عاملی در نخستین همایش «فرهنگ و دانشگاه در ایران»:
کارکردهای فرهنگی دانشگاه از دست رفته است/ تاکید بر پیوند خوردن علم و دین
سعید رضا عاملی گفت: دانشگاه امروز آبادی اش را از دست داده و به سوی اقتصاد دانشگاه در حرکت است تا تقویت فرهنگ. کارکردهای فرهنگی دانشگاه امروز از دست رفته است. مهمترین کارکرد دانشگاه پیوند خوردن علم و دین است اما دانشگاه در مسیر جداسازی دین و علم حرکت کرده و سکولاریسم باعث محرومیت الهامات دینی در علوم است.
سعید رضا عاملی در این همایش با بیان اینکه برخی فکر میکنند امر دینی غیر علمیاست و امر علمیغیر دینی گفت: این تعارض تا جایی پیش میرود که در کشورهای اسلامینگاه دینی در بستر تحولات اجتماعی موجب شرمندگی میشود. گویی اگر کسی وارد دانشگاه میشود نباید از دین سخن بگوید چون دین را امر خرافی تلقی میکنند اما این دوتایی کردن علم و دین محصول دنیای لائیک است که گرفتار شرک و کفر نسبت به مقولههای متعالی شده است.
او ادامه داد: در دنیای غرب نگاه انتقادی شکل گرفته و رنسانس بازگشت به دین در حال طرح است. دانشگاه و نگاه اروپا مرکزی که تاریخ را از رنسانس شروع میکند و یونان مرکزی و رم مرکزی را در محور علم و دانش قرار میدهد.
او با اشاره به اینکه دانشگاه در ایران قدمت طولانی دارد یادآورشد: اخیرا من نامه ای را از دانشگاه جندی شاپور دیدم که به این دانشگاه به عنوان اولین دانشگاه جهان میشناسد. در چنین سرزمینی ما جندی شاپور داشتیم و در این جندی شاپور بیمارستانی با شهرت جهانی وجود داشته است. بنابراین قدمت دانشگاه در کشور ما هزاره ای است.
عاملی در بخش دیگری از سخنانش به تعریف فرهنگ اشاره کرد و توضیح داد: فرهنگ مفهوم ثابتی نداشته و از چیزی که هست صحبت میکند و این چیزی که هست هم مدام در حال تغییر است. امروز اگر ما از فرهنگ حرف میزنیم به عنوان یک روش خاص زندگی حرف میزنیم. به طور عمومیدر فرهنگ ایران ما باید دین، زبان فارسی و ... را به عنوان عناصر متمایز کننده فرهنگ ایران بشناسیم. در دوره ظهور انقلاب اسلامیهم به نظر میرسد انقلاب اسلامیرا باید عنصر متمایز کننده بدانیم چون این انقلاب بعد از 43 سال هنوز توانسته به ارزشهای خود وفادار باشد.
عضو هیئت علمیدانشگاه تهران با اشاره به اینکه انقلاب اسلامیاساسا یک انقلاب فرهنگی دانش مبنا و دین بنیان بوده است افزود: تعطیلی دانشگاهها با نگاه تحول فرهنگی پیش آمد و اگر بخواهیم دو دانشگاه قبل و بعدا از انقلاب را مقایسه کنیم پیشرفت علمیو توسعه دانشگاهها، افزایش تعداد دانشجو و ... را میتوان عناصر متمایز کننده دانشگاه بعد از انقلاب است.
به گفته عاملی، دانشگاه و حوزه همواره مبنا و جایگاه فرهنگ در ایران هستند و در حوزه فرهنگ نخبگی و عمومیاگر ببینیم از کجا فرهنگ به جامعه منتشر میشود باید دانشگاه و حوزه را منبع تاثیرگذار بدانیم. امروز فضای مجازی منشا این شده که ما وارد یک عرصه جدید شویم و جهانی شدن به معنای فرامحلی شدن در جریان است و هم محل و ملت و امت معنا یافته است و به این دلیل که ما در آینه جهانی خود را میبینیم.
او با بیان اینکه انقلاب اسلامیعرصه مقاومت و پایداری در مواجهه با سایر فرهنگهای معارض که ابعاد سکولار و لائیک دارند را تقویت میکند گفت: در این فضا ضعفهای محلی و مزیتهای فرامحلی یا برعکس دانشگاه متفاوتی را ایجاد میکنند و دانشگاه را با فرهنگ ایرانی و غیر ایرانی پیوند میزند.
عاملی با اشاره به دو مدل در برخورد با دانشگاه گفت: نخست نگاه سنتی نخبه محور به دانشگاه است که در دوره قبل از صنعتی شدن حاکم است اما با ظهور فضای مجازی با دانشگاهی رو به رو هستیم که در آن الگوی دانشگاه با فرهنگ عمومیو انبوه جامعه مطرح میشود و دانشگاه با عرصه عمومیپیوند میخورد. ما ادعا نمیکنیم که دانش و دانشگاه مبدا خیر مطلق است اما دانشگاهی که نتواند هدفمند با نگاه متعالی به جامعه نگاه کند میتواند منشا گمراهی باشد.
این استاد دانشگاه با اشاره به دیدگاههای خوش بینانه نسبت به دانشگاه و فرهنگ توضیح داد: این دیدگاهها دانشگاه را به عنوان فضایی که در دوره تجدد اوج گرفته و مبدای برای سخت و حل مسایل اجتماعی است میبیند. این دیدگاه رابطه دانشگاه با فرهنگ را مثبت تلقی میکند و معتقد دانشگاه سازنده فرهنگ است. اما دیدگاه بد بینانه میگوید چون دانشگاه از مسیر خودش خارج شد و به نوعی کمک کننده نظامهای حاکم بر جهان بود این دانشگاه منافع عمومیرا مورد توجه قرار نداد و وارد عرصه ای شد که نظام سلطه را تقویت کرد.
او با اشاره به مفهوم سرمایه داری آکادمیک و دانشگاه سرمایه داری تاکید کرد: در این مدل دانشگاه در خدمت سرمایه است و به مسایل فرهنگی و اجتماعی توجه ندارد. حالا اینکه چرا دانشگاه به این سو رفته جای بحث دیگری است. امروز ما وارد رقابت بینالمللی شدیم برای اینکه در رتبه بندی جهانی حضور داشته باشیم و این باعث انحراف دانشگاه از هدف اصلی خودش که تقویت فرهنگی عمومیاست شده. از سوی دیگر انتقال از لیبرالیسم به نئو لیبرالیسم، اقتصاد دانش بنیان و ... از دلایل دیگر انحراف دانشگاه از هدف اصلی خودش است.
عاملی با بیان اینکه دانشگاه امروز آبادی اش را از دست داده و به سوی اقتصاد دانشگاه در حرکت است تا تقویت فرهنگ، یادآور شد: کارکردهای فرهنگی دانشگاه امروز از دست رفته است. مهمترین کارکرد دانشگاه پیوند خوردن علم و دین است اما دانشگاه در مسیر جداسازی دین و علم حرکت کرده و سکولاریسم باعث محرومیت الهامات دینی در علوم است. دانشگاه باید تقویت کننده همکاری بین اقوام، اتحاد بین ملت و ... باشد چون امروز تک تک دانشگاهها محل ورود و خروج اقوام هستند . دانشگاه باید نسبت به چالشهای اجتماعی و جهانی مانند کمبود آب، غذای سالم و ... پاسخ داشته باشد. دانشگاه باید توان فهم و نقد جامعه را تقویت کند و عمق ذهنی به جامعه بدهد.
او با تاکید بر اینکه سطحی نگری امروز سم در جامعه است و فضای مجازی باعث شده جامعه ذهن تحلیلی اش ضعیف باشد ودانشگاه باید این فضای تحلیل و نقد را تقویت کند گفت: فرهنگ میتواند امری ساختنی باشد و ما میتوانیم تمدن نوین اسلامیرا با نوآوریهای جدید بسازیم و دانشگاهها جهت دهنده علم و فناوری است. علم باید بتواند بسازد و باید هدفهای تمدنی داشته باشد.
او به سه عنصر تمدنی اشاره کرد و افزود: بنیادی ترین مولفه دنیای ظهور عدالت و هوش مصنوعی است. فناوریها باید توزیع را عادلانه کند و تبعیضها را رفع کنند. در دوران ظهور ما از دینیای برخوردار از فرهنگ صحبت میکنیم
او گفت: علم دوران مهدی زمینه فضای امن زندگی را فراهم میکند و دانشگاه نیازمند هدف متعالی برای ساخت تمدن نوین اسلامیاست.
غلامیبا اشاره به تلقی از فرهنگ و دانشگاه گفت: کمتر دیده شده که بیان شود انسان موجود فرهنگی است در حالی که جامعه مدنی و انسان مولد فرهنگ است و این وجه ممیزه ما با سایر موجودات است.
او ادامه داد: تمامیکنشهای انسانی دانسته و ندانسته تحت پوشش فرهنگ قرار دارد. همانطور که اشاره کردم فرهنگ در عرض سیاست و اقتصاد نیست بلکه مشرف بر روح اقتصاد است.
او افزود: جدا کردن فرهنگ از ابعا اجتماعی و مقدم کردن سیاست و اقتصاد بر آن خطای بزرگی بوده که در زمان طولانی توسط تکنوکراتها در جهان و ایران صورت گرفته است.
غلامیتعریفش از فرهنگ را ارائه کرد و گفت: فرهنگ در ضمیر ناخودگاه نهادینه شده و به انسان و جامعه معنا میدهد. با این نگاه فرهنگ روح بر جامعه و به مثابه اکسیژن در حیات اجتماعی است و اگر اکسیژن نباشد همه موجودات به مخاطره میافتند فرهنگ هم این گونه است.
