این برهان توسط جک چسترسون در سال 1929ساخته شده: شما باید بکوشید پیش از تغییر هر چیز، آن را درک کنید. زیستشناسان تکاملی هدر هیینگ و برت واینستین - که برخی از خوانندگان ممکن است آنها را از سال 2017 به یاد بیاورند - زمانی که آنها از کالج اورگرین در ایالت واشنگتن پس از شعلهور شدن یک جنگ فرهنگی دراماتیک استعفا دادند - کتابی نوشتهاند که حصار چسترتون را به عنوان استعاره مرکزی خود در نظر میگیرد. آنها استدلال میکنند که با نادیده گرفتن حقایق طبیعت تکاملیافته انسان، دنیای نوین با همه تازگی خود این حصار مثالی را ویران کرده است و ما را ناخوش، تیرهبخت و به سمت فروپاشی اجتماعی وامیگذارد.
ما غذای اشتباه میخوریم. ما زیادی دارو تجویز میکنیم. بچههایمان را بد بزرگ و تربیت میکنیم. هیینگ و واینستین توصیههای خودیاری تکاملی را برای نشان دادن عدم تطابق بین مغزهای عصر حجری و جامعه پیشرفته ارائه میدهند. توجه بیشتر به جنبههای تکاملیافته بشریت ظاهراً آنچه را که ما را رنج میدهد درمان میکند.
بیایید عجالتا بپذیریم که جامعه مدرن واقعاً برای ما بسیار بد است (اگرچه، با توجه به افزایش چشمگیر امید به زندگی، نباید چنین کنیم.) چهگونه بفهمیم که کدام بخش از طبیعت انسان است که باید آن را بهتر در نظر بگیریم؟ پاسخ هیینگ و واینستین اساساً همه چیز است. اگر چیزی پیچیده، پرهزینه (از نظر انرژی یا مواد)، و برای مدت طولانی در تاریخ تکاملی یا فرهنگی وجود داشته است، احتمالاً یک سازگاری است - به دلیلی وجود دارد، نه به صرف تصادف.
این به خوانندگان ضرر میرساند. بحث در مورد «سازگارگرایی» در زیستشناسی طولانیمدت است، و قرار نیست با چنین استدلالی حل شود. هیینگ و واینستین به طرز ناشیانهای در گره گوردی (افسانهای مرتبط با اسکندر که گرهی کور را به جای باز کردن با شمشیر میبرد، این عبارت به مشکلی اشاره دارد که بهظاهر لاینحل است ولی با راهحلی زیرکانه یا با تقلب رفع میشود) تکامل میافتند، و حتی با شمشیر خود نمیتوانند آن را ببرند، با این حال همچنان با رازآلودگی به مخاطبان خود میگویند که آن را درست از وسط نصف کردهاند.
با این حال، اگر همه چیز یک سازگاری باشد، توصیههای زیادی میتواند وجود داشته باشد. برخی از آنها – که در خطگلولههای پایان هر فصل ارائهشده – تکرار واضحات است (بیشتر ورزش کنید؛ بیشتر بخوابید)، برخی به طرز عجیبی خاص هستند (بیشتر پابرهنه بروید)، و برخی از آنها کاملاً عجیب است (اجازه ندهید بازارها درگیر موسیقی یا کمدی شوند). به نظر میرسد تعداد کمی از آنها بر اساس پژوهشهای حقیقی باشند و به جای دانش واقعی همانطور که بچههای امروزی میگویند، این کتاب بیشتر یک جو است.
البته این طور نیست که وقتی نویسندگان با پژوهشها درگیر میشوند خیلی بهتر عمل میکنند. آنها بر اساس دادههای ضعیف، اظهارات هشداردهندهای را ابراز میکنند، مانند زمانی که بر اساس یک اشاره به یک «مطالعه راهنما» میگویند فلورایدافزایی به آب برای کودکان «عصبیسمی» است. آنها با تنبلی اطلاعات نادرست از کتاب عامیانه شبهعلم را تکرار میکنند، مانند این «حقیقت» که همه گونههای شناختهشده میخوابند (برخی از جمله دوزیستان خاص نمیخوابند!). فصل آخر، که در آن مولفان جنبش «رشدزدایی» را در آغوش میگیرند، حاوی چیزی است که ممکن است احمقانهترین بندی باشد که تا به حال در مورد اقتصاد نوشته شده است. (به طور عجیبی ادعا میکنند که اختراع نسخههای کارآمدتر محصولاتی مانند یخچال، اقتصاد را به زانو در میآورد.)
مهمتر از همه، هیینگ و واینستین واقعا آزاردهنده هستند. نگرش همهچیزبین و همهچیزدان آنان از حوالی صفحه پنج پررنگ میشود، و زمانی که آنها در هر فصل به فضلفروشی خود ادامه میدهند، به طور فزایندهای برخورنده میشود. اگر شما به اندازه آنها درباره تکامل میدانستید، میدانستید که چهگونه جامعه را سازماندهی کنید! شما باید بدانید که میبایست از شر غذاهای اصلاحشده ژنتیکی خلاص شد (ظاهرا نیازی به ذکر نیست که جان میلیونها نفر با این مواد غذایی نجات پیدا کرده) شما باید بدانید که رابطه جنسی تصادفی نداشته باشید. باید بدانید که اینقدر به گوشی هوشمند خود نگاه نکنید. و مانند آن.
و آنها صرفا مسائل اصلی زیستشناسی را حل نکردهاند. آنها همچنین، ظاهرا بهترین معلمانی هستند که میتوان تصور کرد. آنها بدون خجالت، از دانشآموزی نقل قول میکنند که کلاس درس آنها را «حالتی اجدادی» توصیف میکند که «در آن از قبل آموخته بوده، اما حتی نمیدانسته چنین چیزی وجود دارد». خودبزرگبینی آنها این باور نادرست را به آنها میدهد که همه استدلالهای آنها - از جمله مقدمه کتاب، که صرفا بازبستهبندی محافظهکاری بورکی قرن هجدهمی با پرداختی شبهداروینی است - به طرز شگفتانگیزی مبتکرانه هستند.
این همه استدلال تکاملی، این احترام به حصارهای چسترتون، هیینگ و واینستین را به کجا رسانده است؟ در ماههای گذشته آنها خود را به عنوان یکی از سادهلوحترین طرفداران شبهعلم کووید متمایز کردهاند. واینستین نه تنها اطلاعات غلط خطرناکی را در مورد ایمنی واکسن mRNA منتشر کرده است، بلکه هر دو نویسنده با اشتیاق به جنبش نوابیغ اینترنتی در مورد داروی ایورمکتین پیوستهاند که خواصی «تقریباً بینقص» (به قول واینستین) در پیشگیری از عفونت کروناویروس دارد. (در واقعیت، در مورد ایورمکتین قضاوت هنوز خیلی پرت است.)
این مواضع کوویدی، همراه با حمایت هایینگ و واینستین از فرضیه نشت آزمایشگاهی که هنوز اثبات نشده است، با جهانبینیهای«با خدا بازی نکن»، «به پیامدهای پیشبینینشده فکر کن»، «به سنت بچسب» که کتاب ترویج میکند، به خوبی جور است. اما آنها در عین حال بهترین ردیه برای این نوع جهانبینی هستند. اگر احترام به آن حصارهای استعاری میتواند باعث کشتهشدن مردم در طول یک بیماری همهگیر شود، شاید غریزه ما برای شکستن آنها درست بوده باشد.
شناسنامه کتاب
A Hunter-Gatherer's Guide to the 21st Century: Evolution and the Challenges of Modern Life
by Heather Heying (Author), Bret Weinstein (Author)
Portfolio (September 14, 2021), 320 pages
* استوارت ریچی مدرس موسسه روانپزشکی، روانشناسی و علوم اعصاب در کینگز کالج لندن است.
منبع: گاردین (بریتانیا)
نظر شما