چهارشنبه ۱ دی ۱۴۰۰ - ۱۰:۳۹
«دعبل و زلفا»؛ روایتی عاشقانه از زندگی شاعر اهل بیت

«دعبل و زلفا» روایتی عاشقانه از آشنایی و زندگی پر فراز و نشیب «دعبل خزاعی» ، شاعر اهل بیت(ع) و همسر سازش ناپذیرش زلفاست؛ «ایبنا» به بهانه «پویش مردمی چهارشنبه‌های امام رضایی (ع)» این اثر را مرور کرده است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در خراسان رضوی، «دعبل و زلفا» به قلم «مظفر سالاری» نخستین بار سال ۱۳۹۶در ٣٣٢صفحه توسط انتشارات آستان قدس رضوی منتشر و تاکنون بیش از 40 هزار نسخه از این اثر عرضه شده است.

نویسنده در رمان «دعبل و زلفا» تلاش کرده است، فضاسازی‌هایی صورت دهد که مخاطب عام و به خصوص نسل جوان را به گذشته ببرد و ذهن او را درگیر مسایل مهمی البته با چاشنی داستانی عاشقانه کند.

حجت الاسلام سالاری درباره «دعبل و زلفا» گفته است: «در این رمان مقطع خوبی از تاریخ انتخاب شده و مسائل اجتماعی و سیاسی دوره علی بن موسی الرضا (ع) تا حدی که امکان بررسی در رمان داشته، مورد تحلیل قرار گرفته است ... این کتاب رمانی با چاشنی عشق و عاشقانگی است که باعث آشنایی با یکسری مسائل مربوط به آن زمان می‌شود، مسائلی که احساس می‌کنیم هنوز هم وجود دارد و از همین حیث کتاب، اثری سازنده است.»

رمان شورانگیز و جذاب «دعبل و زلفا» در واقع روایتی عاشقانه از آشنایی و زندگی پر فراز و نشیب «دعبل خزاعی»، شاعر اهل بیت(ع) و همسر سازش ناپذیرش زلفاست؛ در این کتاب، مقاطعی از زندگی دعبل در زمان امام موسی بن جعفر (ع) و امام رضا (ع) به صورت داستانی مورد توجه قرار گرفته است؛ عشق میان او و زلفا، بستری جذاب برای ماجراهای فراوان این رمان است که نویسنده کوشیده بر اساس داده های تاریخی به بازسازی و بازآفرینی ماجراها و حوادث بپردازد.

این کتاب، داستان عاشقانه ای است از شاعری به نام دعبل خزائی که در زمان خلافت عباسیان زندگی می کرده است. دعبل در سفری به سوی بغداد با کاروانی از اسیران زن مواجه می شود که برای کنیزی به دربار حکومت برده می شوند و در میان آن ها دختری است بسیار زیبارو و عفیف که شجاعت و ظلم ستیزی اش در مقابل مأموران ظالم، دعبل را شیفته و واله خود می کند.

شاعر جوان با دیدن دختر اسیر که نامش زلفاست، به دنبال رسیدن به اوست و بعداز ملاقاتش با وی که با رنج و زحمت بسیار فراهم شده، علاقه فراوان دختر به اهل بیت «علیهم السلام» را متوجه می شود.



در بخشی از کتاب «دعبل و زلفا» می‌خوانیم:
بیرون از دروازه و حصار شهر، تا چشم کار می‌کرد در دو طرف، دکان بود و کاروان‌سرا. دستفروش‌ها چند متر آن‌طرف‌تر، به موازات ردیف دکان‌ها، زیر سایهٔ چادرهایی رنگارنگ و پر وصله، بساط کرده بودند. تنوع کالاهای ریز و درشت چنان بود که اگر کسی ساعتی می‌چرخید و پرسه می‌زد، باز هم انگار چیزی ندیده بود. دعبل به هیاهوی آن شلوغ‌بازار و به سکویی که روی آن، چند غلام و کنیز نیمه‌برهنه را به نمایش گذاشته بودند، توجهی نشان نداد.

صدها شترِکاروان با ده‌ها اسب و نگهبان مسلح و غلامان پیاده و چندتایی قاطر و سگ همراهش به کاروان‌سرایی بزرگ خزید که پر از بار و شتر و گاری و حمال و انبار و اطاقک‌هایی در اطراف بود. بارها را که پایین می‌آوردند، ده‌ها کودک گدا و پابرهنه و دخترکان ولگرد و بی‌سرپرست، دوره‌شان کردند. در گوشه‌ای خربزه‌هایی بزرگ را تلنبار کرده بودند. دعبل بزرگ‌ترین خربزه را خرید. تا دو حمال، بار شتر را بر پشت اسبش بگذارند و ببندند، خربزه را به ده‌ها باریکه برید و بین بچه‌ها و دخترکان تقسیم کرد. دست، کاسه کرد و تخمه‌های خربزه را به اسبش خوراند. به خودش چیزی نرسید.
سکه‌ای به حمال‌ها و چند سکه به کاروان‌سالار داد و از ابن‌سیار و دو سه همسفر دیگر خداحافظی کرد. ابن‌سیار گفت: امیدوارم تو به زودی ندیم هارون شوی و من، طبیب مخصوص او!

نگهبان‌ها دختران و زنان اسیر را کنار صدها طاقه پارچه و خمره‌های گلین جمع کرده بودند. با تکان دادن تازیانه‌های حلقه شده، مجبورشان می‌کردند که فشرده‌تر بنشینند و از جلو چشم دور نشوند. دلش می‌خواست برود و خبری از او بگیرد. باز پا روی خواهش دل گذاشت و به سوی خروجی کاروان‌سرا به‌راه افتاد.

- گیرم که بخواهند او را چون کنیزی بفروشند، تو پولت کجا بود که بتوانی چنین ماه‌رویی را بخری؟ اگر ده کیسه دینار هم داشتی، از پس خریداران ثروتمندی برنمی‌آمدی که برای این‌گونه دختران ماه‌رو، دندان تیز کرده‌اند و دست‌وپا می‌شکنند.



مظفر سالاری متولد سال ۱۳۴۱ در یزد است. خودش روایت کرده است از دوم دبستان که با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آشنا شد عشق به ادبیات هم دروجودش روشن شد و باعث شد دوست داشته باشد روزی بنویسد اما بعد از این‌که دیپلم گرفت و وارد حوزه­‌ی علمیه شد همکاریش با نشریات کودک و نوجوان جدی‌تر شد. «رویای نیمه شب»، «دعبل و زلفا»، «مرا با خودت ببر» از جمله آثار پرتیراژ وی به حساب می‌آید. آذرماه سال جاری حجت‌الاسلام مظفر سالاری به عنوان رئیس جدید کتابخانه و موزه وزیری یزد منصوب شد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها