یکشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۰ - ۰۹:۳۰
روایت مارگارت والترز از «فمینیسم»

این کتاب برشی کوتاه از فعالیت زنان برابری‌خواه در انگلستان است و به معرفی نویسندگان زن در دوره‌های مختلف نیز می‌پردازد. زنانی که سعی می‌کردند مشکلات و مسائل شخصی خود یا دغدغه‌های زنان هم‌دوره‌شان را در قالب داستان به تصویر بکشند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، آینده چگونه خواهد بود؟ آیا آینده‌ای برای فمینیسم وجود دارد؟ آیا حداقل در کشورهای غربی مرفه نیاز به فمینیسم همچنان احساس می‌شود؟ در 1992، سوزان فلودی، فمینیست امریکایی، در بحثی متقاعدکننده و با گفتن جزئیاتی دلسردکننده از واکنش‌های پس زننده و شدیدی که فمینیست‌ها در طول فعالیت‌هایشان تجربه می‌کنند، صحبت کرد. فلودی تاکید می‌کند که این واکنش‌ها غالبا از سوی زنانی بوده که از جنبش زنان منفعت برده‌اند. این فمینیست امریکایی ادامه می‌دهد: «هرچند بسیاری از مردان این واقعیت را منکر می‌شوند اما مردان نیز تا به امروز از فعالیت‌های فمینیستی سود برده‌اند. این مردان با لحن مضطرب و عصبانی‌ای می‌گویند فمینیست‌ها پا را از حیطه خود فراتر گذاشته‌اند!»

از سویی دیگر، ژولیت میشل و آن اوکلی، نویسنده و فمینیست‌های بریتانیایی، نیز در سومین مجموعه مقالات خود با عنوان چه کسی از فمینیسم می‌ترسد؟ با تمرکز بر واکنش‌های پس زننده، عنوان کردند: «بسیاری از مردم ممکن است در مواجهه با فمینیسم احساس ناراحتی کنند. شاید برای اینکه فمینیسم در حقیقت کلیت این موضوع را که زنان چه کسانی هستند، چه مطالباتی دارند و تقسیم‌بندی حوزه عمومی و خصوصی را به چالش می‌کشاند.

در قرن بیستم، موج اول فمینیسم، مطالبه برابری سیاسی و اجتماعی را مطرح کرد. در دهه 1970، موج دوم فمینیسم، تمرکز خود را برحقوق جنسی زنان و حقوق آنها در محیط خانواده قرار داد. این مطالبات با وجود گذشت سال‌ها و تلاش‌های زیادی که انجام شده، همچنان هدف اصلی واکنش‌های منفی به فعالیت‌های فمینیست‌هاست. در دهه 1970، شعار «امر شخصی، به مثابه امر سیاسی است بسیار فراگیر شد، شعاری که فمینیست‌های معاصر تلاش در جهت تغییر آن دارند. بر اساس این شعار، امر سیاسی صرفا به امری خصوصی تقلیل داده شده است. در حالی که می‌دانیم مطالباتی مرتبط با زندگی خانوادگی و مسائل جنسی که پیامدهای سیاسی دارند، همچنان و به صورت فوری نیازمند توجه هستند.

این کتاب تنها برشی کوتاه از فعالیت زنان برابری‌خواه در انگلستان است. فصل اول کتاب به دورانی بازمی‌گردد که مذهب تنها راه ابراز وجود زنان بود. دورانی که زنان مجرد از سوی خانواده‌هایشان به دیر و صومعه تبعید می‌شدند و آنجا برای برخی از آنان مکان امنی برای اندیشیدن و یاد گرفتن بود. والترز در فصل بعد به فمینیسم سکولار می‌پردازد؛ دوره‌هایی که زنان جدا شده از سنت‌ها به‌شدت سرکوب می‌شدند و در بسیاری از مواقع به بیمارستان‌های روانی فرستاده می‌شدند. کتاب «فمینیسم مقدمه‌ای کوتاه» به معرفی نویسندگان زن در دوره‌های مختلف نیز می‌پردازد. زنانی چون ولستون کرافت، مری استل، ویرجینیا وولف و خواهران برونته که سعی می‌کردند مشکلات و مسائل شخصی خود یا دغدغه‌های زنان هم‌دوره‌شان را در قالب داستان به تصویر بکشند. به‌گفته‌ نویسنده، در ادامه‌ با زنان اصلاح‌گر قرن نوزده میلادی آشنا می‌شویم. زنانی که بر آموزش مناسب زنان تأکید داشتند و به‌دنبال اصلاح قوانین خانواده، حضانت و مالکیت زنان بر دارایی‌هایشان بودند. اواخر قرن نوزدهم مصادف با راه‌اندازی کمپین‌های مبارزاتی زنان فعال حوزه زنان بود؛ کمپین‌هایی چون مطالبه افزایش فرصت‌های شغلی برای زنان و حق رأی زنان.

اواخر قرن نوزدهم و قرن بیستم فعالین حوزه زنان بر حق رأی زنان متمرکز شده و مطالبه‌شان تبدیل به مبارزاتی گسترده برای دست یافتن به‌ حق رأی زنان می‌شود. موج اول فمینیسم و موج دوم فمینیسم در اواخر قرن بیستم، دیگر مباحث این کتاب را تشکیل می‌دهند.

در بخش «مقدمه مترجم» این کتاب آمده است: «مارگارت والترز، نویسنده و منتقد ادبی اهل انگلستان، در این کتاب سعی کرده است با بررسی تاریخی تلاش‌ها و مبارزات زنان در انگلستان، این سؤال را مطرح کند که امروز زنان با وجود گذشت سال‌ها از موج اول فمینیسم درگیر چه مسائلی هستند و با چه نوع تبعیض‌هایی دست و پنجه نرم می‌کنند؟ امید است که ترجمه این کتاب مقدمه‌ای باشد برای ادامه راهی که در آن بتوانیم به معرفی زنان فمینیست و برابری‌خواه دیگر نقاط جهان بپردازیم؛ زنانی که بسیاریشان علیرغم مبارزات و تأثیرگذاری‌ای که داشته‌اند، در ایران کمتر شناخته شده‌اند. زنانی که در هیاهوی رسانه‌ای این روزها که به افرادی که خارج از چارچوب‌های «پروژه»‌ای مرسوم فعالیت می‌کنند، اجازه شناخته‌شدن نمی‌دهد، از نظرها پنهان مانده یا فراموش شده‌اند.»

همچنین در بخش «مقدمه» کتاب می‌خوانیم: «من خودم هیچوقت نتوانستم بفهمم فمینیسم دقیقا چیست.» این جمله را ربکا وستا، نویسنده، در سال ۱۹۱۳ با لحنی طعنه‌آمیز می‌گوید: «فقط می‌دانم زمانی که احساساتم را بیان می‌کنم -احساساتی که من را از فرش زیر پایی یا زنی خیابانی متمایز می‌کند - دیگران فمینیست خطابم می‌کنند. هنگامی که او شروع به نوشتن کرد، فمینیسم کلمه نسبتا جدیدی بود که به تازگی در دهه ۱۸۹۰ از زبان فرانسوی به زبان انگلیسی وارد شده بود. نکته قابل تأمل اینکه، نمونه‌های ابتدایی کلمه فمینیسم در لغت نامه آکسفورد، همگی بار معنایی منفی داشتند. در سال ۱۸۹۵، مجله‌ای با اشاره به نوشته نویسنده‌ای زن، با لحن تمسخرآمیزی بیان کرد که این زنان با اصول فمینیستی خود، دلربایی می‌کنند. روزنامه دیلی کرونیکل در سال ۱۹۰۸ ادعا کرد که فمینیسم در آلمان کاملا سوسیالیستی است. این روزنامه در حقیقت سعی داشت بدین ترتیب، جنبش‌های سافرجت و سافر جيست" - تلاش زنان برای به دست آوردن حق رأی - و تمامی تلاش‌های فمینیست‌ها در آن دوران را که به اوج خود رسیده بود، بی‌ارزش نشان دهد. در آن سال‌ها، برخی نویسندگان با همان دشمنی قبلی از واژه جایگزین زن‌گرایی» به‌جای «فمینیسم» استفاده می‌کردند.

ریشه‌های مذهبی فمینیسم، آغاز فمینیسم سکولار، قرن هجدهم: آمازون‌های قلم به‌دست، آغاز قرن نوزدهم: زنان اصلاح‌طلب، اواخر قرن نوزدهم: زنان مبارز، سافر جيست‌ها: مبارزه برای حق رای، سافروجت‌ها: مبارزه برای حق رأی، فمینیسم؛ اوایل قرن بیستم، موج دوم فمینیسم: اواخر قرن بیستم، فمینیست‌ها در سراسر جهان و کلام آخر از فصل‌های این کتاب هستند.

کتاب «فمینیسم» اثر مارگارت والترز به ترجمه بنفشه جمالی، در 202 صفحه و با قیمت 50000 تومان از سوی نشر افکار روانه بازار نشر شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها