گارتن اَش در این گزارش شخصی سعی در بازکشف شخصیت دوران جوانیاش از دریچه چشمان اشتازی دارد و بهدنبال گفتوگو و رویارویی با کسانی است که علیه او جاسوسی کردهاند.
این کتاب، با مروری بر مستندات و خاطرات، دیدار حضوری در دفاتر جاسوسی انگلیس و نیز اتاقهای نشیمن افسران بازنشسته اشتازی، به روایتی شخصی تبدیل شده که به اندازه داستانهای جورج اورول و گراهام گرین مسحورکننده، جذاب و یادآور اخلاقیات است ـ و مهمتر اینکه، تمامش عین حقیقت است.
سال 1978، جوانی انگلیسی و عاشقپیشه تصمیم به زندگی در برلين میگیرد تا دریابد که در شهری از همگسسته، چه چیزهایی درباره استبداد و آزادی دستگیرش میشود. پانزده سال بعد، تیموتی گارتن آش که بهواسطه گزارشهای خود درباره فروپاشی کمونیسم در اروپای مرکزی به شهرت رسیده، دوباره به این شهر بازمیگردد. این دفعه، تصمیم به بررسی «پرونده»ای دارد به نام «رومئو». این پرونده توسط اشتازی، پلیس مخفی آلمان شرقی و به کمک تعدادی جاسوس گردآوری شده و حاوی گزارشی ریز و بسیار دقیق از زندگی پیشین او در برلین اسـت.
گارتن اَش در این گزارش شخصی سعی در بازکشف شخصیت دوران جوانیاش از دریچه چشمان اشتازی دارد و بهدنبال گفتوگو و رویارویی با کسانی است که علیه او جاسوسی کردهاند. این کتاب، با مروری بر مستندات و خاطرات، دیدار حضوری در دفاتر جاسوسی انگلیس و نیز اتاقهای نشیمن افسران بازنشسته اشتازی، به روایتی شخصی تبدیل شده که به اندازه داستانهای جورج اورول و گراهام گرین مسحورکننده، جذاب و یادآور اخلاقیات است ـ و مهمتر اینکه، تمامش عین حقیقت است.
در بخشی از کتاب از زبان راوی میخوانیم: «گزارش اولیه من از مارس 1981 شروع شد. در این گزارش که از توسط ستوان نت تنظیم شده بود، مشخصات فردیام این گونه تشریح شده بود: از سال 1987 برلین بوده و از ژانویه تا ژوئن 1980 که در اصل تا اکتبر بود- «در پایتخت آلمان شرقی» زندگی کرده است. سفرهای مکرری از برلین غربی به آلمان شرقی و لهستان داشته و با «اشخاصی که به لحاظ عملیاتی دارای اهمیت بودهاند تماسهای پی در پی داشته است؛ «میتوان مظنون بود که گ(مخفف گارتن اش) عمدا از فعالیتهای رسمی خود به عنوان یک پژوهشگر یا روزنامهنگار به منظور پیشبرد مقاصد اطلاعاتی سوء استفاده کرده است.»
نظر شما