یادداشتهای پیش از انقلابِ کاظم موسوی بجنوردی در سالهای زندان منتشر شد.
وقتی در نیمه اسفند ١٣۴۴، کاظم موسوی بجنوردی، بهجرم مبارزه مسلحانه به اعدام محکوم شد، هرگز گمان نمیبرد، که در اسفندماه هجدهسال بعد، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی را تأسیس کند. او که حزب ملل اسلامی را تشکیل داده بود، در کوههای دارآباد گرفتار آمد، اما روزگار چنان چرخید که در همان حوالی، این نهاد پژوهشی را بنیاد نهاد.
او در حدود چهاردهسالی که در محبس گذراند، نهتنها اندیشۀ دانشنامهنویسی را در ذهن خود پروراند، بلکه به تئوریپردازیِ سیاسی و فلسفی نیز پرداخت و کتاب «تئوری تحلیلی شناخت و قانون تحول»، که در سالهای ١٣۵۴ تا ۱۳۵۶، در زندان اوین به رشتۀ تحریر درآمد، محصول همان تأمّلات و تفکّرات است.
در این دست نوشتهها کاظم موسوی بجنوردی به بررسی مقوله شناخت در قالب یازده اصل به شرح زیر پرداخته است:
آزادی همچون گوهر شناخت
تضاد همچون علت شناخت
جهان واقعیتی جدای از ذهن است
منشاء شناخت (جهان مادی)
موضوع شناخت (مادی و غیر مادی)
واقعیت جهان قابل شناخت است
شناخت نسبی است
هدف شناخت (راهنمای عمل)
مکانیسم شناخت
ملاک شمتخت (عمل + فرآیند خرد محض)
مراحل شناخت (حسی، نظری، خرد محض، عرفانی)
در پیشگفتار کتاب به قلم مؤلف میخوانیم: در زندان سیاسی قبل از انقلاب با اینکه مسأله مبارزه قهرآمیز مسلحانه را برای درهم کوبیدن رژیم شاه و ایجاد حکومت جمهوری اسلامی در چارچوب حزب ملل اسلامی مطرح کرده بودیم ولی در همان دوره در زندان به این نتیجه رسیدم که مبارزه مسلحانه راه درستی نیست و باید در مرحلۀ اول خرد عمومی را بالا برد و به همین دلیل در همان زندان اندیشۀ پدید آوردن یک دائرةالمعارف اسلامی در ذهن من شکل گرفت و بعداً که در آستانۀ پیروزی انقلاب اسلامی در دورۀ نخست وزیری بختیار از زندان آزاد شدم و طبعاً بعد از پیروزی انقلاب اسلامی چند سالی در سیاست بودم و سپس آن را بوسیدم و کنار گذاشتم. در سال 1362 مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی را تشکیل دادم.
...در اواخر مدتی که در زندان سیاسی رژیم شاه بودم شانزده ماهی را در زندان اوین گذرانده بودم. در آنجا که چندین زندان در محوطه آن بود، من و شادروان ابوالقاسم سرحدیزاده آن عارف و انقلابی بزرگ با دیگر زندانیان، از تودهایها و چریکهای فدائی خلق، و مجاهدین خلق محبوس بودیم که فرصت استثنائی بود که در گوشۀ خلوت خود این نوشته را پدید آورم. بهویژه اینکه مجاهدین خلق، من و مرحوم سرحدیزاده را بایکوت کرده بودند. ، این نوشتۀ کوتاه که با خط ریزی در آن سالها نوشته شده است، به دلیل خاطرهبرانگیز بودنش اکنون به چاپ هم مزیّن میگردد تا شاید نظراتی که در آن شرایط، راجع به نظریۀ شناخت و جبر و اختیار و قانون تحول مطرح کردهام، مفید واقع شود و نیزشاید از سوی اندیشمندان، مورد نقد قرار گیرد. بهویژه اینکه این نوشته مبتنی بر نگاه خاصی به جهان بیقراری است که در آن مقولههای حرکت و تضاد و ارتباط عام بین همه پدیدهها حاکم بوده که طبعاً ما را به تفکر و روش علمی راهبری میکند و بدین طریق شاید خدمت کوچکی کرده باشم.
شایسته ذکر است که تصحیح مطبعی این نوشته در نهایت امانت و دقت انجام گرفته که از اصل خود هیچ تغییری در آن پدید نیاید و چیزی از آن حذف یا اضافه نگردد. زیرا اهمیت آن در این است که همه آن و همه نظراتی که در آن مطرح شده است، در گوشۀ خلوت زندان اوین، در سالهای اسارت نوشته شده که طبعاً صرفنظر از اهمیت علمی آن بسیار برایم جاذبه دارد و در عین حال فضای فکری آن دوره مرا نیز نشان میدهد. با این تفاوت که امروز به اقتصاد رقابتی باور دارم ولی باید اعتراف کنم که من همیشه در اندیشۀ خود، جهان بیقراری را میدیدم که یکسر قانونمند است و آن را سنت الهی میدانستم و میکوشیدم که آن را در تحلیلهایم در نظر داشته باشم و امروز نیز بر همان روال میاندیشم.
«تئوری تحلیلی شناخت و قانون تحول» در 141 صفحه و به بهای 110 هزار تومان، با شمارگان 500 نسخه به چاپ رسیده است.
نظر شما