مجموعه داستانی ناصر ارمنی اثر رضا امیرخانی برای هفدهمین بار بازنشر و روانه کتابفروشیها شد.
این اثر تنها مجموعه داستانی است که از رضا امیرخانی فراروی خوانندگان و خواهندگان کتابهای اوست؛ نویسندهای که او را بیشتر با رمان می شناسند؛ اما نمونههای فعالیت ادبی این نویسنده نامآشنا در حوزه داستان کوتاه را میتوان در اینجا دید و سنجید. یازده داستان کوتاه عناوین این مجموعه داستان را تشکیل میدهند: داستانهایی همچون زمزم، انگشتر، رتبه قبولی، یک پژوهش خشن، کوچولو، ناصر ارمنی و…؛ داستانهایی که البته از نظر کیفی در یک سطح نیستند و در مقاطع مختلف نوشته شده و در قالب یک کتاب به چاپ رسیدهاند. زبان اثر، جذابیتهای کارهای او را دارد و شیطنتهایی در سوژه و نوع نگاه و پایانبندیهای خاص و متفاوت از ویژگیهای ناصر ارمنی است.
در قسمتی از داستان کوتاهی که نامش را هم به کتاب بخشیده، میخوانیم:
«میگویند ناصر هنوز به دنیا نیامده بود که پدرش خانه بالای حسن آباد را خرید. میگویند پدر ناصر که دو زنه شد، مجبور شد خانهای دیگر بخرد و به مفهوم واقعی کلمه، «تجدید فراش» کند. یک زن در خیابان مختاری، خانه آبا و اجدادی؛ یک زن در بالای حسن آباد، توی محله ارمنیها.
زن دوم، زایمان اول پسر میزاید. همین ناصر را. خانه بزرگ و دلبازی میخرد؛ دوتای خانه اولی. نه اینکه خیلی عاشق چشم و ابروی مادر ناصر باشد؛ بلکه بیشتر به خاطر ارزانی. توی محله ارمنیها – که فقط دو تا چهارراه بالاتر از میدان شاهپور بود – زمین را به نصف قیمت میشد خرید. آن زمانها عار و ننگ بود که کسی در محله ارمنیها خانه بخرد. محله ارمنیها را فقط عزبها و اهل نوشیدن میشناختند. بهخاطر پیالهفروشی نقلی پطروسیان. چیزهای دیگری هم میگفتند؛ اما ارمنیها خیلی اهل آنجور کارها نبودند. اگر هم بودند به بقیه راه نمیدادند.»
نظر شما