او با بیان اینکه علم یکی از مهمترین مولفههای فرهنگ است گفت: دانشگاه هم به مثابه نهاد و سازمان تعلیم و تعلم در طول علم یک سازمان فرهنگی است. این یک شعار نیست و بیان کننده یک اصل است که پذیرفتن آن الزاماتی را برای شاکله دانشگاه به وجود میآورد. زمانی میشود از رابطه فرهنگ و دانشگاه سخن گفت که جوهر و ساختمان فرهنگ برای ما روشن باشد و بدانیم ما اساسا از چه فرهنگی حرف میزنیم. اینها اگر روشن نباشد منشا اختلافات زیادی میشود و حرکت فرهنگی را به ضد فرهنگ تبدیل میکند و کسانی که در این حوزه صحبت میکنند باید صاحب نظریه باشند یا حرفهای خودشان را بر اساس یک نظریه بیان کنند.
او تاکید کرد: بر این اساس نباید حضور فرهنگ در دانشگاه را الصاقی در نظر گرفت و به فرهنگ نگاه فوق برنامه داشت. فرهنگ باید مانند خون در رگهای دانشگاه جاری و ساری است و تمام ابعاد ساخت افزای و نرم افزاری دانشگاه را در خود غرق کند چون نمیتوان گفت دانشگاه و دانش موجودی فرهنگی است اما نگاه الصاقی به فرهنگ در نسبت بین دانشگاه و فرهنگ داشت.
او با اشاره به اینکه این نگاه باید در خط و سیر دانشگاه و در متون درسی وجود داشته باشد افزود: سخن من به منزله بی اهمیت بودن برنامههای فوق برنامه نیست. دانشگاه باید فرهنگی باشد و ما نیز باید دنبال ظهور حداکثری فرهنگ در علم و دانشگاه باشیم و این نیازمند روشن شدن معنای فرهنگ و شاخصههای آن است. در این باره هم نظریات مختلفی وجود دارد که ممکن است یک نظریه بر سایر نظریات غالب شود.
او گفت: فرهنگ از یک هسته سخته و پیرامون برخوردار است و به ویژه فرهنگ اسلامیلایههای پیرامونی دارد که ثابت است اما تغییر در آن بسیار دشوار است با این وجود لایههای پیرامونی متناسب با شرایط مکانی و زمانی و سایر فرهنگها تفاوت میکنند. بنابراین ما فرهنگ را نباید پدیده ثابت بدانیم و این پویایی و تکامل منافاتی ندارد که دانشگاه یک نظریه را مبنای خود بداند چون نظریه هم با شرایط تغییر میکند.
غلامیاضافه کرد: از سوی دیگر باید توجه داشت که در ساخت دانش ورزی نظریات مختلفی در رفت و آمد است و این لازمه کار علمیاست اما در کنشگری بلبشو پذیرفته نیست و در عین ایتمه در مقام کنشگری هستیم ده تا نظریه را مبنای کنشگری خود بدانیم!
استادان ما باید در فعالیتهای خودشان، خود را در سیر تکاملی تاریخ و تمدن در نظر بگیرند و خود را در این دایره تعریف کنند.
به گفته او، نمیشود نسبت به خط سیر تاریخی و تمدنی خود بی تفاوت باشیم. یکی از مشکلات امروز این است که ما از حضور خود در یک خط عظیم غافل هستیم و باید بدانیم فرودهای در این خط به معنای زوال نیست.
غلامیبا بیان اینکه علم بومیو علم دینی مصداق بارز علم و فرهنگ است نمیشود از فرهنگ صحبت کرد و ضرورت بومیشدن علم را نادیده گرفت گفت: اگر علم فرهنگی بود دلیل نمیشود نسبت به جوهرههای علمیخود بی تفاوت باشد. دین در حوزههای اجتماعی معلوماتی را در اختیار ما به ویژه معلومات وحیانی قرار میدتعد و میتوانیم از این معلومات برای حل مسایل استفاده کنیم.
او با بیان اینکه ما وظیفه درون دانشگاهی و بیرون دانشگاهی داریم و دانشگاه نمیتواند نسبت به فرهنگ عمومیکشور بی تفاوت باشد گفت: دانشگاه مظهر عقلانیت است و باید نسبت به اصلاح آفتهای فرهنگ عمومیاقدام کند.
غلامیدر پایان به برخی از آسیبهای موجود در رابطه بین فرهنگ و دانشگاه اشاره کرد و گفت: تشریفاتی شدن فرهنگ، کنار گذاشتن استاد و دانشجو از فعالیتها و اداری شدن دانشگاه و سیاست زدگی فعالیتهای فرهنگی از جمله این اسیبهاست.
او یادآور شد: ما نیازمند بازنگری به نظام آموزش عالی کشور هستیم برخی تحول مد نظر رهبری را همان نقشه جامع علمیکشور میدانند در حالی که این گونه نیست در تحول نظام آموزش عالی در نظر گرفتن فرهنگ باید لحاظ شود و بر اساس مناسبات جدید باید طراحی شود.
نظر شما