مشخصی نیست و در حلقه تکرار مکررات و بازگویی مطالب قبلی با اندکی کم و زیاد مواجهیم و تحولی در روش تفسیر صورت نگرفته و پارادایم نویی در سنت تفسیر ما پدیدار نشده است. این نشان می‌دهد چقدر از لحاظ کارهای تفسیری راکد ماندیم. وقتی سنت تفسیری راکد مانده باشد نمی‌توانیم منبع آموزشی داشته باشیم و حتی می‌شود گفت از نظر تفسیر به انسداد رسیدیم، چون مفسران ما به روش‌شناسی نپرداختند و این احساس به ما دست داده که تفسیر یعنی درباره متن صحبت کنیم یا بنویسیم.

وی با اشاره به این نکته که اگر به آثار تفسیری ما نگاه کنید یا مقدمه‌ای ندارند که در آن توضیح داده شده باشد چطور می‌خواهند قرآن را تفسیر کنند یا اگر دارند آن مقدمه درباره تاریخ قرآن و تفسیر است بدون اشاره به روش تفسیر است، افزود: اگر می‌بینیم یک مفسری در مقدمه اصولی را به عنوان روش مطرح کرده است، وقتی سراغ خود تفسیر می‌رویم شاهدیم که اصلا آنها را رعایت نکرده است. بنابراین می‌شود از یک بحران تفسیری صحبت کرد. در چنین وضعیت خیلی مفید است یکبار سرمان را بالا بیاوریم و ببینیم در جهان پیرامون ما حداقل در همسایگی ما یعنی در یهودیت و مسیحیت چه می‌گذرد. شاید بتواند به ما خیلی کمک کند تا بکوشیم تلاشی روش‌شناسانه برای تفسیر صورت دهیم و بتوانیم روش‌شناسی ارائه کنیم.

سعید شفیعی در ادامه طی سخنانی گفت: کتاب تفسیر بایبل کتاب خوبی است که به دلایل آن اشاره خواهم کرد؛ از جمله به خاطر روش‌هایی که در تفسیر کتاب مقدس در پیش گرفته است کتاب خوبی است. در رابطه با کلمه بایبل در عنوان کتاب باید عرض کنم بایبل اسم خاص است و نمی‌شود آن را ترجمه کرد لذا ما تصمیم گرفتیم این کلمه به همین صورت باقی بماند.

وی افزود: نسخه‌ای که اول از کتاب دیدیم نسخه قدیمی بود و اشکالاتی در متن داشت که هنوز هم برخی اشکالات باقی است. کتاب که به دست ویراستار رسید ایشان گفتند کتاب چاپ جدید هم دارد و چاپ جدید را به ما دادند. در چاپ جدید فصل کوتاهی اضافه شده بود و برخی اشکالات متن قبلی هم برطرف شده بود ولی هنوز هم اشکالاتی باقی است. کتاب قدیم دوازده فصل بود ولی چاپ جدید سیزده فصل است. ما سیزده فصل را ترجمه کردیم.

به گفته وی، این کتاب یک توصیف آموزشی و تقریبا کامل از تفسیر و روش‌های تفسیر بایبل است. توصیف یعنی چه؟ ویژگی معاصر بیشتر نویسندگان غربی این است که توصیف می‌کنند یعنی تلاش می‌کنند ارزش‌داوری نشود و این یک ویژگی مشترک میان خیلی از نویسندگان غربی است. این کتاب تا حد زیادی در این کار موفق بوده است. تا جایی که یاد دارم ارزش‌داوری در این کتاب ندیدم. نه از بایبل مدح و ثنا می‌کند و نه نقدش می‌کند. نکته دیگر اینکه این کتاب آموزشی است. ما در زمینه تفسیر خیلی کتاب داریم ولی نه آموزشی هستند نه پژوهشی. کتاب آموزشی باید ذهن خواننده را به کار بگیرد تا دانشجو یک چیزی یاد بگیرد.

شفیعی گفت:‌ این کتاب آموزشی است چون از همان اول کتاب وارد بحث تفسیر می‌شود. ابتدا سه خط واژه تفسیر را توضیح می‌دهد، بعد شرح می‌دهد که در تفسیر چه کاری انجام می‌دهیم و مثال‌های روزمره برای آن بیان می‌کند بدون اینکه ارجاعی داده شود. نویسنده این کار را تا چند صفحه پیش می‌برد. وقتی خواننده این صفحه را می‌خواند یک چیزی دستش می‌آید. می‌تواند بدون اینکه به عقب بازگشت کند چند دقیقه درباره تفسیر صحبت کند. به این آموزش می‌گویند یعنی قوه یادگیری خواننده را به کار بگیریم و این کتاب این کار را انجام داده و موفق بوده است.

وی افزود: نویسنده در ادامه تأکید می‌کند خیال نکنید تفسیر بایبل مثل زمانی است که شما کتابی را می‌خوانید و آن را تفسیر می‌کنید بلکه تفسیر بایبل تفاوت‌هایی دارد. بایبل از نظر زبانی و فرهنگی ویژگی‌هایی دارد که موجب می‌شود تفسیر آن با تفسیر یک داستان تفاوت داشته باشد. بیان این نکات موجب می‌شود ذهن دانشجو درگیر شود، نه قوه حافظه‌اش. تا اینجا می‌خواستم بگویم چرا این کتاب صبغه آموزشی دارد. من عرض کردم این کتاب کامل است. چرا کامل است؟ چون نویسنده انواع روش تفسیر را در کتاب بیان کرده است.

شفیعی در پایان گفت: سؤال دیگر این است که آیا می‌شود این روش‌ها را در زمینه قرآن به کار گرفت. ما در کتاب‌هایی که در مورد تفسیر قرآن می‌نویسیم می‌گویم تفسیر یا عقلی است یا نقلی یا علمی یا عرفانی. این تقسیم‌بندی با چیزی که اینها می‌گویند فرق دارد. اینها مراحل تفسیر را بیان می‌کنند و آن را به تاریخی، ادبی، سنتی و ... تقسیم می‌کنند. نکته اساسی این است که ما در کتاب تفسیر قرآن بر تاریخ تفسیر تاکید می‌کنیم مثلا می‌گوییم معتزله قرآن را عقلی تفسیر می‌کردند. پس ما به تاریخ تفسیر نظر داریم ولی در این کتاب این شکلی نیست و نویسنده می‌خواهد توصیف کند که مراحل تفسیر باید چگونه باشد و به تاریخ تفسیر نظر ندارد. با این حساب چقدر می‌توانیم از این روش‌ها برای قرآن و حدیث استفاده کنیم؟ به نظرم اگر بخواهیم از این روش‌ها استفاده کنیم یک مقداری با عقاید مسلمانان تعارض پیدا می‌کند. مثلا این کتاب از نقد تاریخی یا نقد ادبی صحبت می‌کند. نقد تاریخی یعنی چه؟ نقد تاریخی بر این پیش‌فرض استوار است که یک متن در تاریخی پدید می‌آید و با محیط در گفت‌وگو است و در تفسیر متن باید به این مسئله توجه شود. نقد متن هم به این معنی است که نسخه‌های متفاوت یک کتاب با هم سنجیده شود و یک نسخه انتخاب شود. این در حالی است که مسلمان‌ها می‌گویند قرآن یک نسخه بیشتر ندارد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها