یوسف اباذری در «سومین همایش خوانش انتقادی جامعهشناسان کلاسیک و مسائل اجتماعی ایران: جورج زیمل»:
ایده سلبریتی نشاندهنده دینخویی عصر جدید است/ برخی ایرانشهریاند؛ اما میگویند پول جایی میرود که امنیت داشته باشد!
یوسف اباذری گفت: پرورش سلبریتی فوتبالی و ستاره سینما نشاندهنده دینخویی عصر جدید است و نشان میدهد دین نهتنها از بین نرفته؛ بلکه شکلش عوض شده است.
او ادامه داد: دوسال پیش در جلسهای در دانشگاه تهران که میلیاردی در آن هزینه شده بود، مطرح شد که سرمایه انسانی چگونه باید به وجود بیاید و نتیجه گرفته شد که جامعه شناسان باید کاری کنند که اعتماد بین دولت و ملت به وجود بیاید. این تقاضایی بود که دولت مدام میگفت کاری کنید که در سرمایه انسانی اعتماد به وجود بیاید! گویی جامعهشناسان ایرانی در جیبشان قرصی دارند که اعتماد به وجود میآورد.
اباذری گفت: من همانجا گفتم که شما در این موضوع به نظریه این حوزه و کنشهای موجود در ایران کاری ندارید! بر اساس نظرات زیمل، به دلیل اینکه بر اثر سیاستهای اقتصادی در جهان همبستگی از بین رفته بود با راهاندازی سازمانهای مردم نهاد و اتحادیهها تلاش شد اعتماد اجتماعی برگردد. اما در ایران طوری رفتار کردند که گویی اعتماد بر اثر یک جادوی بین المللی از بین رفته و حالا باید جامعهشناسان با قرصی از جیبشان آن را درمان کنند. در حالیکه باید گفت شما اجازه بدهید کارگران، معلمان و سایر اصناف اتحادیه درست کنند و این سرمایه را به وجود بیاورند. در خارج از کشور با استفاده از نظرات بزرگانی چون زیمل از طریق مذاکره با این اتحادیهها اعتماد به وجود آمد.
این استاد جامعهشناسی با بیان اینکه در ایران کاربرد نظریههای جامعه شناسی و اجتماعی معلوم نیست یادآور شد: گویی میشود با یک قرص اعتماد اجتماعی برقرار شود. اعتماد وقتی برقرار میشود که اتحادیههای کارگری یا معلمی به عنوان یک فرمی که توسط مردم ساخته میشود به رسمیت شناخته شده و با آنها گفتوگو شود. جامعه شناس قرص اعتماد اجتماعی ندارد که خدمت شما تقدیم کند!
این جامعه شناس در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه زیمل درباره زندگی مدرن و اشکال پول صحبت کرده که دارای اهمیت است توضیح داد: اهمیت نظرات او در کنار نظرات بزرگان دیگری مانند ابن خلدون، دورکیم، مارکس و... قابل تامل است. برای زیمل زندگی، فرهنگ و جامعه مهم است.
او با اشاره به پروبلماتیمک زیملی گفت: برای روشن شدن این موضوع به مقاله «تضاد فرهنگ مدرن» زیمل اشاره میکنم. از نظر زیمل در یونان ایده هستی همان چیزی بود که مهم بود و تمام اشکال دینی، خانوادگی، مراوده اجتماعی که ساخته میشد بر مبنای ایده هستی بود. در قرون وسطی مسیحی این ایده اصلی مبدل به خداوند شد و در نتیجه اشکال مراوده اجتماعی حول این مفهوم شکل گرفت مانند کلیسا. در قرن هیجدهم، ایده طبیعت سیطره یافت و در قرن نوزدهم ایده جامعه ظهور یافت. زیمل هم در واقع در اواخر قرن 19 در ایده جامعه زندگی میکند!
استاد بازنشسته دانشگاه تهران عنوان کرد: در قرون وسطی مسیحی ایده خداوند کمک میکرد اشکالی از زندگی اجتماعی به وجود بیاید که هسته اصلی آن خداوند است اما عصر مدرن که زیمل از طریق هنر به آن میرسد عصر بی شکلی است. او میگوید بی شکلی، شکل دوران مدرن است.
