«ماشو در مه»، دوراهی بین پول و انقلاب
داستان این کتاب جذاب، دربارهی پسری جنوبی به نام ماشو است که رژیم پهلوی برادرش حجت را هنگام پخش اعلامیه دستگیر کرده است. اکنون او تنها شده، پدرش به مسافرت رفته و برادر دیگرش هم معتاد است. کاظم دوست صمیمی اوست که پسری بسیار زرنگ و باهوش است. دوست دیگر او سیامک نام دارد که «سیا» صدایش میزنند، او پسری نامرتب و شلخته است.
داستان از این قرار است که کاظم از افرادی میشنود که کیفی پر از طلا و جواهر را در زیر لولههای نفت مخفی کردهاند؛ او هر چیزی که شنیده را برای ماشو تعریف میکند و سیا هم مخفیانه به صحبتهای آن دو گوش میدهد و میخواهد در به دست آوردن این گنج با آنها شریک شود. هر سه دوست در پی گنج میروند و کل لولههای نفت را زیرورو میکنند؛ اما هیچ چیزی نصیبشان نمیشود، زمانی که آنها در حال گشتن بودند گاردیهای شرکت نفت به آنها شک میکنند و به دنبالشان میروند. هر سه آنها به کتابخانه پناه میبرند و در آنجا با حبیب دوست برادر ماشو، آشنا میشوند. حبیب به آنها میگوید که دست از این کار بردارند و دیگر دنبال این کار نروند، او به ماشو پیشنهاد میکند که راه برادرش را ادامه بدهد و شبها به او در پخش کردن اعلامیه کمک کند. ماشو در دو راهی سختی قرار میگیرد و ...
«ماشو در مه»، اثر فرهاد حسنزاده در 88 صفحه از سوی انتشارات مهرک راهی بازار نشر شده است.
«جای او خالی»، داستان شهادت نوجوانی 13 ساله
کتاب «جای او خالی» نوشته نادر ابراهیمی، یکی از کتابهای مجموعه «قصههای انقلاب برای بچهها و نوجوانان» است که انتشارات سوره مهر برای آشنایی کودکان با بزرگترین اتفاق تاریخ معاصر ایران منتشر کرده است.
این کتاب، داستان کوتاهی درباره حوادث و رویدادهای انقلاب اسلامی و نقش نوجوانان در انقلاب است. شخصیت اصلی داستان «منصور» نوجوان 13 سالهای است که مسئولین مدرسه بارها او را به مراسمهایی که برای شاه ترتیب داده میشد، میبردند و او هر بار خسته و ناراحت از مراسمها بازمیگشت و به روزی فکر میکرد که بتواند این همه ظلم و ستم را تلافی کند. با شروع انقلاب، این فرصت برای او پیش میآید و او همراه با دوستان دیگرش به صف مبارزان انقلابی میپیوندد، تا اینکه در تظاهرات 17 شهریور، توسط یکی از همسایههایش که جز سربازان شاه بود، به شهادت میرسد.
«جای او خالی»، اثر نادر ابراهیمی در 32 صفحه از سوی انتشارات مهرک در بازار کتاب عرضه شده است.
سفر به سالهای انقلاب با «رویای بعدازظهر»
کتاب «رویای بعدازظهر»، نوشته نیلوفر مالک، از زاویه دید یک نوجوان به نام پارسا روزهای پرتلاطم انقلاب را روایت میکند تا نوجوانان را با آن دوره بیشتر آشنا کند. این کتاب در هشتمین جشنواره داستان انقلاب به عنوان رمان برتر نوجوانان انتخاب شده است. پارسا شخصیت اصلی این کتاب، به دنبال تعمیر یک چراغ مطالعه دچار برق گرفتگی میشود و وقتی به هوش میآید، خود را در یک فضای جدید و غریبه میبیند. او متوجه میشود که تمام وسایل اتاق عوض شده و وسایل قدیمی جای آنها را گرفتهاند. این اتفاق باعث میشود او به سالهای قبل از انقلاب برگردد و در دل ماجراهای آن دوره قرار بگیرد.
کتاب «رویای بعدازظهر»، نوشته نیلوفر مالک در 62 صفحه از سوی انتشارات مهرک عرضه شده است.
«زمستان بیشازده»، داستان انتقال میکروفیلم
کتاب «زمستان بیشازده»، نوشته فاطمه نفری، داستان نوجوانی به نام رضا را به تصویر میکشد که در جریان انقلاب دچار تغییر و تحول و انقلابی میشود. این رمان برای گروه سنی نوجوان نوشته شده است.
قسمتی از کتاب شامل واگویههای رضا شخصیت اصلی داستان است. رضا که بنا به خواست مهندس، (دیگر شخصیت داستان) میخواهد میکروفیلمی را به دست فرد دیگری برساند، ترس دستگیری توسط نیروهای ساواک را دارد و همین دلیل واگویههایش است. او دائم دچار تردید است که آیا این کار را انجام بدهد یا نه. در نهایت رضا با یادآوری لطفها و محبتهایی که مهندس در حق او و خواهرش کرده بود از انداختن میکروفیلم در آبانبار پشیمان میشود و تصمیم میگیرد کاری را که مهندس از او خواسته بود انجام دهد.
در بخش دیگری از کتاب «زمستان بیشازده»، قصه رضا و دو دوستش به نامهای محسن و فرید نقل میشود. فرید و پدرش که گویا از طرفداران شاه هستند، گزارش افرادی را که شبانه به در و دیوار اعلامیه میچسبانند به گوش ساواک میرسانند. بحث و مجادله بین رضا و محسن با فرید درمیگیرد که به جرم این کار او را بازخواست میکنند.
از این رمان در هفتمین جشنواره داستان انقلاب، تحت عنوان جایزه امیرحسین فردی که از سوی حوزه هنری برگزار شد، این اثر مورد تقدیر قرار گرفت.
کتاب «زمستان بیشازده»، نوشته فاطمه نفری در 196 صفحه از سوی انتشارات مهرک راهی کتابفروشی شده است.
«پدر چرا توی خانه مانده است؟»
کتاب «پدر چرا توی خانه مانده است؟» روایت جالبی است از زندگی پسر نوجوانی که در دوره قبل انقلاب زندگی میکند. در اوج زمانی که ساواک نسبت به افراد حساسیت بیشتری را نشان میدهد، پدر علی در خانه میماند تا برخوردی با ساواکیها نداشته باشد؛ اما مشکل علی از زمانی شروع میشود که همه مردها و 3 تا از زنهای محلهشان توسط ساواک به زندان برده میشوند. هیچ مردی در محل نمیماند به جز پدر علی؛ بعد از مدتی او فهمید که بچههای محل، او را از خودشان نمیدانند و کاری با او ندارند. این مسئله مدام ذهن او را مشغول کرده بود تا این که متوجه علت شد. پدر او تنها مرد در محلهشان بود. علت را از مادرش پرسید ولی مادرش به پاسخی کوتاه اکتفا می کرد: «کاری ندارد، که بکند. کارخانه تعطیل است.» از آن پس علی باور کرده بود که پدرهای خوب را میبرند و پدرهای بد باقی میمانند، تا این که روزی «آنها» آمدند...
کتاب «پدر چرا توی خانه مانده است؟»، اثر نادر ابراهیمی در 29 صفحه از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده است.
نظر شما