نشست «پاسداشت یاد دکتر احمد تفضلی» برگزار شد
فضل تفضلی از یادداشتهایش بیرون میزند/ انبوه یادداشتهای بهجامانده از استاد
قائممقامی گفت: مهمترین اثر ترجمه دو جلدی کتاب «نمونههای نخستین انسان و نخستین شهریار در تاریخ افسانهای ایران» از آرتور کریستن سن با همکاری ژاله آموزگار است که فضل نویسنده از آن بیرون میزند اما هنر مترجمان هم در این است که برخی مطالب را با مراجعه به منابع فارسی و عربی و حتی اوستا تصحیح کردند.
علیاشرف صادقی گفت: صادق کیا دوست نداشت احمد تفضلی استادیار دانشگاه تهران شود. چون میدید او شخصی است با استعداد و در خارج از ایران نزد استادان فرنگی درس خوانده است اما خودش در تهران قدری پیش ابراهیم پورداوود و محمد مقدم زبانشناسی آموخته بود. به هر حال با انواع و اقسام کارشکنیها مانع میشد که تفضلی در دانشگاه تهران استخدام شود در این ضمن من در دانشگاه تهران استخدام شده بودم و دکتر مهدی محقق که خدا بر طول عمرش بیافزاید چون در انگلستان فارسی درس داده و در همانجا با تفضلی دوستی به هم زده بود و آن موقع به عنوان معاون دانشکده ادبیات کمک کرد تا تفضلی استخدام شود.
او افزود: محقق بدون رضایت گروه، تفضلی را در دانشکده ادبیات استخدام کرد، چون باید رضایت گروه کسب میشد، حیف بود چنان استاد دانشمندی برود در دبیرستان تدریس کند، در حالی که دکتر صادق کیا اصرار داشت که تفضلی باید برود در دبیرستان تدریس کند. در این میان همایش ایرانشناسی در تهران برگزار شده و استادان بزرگی در آن شرکت کرده بودند. جناب محقق هم نامهای تهیه کرد و پیش دکتر کیا و مقدم رفت و گفت باید از این دانشمند بزرگ استفاده کرد و آنها نیز موافقت کردند و حالا نامهای آوردهام تا شما هم رضایت دهید برای همین دکتر کیا در حالت اجبار ناچار شد نامه استخدام تفضلی را امضا کند و حالا فرمالیته کار هم درست و خوشبختانه استخدام شد.
جوانگرایی تفضلی
مهرداد ملکزاده در ادامه این نشست با ذکر خاطراتی از زندهیاد تفضلی به جوانگرایی او اشاره کرد و گفت: در گذشته شیوه استادان به شکلی بود که کمتر به جوانها اعتنا میکردند و آنها را به بازی نمیگرفتند اما دکتر علی اشرف صادقی چنین رویهای نداشت و من بارها برای کنجکاوی در برخی موضوعات به حضورشان رفتم و دکتر تفضلی هم چنین بود برای لمس بهتر موضوع باید به خاطرهای اشاره کنم.
او افزود: بعد از آشنایی که با زندهیاد تفضلی در نخستین همایش باستانشناسی بعد از انقلاب در سال 1373 ایجاد شد، تصور میکنم در 16 بهمن ماه سال 74 در تالار اجتماعات موزه فرش سخنرانی با موضوع «داریوش مادی، شهریار ناشناخته در کتاب دانیال نبی» داشتم از او برای شنیدن سخنرانی دعوت کردم، این دعوت برای همایش یا مجموعه نشست نبود بلکه برای شنیدن تک سخنرانی جوانی پژوهشگر بود. برای زندهیاد تفضلی آنقدر حمایت از یک جوان علاقهمند به پژوهش و فرهنگ مهم بود که در سخنرانی حضور پیدا کرد. برای او حمایت از جوانها و توجه نشان دادن به آنها بسیار اهمیت داشت و حتما دانشجویانش خیلی بهتر و مفصلتر از من میتوانند روایت کنند که او چه قدر از نسل جوان حمایت میکرد.
انبوه یادداشتهای بهجامانده از تفضلی
احمدرضا قائم مقامی در ادامه این نشست به نقد و بررسی آثار به جا مانده از احمد تفضلی گفت: از زندهیاد تفضلی تعداد زیادی یادداشت به جا مانده است. شاید دوستان و شاگردان او بتوانند پاسخ دهند چه دلیلی باعث میشد که به یادداشت و مقالات کوتاه نوشتن تمایل داشته باشد؟ از دور که نگاه میکنم حسم بر این است که شاید استادش هنینگ اصلا حوصله نداشته مطلب یا مقاله مفصلی بنویسد و مطالب مهم و کشفیات خودش را با ایجاز نوشته است. در حالی که امروز بسیاری از استادان یک نکته یا موضوع بیاهمیت را چنان شرح و بسط میدهند در حالی که هنینگ مطالب مهمی در حاشیه یک کتاب نوشته و از آن گذشته است!
او ادامه داد: احساس میکنم شاید زندهیاد تفضلی هم چنین خلقی داشته است. این موضوع را باید همکاران و شاگردان نزدیکشان بگویند. بهتر است به کتابهایش اشاره کنم مهمترین اثر ترجمه دو جلدی کتاب «نمونههای نخستین انسان و نخستین شهریار در تاریخ افسانهای ایران» از آرتور کریستن سن با همکاری ژاله آموزگار است که فضل نویسنده از آن بیرون میزند اما هنر مترجمان هم در این است که برخی مطالب را با مراجعه به منابع فارسی و عربی و حتی اوستا تصحیح کردند. به هر حال کریستین سن نویسنده بزرگی بود، اما پهلویدان به معنای ممتاز آن به شمار نمیآمد و لازم بود برخی مطالب کتاب تصحیح شود و کسی که دستش در کار باشد میداند که تصحیح چنین متونی چه سختی، مرارت و زمانی میبرد.
عضو هیات علمی دانشگاه تهران اظهار کرد: البته حتما این کار برای دکتر آموزگار و تفضلی کار شیرینی بوده، اما به هر حال کار توانفرسایی است. لذا این کتاب با ترجمه خوب به ویژه با تعلیقات و تصحیحاتی که انجام شد، بسیار کتاب استادانهای از آب درآمد. گمان میکنم همان سالها دکتر وامقی نقدی بر این کتاب نوشته بود که مترجمان حق کتاب را ادا کردند، زحمت زیادی کشیدند و فضل بسیار از خودشان نشان دادند.
کتابخانه بسیار منظم استاد
در پایان نشست آرزو رسولی، عضو گروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی گفت: تفضلی هرگز دانشجو را بی پاسخ نمیگذاشت حتی اگر نمیدانست، با حافظه عجیبی که داشت، پرسش دانشجو را به خاطر میسپرد، تحقیق میکرد و سرانجام پاسخ میداد زیرا از دانشجو انتظار زیادی داشت، بسیار مودب بود و اخم و تخم نمیکرد به کسی هم ناسزا نمیگفت اما وقتی درس میپرسید و دانشجو نمیتوانست پاسخ دهد، طوری نگاه میکرد که آدم دلش میخواست آب بشود! یادم هست با او کلاس متون مانوی داشتیم و تصور میکرد ما دانشجویی هستیم که قبل از کلاس باید با آمادگی سر درس حضور پیدا کنیم.
او ادامه داد: امروز دانشجو به آن معنا که دکتر تفضلی مدنظر داشت، وجود ندارد یا اندک شمارند. امروز دانشجویان انتظار دارند که همه چیز را برای آن حاضر و آماده کنند. در نخستین جلسه کلاس درس متون مانوی که وارد شدیم، در حالی که ما نسبت به این درس خالی از دهن بودیم، یک متن به خط مانوی بین دانشجویان پخش کرد و انتظار داشت ما بتوانیم آن متن را بخوانیم! ما باورمان نمیشد که استاد انتظار داشت ماپیش از کلاس سراغ خط مانوی رفته باشیم و سعی کنیم آن را بخوانیم و برای کلاس آمادگی داشته باشیم.
عضو گروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی با اشاره به کتابخانه زندهیاد تفضلی بیان کرد: کتابخانه استاد بسیار منظم و تنوع کتابها هم از نظر موضوعی هم زبانی بسیار زیاد بود، او زبانهای فرانسه، انگلیسی و آلمانی را میدانست و عربی را هم بلد بود و بر زبانهای باستانی تسلط داشت و از همه این زبانها کتاب در کتابخانه بود که با نظم خاصی چیده شده بود. در یک کمد دیواری از بالا تا پایین تنها مقالات علمی قرار داشت که با نظم خاصی در داخل کمد جای گرفته و بسیاری از آنها را ایرانشناسان برایش فرستاده بودند که بالای هرکدام از آنها با فارسی کلماتی نوشته بود.
نظر شما