او برای روشن شدن این موضوع به سراغ مفهوم هنر از نظر زیمل رفت و افزود: از نظر زیمل هنر کلاسیک، هنر بی شکل است. یکی دیگر از مصادیق بی شکلی در دین است. در دین قرون وسطی کلیسا، دستگاه روحانی و ... هست. زیمل معتقد است در عصر جدید نوعی از عرفان شخصی جایگاه دین را میگیرد. اینجاست که مداقه کنیم بهتر است. او میگوید دین از بین نمیرود بلکه شخصی میشود. شما میبینید که در ایران دین مستقر که سازمانی دارد چگونه با اشکال جدید دین ورزی عارفانه و شخصی دچار چالش شده است.
او با بیان اینکه ایده دین خویی، خام، نپخته، کوته نظرانه و بیخود است چون فرض میگیرد زندگی مدرن اشکال جدیدی به وجود نیاورده و به رسمیت نشناخته نشده توضیح داد: در حالیکه شیوه زندگی مدرن دین را از بین نبرده و اشکال جدید دین ورزی را ایجاد کرده است.
اباذری با اشاره به اینکه با تلفیق دورکیم و زیمل میتوان اشکال جدیدی از دین ورزی مدرن را تحلیل کرد گفت: امروز میبینید چگونه سلبریتیبازی بوجود آمده و از این سلبریتی برای اعتمادسازی استفاده میشود. آدمی که دارای هالهای از وجاهت و شبه قداست است که او را از یک فرد عادی جدا میکند. این فرد سلبریتی است! ایده سلبریتی به وجود آمده چون در پی رشد سیاست اقتصاد پولی عدهای دنبال قدرت هستند و ایده سلبریتی به وجود میآید که بین مردم و دولت اعتمادسازی کند.
به گفته این استاد جامعهشناسی، امروز استحاله دین و امر دینی در عصر جدید را میبینیم و دینخویی امروز اساسا به چشم نمیخورد و شما شاهد هستید که اشکال جدید سکولار دین بوجود آمده است.
اباذری تاکید کرد: پرورش سلبریتی فوتبالی و ستاره سینما نشاندهنده دینخویی عصر جدید است و نشان میدهد دین نهتنها از بین نرفته؛ بلکه شکلش عوض شده است.
او افزود: گفته میشود، فلانی فیلسوف بزرگ و با عظمتی است و ازخصوصیت ازلی و ابدی ایرانیان گفته میشود! گویی ایرانیان هیچگاه پرسشگر نبودند درحالیکه اینگونه نیست و اگر در شرایط مختلف تاریخی ایرانیان سرکوب نمیشدند، این پرسشگری از بین نمیرفت. بنابراین این ربطی به مفاهیم بیدروپیکر بدون اندیشه ندارد.
مایکل جکسون یک ایده دینی سکولار شده است
او با اشاره به اینکه استحاله مفاهیم از نظر زیمل به درد تحلیل زندگی روزمره میخورد توضیح داد: دورکیم مفهوم اورا سکولار را به وجود آورده است. مایکل جکسون یک ایده دینی سکولار شده است. این مفهوم از آن جهت اهمیت دارد که برخی تمایزی بین امر قدسی و سکولار میکشند در حالیکه اینها میتوانند به راحتی از هم گذرکنند و به طور مثال خواننده راک یا پاپ میتواند به راحتی به یک امر دینی تبدیل شود.
به گفته اباذری، از نظر زیمل زناشویی یا فحشا رابطهای است که سنت با آن درگیر است. در رسالههای قدیمی درباره هر دو احکام وجود دارد اما اکنون در عصر جدید ازدواج سفید باعث تعجب نهاد رسمی دین میشود. این از نظر زیمل یک رابطه بیشکل است چون بر مبنای رشد اقتصاد پولی بسیاری بر این مبنا زندگی میکنند! شاید مشروعیت این ماجرا مورد پرسش بوده اما الان به دلیل رواجش قابل پرسش هم نیست.
