کتاب «درآمدی بر گفتمان الهیات اجتماعی»، در تلاش برای بسط مفهومی، كاركردی و موضوع شناخت الهیات اجتماعی و پاسخگویی به پدیدههای اجتماعی با استفاده از نهاد دین است.
در مقدمه این کتاب آمده است: «با پیشرفتهشدن جوامع و حرکت جریان عمومی زندگی به سمت مدرنیته، هرچند تسهیلات قابل ملاحظهای در فرآیند زندگی بشر حاصل میشود؛ لكن هریک از پدیدههای مدرنیته، تأثیرات قابل ملاحظهای در زندگی نوع بشر دارد که پس از مدتی، از یک پدیده ساده بودن تجاوز کرده و ابعاد معرفت شناختی و هستی شناختی خاص خود را پیدا میکند که انکار، مدیریت و یا اصلاح آن، همراه با چالشها و ابهامهای متعدد میباشد و بحرانهای معرفتی، اخلاقی و اجتماعی، بخشی از چالشهای موجود میباشند. از سویی دیگر، اندیشه دینی و اسلامی، پیوسته در طول تاریخ، در تلاش بوده است که نیازها و چالشهای انسانی را وجهه همت خود قرار دهد و سنت اسلامی با تکیه بر میراث قرآنی و روایی خود و همچنین تلاشها و یافتههای علمی متفکران و اندیشمندان مسلمان، به چنان غنائی دست یافته است که توان حضور ثمربخش و مفید آن در مسائل اجتماعی قابل انکار نمیباشد.
بنابراین، تأكید بر حضور بیش از پیش دین در عرصه اجتماعی، میتواند از دو جهت منشأ اثرباشد: اولا با تأكيد بر ظرفیتهای موجود در آموزههای دینی، مسائل و چالشهای معرفت شناختی و اخلاقی جامعه را مورد واکاوی قرار داده و پاسخهای مقتضی ارائه میشود. ثانیا از رهگذر پاسخ به سؤالات موجود، میتوان اندیشه دینی را احیا نمود و مقدمات حضور ثمربخش آن را بیش از پیش فراهم آورد. علاوه براین، فقدان الگوها و گفتمانهای دین شناسی و دین پژوهی که تعاملات دین و جامعه را مورد تأکید و بازخوانی قرار دهد، احساس میشود و ضرورت تلاشهایی از این دست احساس میشود و باید گفتمانهای مختلفی در این زمینه شکل بگیرد. یکی از گفتمانهایی که خلأ آن احساس میشود، گفتمان تعامل دین و مسائل اجتماعی میباشد. با این توضیح که رویکردهای دینشناسی و دینپژوهی مختلفی باید شکل بگیرد که با الهام از دین و آموزههای دینی، درصدد مرتفع نمودن مسائل و چالشهای اجتماعی باشند. در همین راستا الهیات اجتماعی، در صدد طرحریزی و بسط یکی از گفتمانهایی که مناسبات دین و جامعه را مورد تاکید قرار داده است و در پی جویی فهم اجتماعی دین با عنوان عام «الهیات اجتماعی»، مطالعات و پژوهشهای خود را آغاز نموده است.»
در مقدمه بخش «ایده فهم اجتماعی دین» نیز میخوانیم: «تحقق ارزشها و آرمانهای متعالی انقلاب اسلامی مستلزم تلاش همه جانبه در تمام ابعاد فرهنگی، علمی، اجتماعی، اقتصادی است. آنچه این تلاش را متمایز میکند، تأکید بر هویت اسلامی است. در پرتو چنین هویتی است که حیات طیبه، جامعه عدل جهانی و تمدن اسلامی ایرانی تحقق مییابد و جامعه بشری آمادگی تحقق حکومت جهانی انسان کامل را یافته و در سایه چنین حکومتی ظرفیت و استعدادهای بشر به شکوفایی و کمال خواهد رسید. هویت اسلام زمانی مشخص میشود که مبتنی بر یک دینشناسی عمیق و فهم همه جانبه از اسلام باشد و این مهم نشدنی است، مگر با الگو و مسیر دین شناسی مطلوب که مبتنی بر دیدگاه صاحب نظران و اسلام شناسان و نظریهپردازان دینی شاخص، که مقتضیات زمان را به خوبی درک میکنند وعمق نگاه آنها در کنار زمان شناسی آنها این توجه به آنها را مضاعف میکند. توهمی بیش نیست که اگر تکلیف خود را در دين و نوع دینشناسی خود مشخص نکنیم، به اهداف انقلاب اسلامی چه در سطح کلان آن که میخواهد ایجاد یک تمدن اسلامی باشد و چه در سطح خرد آن که میخواهد یک مدینه فاضله و... باشد، دست نخواهیم یافت. مگر میتوان بدون آنکه تلاشی جدی در دینشناسی و فهم اسلام نمود، صحبت از طی مسیر اسلامی نمود؟! حال میخواهد این کوشش اسلامی در هر رنگ و لعاب و مسئله و سلیقهای باشد.
آنچه دغدغه طرح چنین مسئلهای را برای محققان آن دوچندان میکند، این است که چه مقدار توانستهایم در مسائل مبتلابه جامعه اسلامی، اعم از علوم انسانی و چالشهای مطروحه در سطح غیردانشگاهی جامعه اسلامی موفق باشیم؛ و از طرفی ما انقلاب خود را مبتنی بر یک انقلاب ایدئولوژیک میدانیم که الهامبخش هویت جدیدی در شئون مختلف انسانی برای جهانیان است. به همین دلیل باید در عرصههای مختلف مدیریت و اقتصاد و جامعه شناسی و... بتواند مبتنی بر دیدگاههای مکتب اسلامی خود نظریات نگرشی نو در عرصه علوم انسانی و چالشهای جهانی ارائه دهد، تا نشان دهد انقلاب متمایزی دارد و بیشتر از آن که مصرف کننده باشد، مرجع تحقیقات و تولیدکننده فکر و علوم انسانی و نظریاتی برای جهانیان است.»
کتاب «درآمدی بر گفتمان الهیات اجتماعی» توسط علی منصفزادهاصل، محمدصادق ذوقی به نگارش درآمده و از سوی انتشارت رزا در 192 صفحه با قیمت 39000 تومان به بازار نشر عرضه شده است.
نظر شما