او با بیان اینکه آرا جامعه شناسان بزرگ در تحلیل پدیدههای امروزی به ما یاری میدهند عنوان کرد: از همین رو ما نباید به یک قضاوت ساده ارزشی از آنها بسنده کنیم. این بی شکلی، شکل جدید دوران مدرن است که اقتصاد پولی و مالی مبنای آن است. این شکل زندگی، اعصاب افراد را فرسوده و له میکند. همه فکر میکنند در بندی گرفتار شدند که نمیتوان از آن رها شد. بنابراین این مقاله زیمل را بخوانید تا متوجه شوید چه استفادهای میتوان از اندیشه او برای فهم زندگی مدرن فعلی کرد.
اباذری در ادامه سخنانش با بیان اینکه زیمل به مراودات اجتماعی اهمیت میدهد عنوان کرد: به همین دلیل تحلیل بوسه از نظر زیمل مهم تر از تحلیل کلیسا است چون تحلیل آن ما را به عمق زندگی مدرن نزدیک میکند. همچنین دستدادن از نظر زیمل اهمیت دارد؛ چون مراودات اجتماعی برای تحلیل زندگی مدرن کارآمدتر است.
او با بیان اینکه مهمترین کتابی که زیمل نوشته فلسفه پول است که باید آن را در کنار سرمایه مارکس قرار داد که درباره تغییر ارزش و قیمت صحبت میکند، افزود: در این کتاب زیمل صحبت میکند که ارزش از کجا به وجود میآید و معتقد است مراوادت اجتماعی این ارزش را به وجود میآورد و این امر پیشینی نیست. فرهنگ یونانی در کنار فرهنگ مسیحی، مدرن، طبیعیت به شکل رینیشنالیزم زیملی در کنار هم معنا کسب میکند. بنابراین همانطور که بوردیو معتقد است در میدان آرت اجتماعی با ارت هنری و بورژوآیی به شکل رینیشنالیزم با هم ارتباط دارند از نظر زیمل همین دورانهای تاریخی و مراودات اجتماعی به شکل رینیشنالیزم به هم معنا میدهند.
اباذری با بیان اینکه زیمل روی روانشناسی پول و فلسفه پول کار کرده گفت: از نظر او ارزش چیزی است که من آرزو میکنم اما درجا آن را به دست نمی آورم به همین دلیل چیزی ارزش دارد که حصول آن طول بکشد. پول رابطه اهداف و ابزار را به وجود میآورد.
این استاد جامعهشناسی با طرح اینکه مبادله چه جوری به وجود میآید؟ گفت: مبادله بر اساس الگوی نوکانتیها این گونه است که خواست انسان است که به چیزی ارزش میهد و اینجاست که مبادله شروع میشود و افراد برای بدست آوردن آرزوهایشان با هم مبادله میکنند. زیمل توضیح میدهد که چگونه پول بسنده نمیکند که ابزار باشد و به هدف تبدیل میشود. در بورس بازی پول هدف است نه وسیله! به همین جهت زندگی در سایه سرمایه مالی با زندگی در قرون وسطی که اندیشه اصلی اش خدا بود با هم فرق میکند.
او تاکید کرد: از نظر زیمل پول همه چیز را یکسان میکند این یکسان سازی در اقتصاد مالی مهم است. این در بورس مهم است. شما در بورس هر چیزی میخرید و میفروشید و غایات از دست میرود و خود پول مبدل به غایتی میشود. از نظر زیمل فرهنگ جدید هم دچار این حالت میشود و همه کیفیتها به کمیت تبدیل میشود و فرد مدرن نگرش دلزده ای دارد که نگاهش به جهان یکسان است و با پول میتواند ابرو، روابط عاشقانه و ... بخرد یا بفروشد.
اباذری با اشاره به تناقضهای موجود در ایران افزود: ایده زیمل این است که شما با غایتی شروع میکنید اما در ادامه این غایت فراموش میشود! چون اقتصاد سرمایه مالی، غایت را از دسترس خارج میکند و شما فراموش میکنید ازکجا شروع کردید. برخی فکر میکنند اگر نرخ بنزین را بالا بیاورند بزرگترین کنش مذهبی را انجام دادند در حالیکه این گونه نیست چون در نهایت غایت و ارزشها تسلیم اقتصاد پولی میشوند. این همان فساد است که درباره آن میتوان از نگاه ابن خلدون صحبت کرد. عظمت ابن خلدون اینجاست او از فساد ساختاری سخن میگوید و بیان میکند غایتها در این ساختار از بین میرود به همین دلیل همبستگی اجتماعی و اعتماد از هم میگسلد. حالا باید دید نظر زیمل را چه مقدار میتوان به نظریه ابن خلدون وصل کرد؟
به گفته اباذری، بر اساس نظریه ابن خلدون گویا فرهنگ شرق یعنی فساد! این نظریه محتاج اندیشیدن و واکاوی است و ما باید وضعیت فعلی را با نظرات زیمل و ابن خلدون بحث کنیم. میلیاردها خرج میکنیم که جامعه شناسان برای اعتماد سازی راه حل بدهند اما اندیشه جامعه شناسانه اجازه حضور ندارد!
او با بیان اینکه اقتصاد پولی از نظر زیمل زمینه یکسان سازی را فراهم میکند عنوان کرد: افرادی که صحنه سیاست و اجتماعی ایران را مخدوش جلوه میدهند توجیه میکنند نیهیلیزم را باید در بورس و اقتصاد پیدا کنید. ممکن است بگویند همه دنیا دچار پوچ گرایی است بله! معلوم است که من مسایلم را در سطح خاورمیانه، همسایگان و جهان حل کنم. معلوم است باید برای این سیاست دیگری بتراشم. گفتن اینکه همه جهان اینگونه است یعنی پذیرش فلاکت جهانی و آن وقت ادعای منحصر به فردی به چه معناست! این چگونه با همسطح سازی جهانی که زیمل مطرح میکند معنا مییابد؟
اباذری با تاکید بر اینکه گره زدن اندیشه جامعه شناسان و فلاسفه بزرگ با زندگی اجتماعی فعلی در همه ابعادش مهم است یادآور شد: مساله زیمل این بود که تئوری را بسط بدهد که درباره همه چیز اعم از اقتصاد، عشق، خانواده، و ... موثر باشد. اینجاست که گوش دادن به حرفهای زیمل راهگشاست اگر قصد این نیست که سیاست طبقاتی را دنبال کنیم. ما باید جور دیگری از نظر اقتصادی سامان بدهیم و به جهان هم کمک کنیم که جهان طور دیگری خودش را سامان دهد.
اباذری با بیان اینکه زیمل روانشناسی پول مانند فقر زاهدانه، طمع و ... را بررسی میکند گفت: برخی در واکنش به سیاست پولی سعی میکنند فقر زاهدانه داشته باشند. عده ای الان دوست دارند در لواسان پول بریزند! این ایده از نظر زیمل این است که شما چون هیچ ارزشی ندارید با پول خرج کردن میخواهید ارزش به دست بیاورید. طبقه دارا در ایران دچار خصوصیاتی است که زیمل میگوید یعنی کلبی مسلکند و همه یکسانند. همه میگویند دنیا همین است! این چیزی است که اغلب ایرانیها میگویند!
او افزود: پول آزادی بخش است چون پول ردپای خودش را گم میکند. پول کثیف رد پای خودش را گم میکند به همین دلیل برخی در کانادا و ترکیه خانه میخرند. عدهای در ایران، ایران شهری هستند اما میگویند پول جایی میرود که امنیت دارد! من نفهمیدم وطن پرستیشان کجاست! اینجا اندیشه ایران شهری علم میشود که ارزشی باید مخالف کل ارزشها باشد در حالی که این دو به هم وابسته است. چون مراوادت اجتماعی در ایران ارزشش را از دست داده و جای خودش را به اقتصاد پولی داده و این فاشیسم است. شما افکت ماجرا را میبینید! کرهایها و چینیها فیلم میسازند که نشان دهنده نفرت مردم از این سلطه بلامنازع پول است.
اباذری در پایان تصریح کرد: من خواستم تاکید کنم که آرا نظریه پردازان بزرگ نباید محدود به کلاس درس شود بلکه باید به درد تحلیل زندگی روزمره اعم از مراوادت خانوادگی، آکادمیک، عشقی، رابطه دولت و ملت، رابطه دولت با سلبریتیها، رابطه سلبریتیها با مردم و ... بخورد. اگر جامعه شناسی به این درد نخورد به هیچ دردی نمیخورد! ما جامعه شناسان باید حرفه خود را جدی بگیریم و شروع کنیم اینها را از حالت درس و مشق خارج کنیم.
نظر شما