کتاب «پهلویستایی در ترازوی تاریخ» به قلم سیدمصطفی تقویمقدم از سوی موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی منتشر شد.
سپیدهدم ایران معاصر در یک رویارویی نابرابر با دنیای جدید آغاز شد. در آن رویارویی، تمامیت ارضی، حاکمیت ملی، امنیت ملی، و هویت ملی ایران در معرض تهدید قرارگرفت. به طور طبیعی، در برابر این تهدیدهای بنیان برافکن، حفظ موجودیت و تقویت هویت و حاکمیت ملی و تأمین امنیت و اقتدار ملی و کسب جایگاه شایسته در دنیای مدرن، مهمترین نیاز کشور و جامعه بود.
ملت ایران نزدیک به 150 سال برای مقابله با این تهدیدها و تأمین اهداف یاد شده، با استبداد و استعمار در ستیز و کشمکش بود. در این مدت همه جریانها و گفتمانها در دوره قاجار و پهلوی، اعم از موافق یا مخالف حاکمیت، آزمون عملی خود را در همسویی یا ناهمسویی با نیازهای بنیادین و مطالبات یاد شده و توانایی یا ناتوانی در تأمین آنها پس دادند. انقلاب اسلامی برآیند خرد جمعی و اراده ملت ایران پس از تجربه و ارزیابی کارنامه همه گفتمانها در تحولات و رویدادهای اجتماعی، سیاسی و مذهبی تا بهمن 1357 شمسی بود.
بحرانهای طبیعی پس از هر انقلاب و دشواریهای اجرای جمهوریت مبتنی بر اسلام در عصر غلبه سکولاریسم بر همه اندیشهها و فلسفههای سیاسی و حاکمیتهای مدرن، و نیز مخالفت و مقابله نظام سلطه با گفتمان انقلاب، مشکلات و سختیهایی برای کشور به بار آورد؛ اما نظام مولود انقلاب توانست در طول بیش از چهار دهه گذشته این بحرانها را پشت سر گذاشته و با تأمین وجوه مهمی از اقتدار ملی، چهرهای مقتدرانه و عزتمندانه از ایران مستقل را در برابر نظام سلطه به نمایش بگذارد.
در روند تحولات پس از پیروزی انقلاب اسلامی، برخی از بازماندگان رژیم پهلوی و غربگرایان همسو با آن رژیم، و نیز برخی از مخالفان بعدی نظام، در رویکردی کاملاً سیاسی و غیرعلمی به توجیه و ستایش رژیمی میپردازند که همه اقشار مردم ایران پس از پنجاه و هفت سال مشاهده و لمس کارنامه آن، وجود آن را منافی و برخلاف عزت و اقتدار و استقلال و هویت تاریخی خود دانسته و در یک اجماع بیمانند آن را به تاریخ سپردند.
نوشته حاضر در دو بخش به اختصار به نقد رویکرد یاد شده میپردازد. در بخش نخست، ابتدا با مروری جریانشناسانه بر تحولات قبل و بعد از انقلاب اسلامی و با تحلیل چگونگی شکلگیری آرایش جریانهای سیاسی در مرحله پس از پیروزی انقلاب از منظر جامعهشناختی سیاسی، به بررسی خاستگاه و انگیزه و ماهیت جریان پهلویستایی و تضادها و تناقضهای دیدگاه آن و بحرانها و چالشهایی که این جریان از نظر علمی برای توجیه مشروعیت و کارآمدی و سقوط رژیم پهلوی با آن روبه رو است، پرداخته شده است.
در بخش دوم، محورهای مهمی از دیدگاه و ادعاهای پهلویستایان درباره ماهیت کودتای سوم اسفند، پیدایش سلسله پهلوی، رضاخان و ایجاد دولت مقتدر مرکزی، تشکیل ارتش نوین، تأمین امنیت، حذف عوامل محلی سنتی انگلیس، نقش انگلیسیها و غیره که در کتاب ایران، برآمدن رضاخان و برافتادن قاجار و نقش انگلیسیها نوشته دکتر سیروس غنی مطرح شده، مورد بررسی و نقد قرار گرفت. کتاب غنی اگر چه مطالب مفیدی به خواننده ارائه میکند، برای توجیه روی کار آمدن رضاخان و اقدامات او، تاریخ و اوضاع ایران در آستانه کودتای سوم اسفند 1299 تا تأسیس سلسله پهلوی در سال 1304 را، با رویکردی جانبدارانه برساخته و واژگونه کرده است؛ بهگونهای که ایرادهای علمی و تاریخی و روششناسانه متعددی بر آن وارد است.
کتاب پهلویستایی واژگونهنماییها و ناراستیهای دیدگاه یاد شده را با استدلال روشن کرده و نشان داده است که پهلویستایی صرفاً رویکردی ایدئولوژیک و کنشی انفعالی و سیاسیکارانه برای مقابله با نظام سیاسی مولود انقلاب بوده و نسبتی با واقعیتها و دادههای تاریخ ندارد و هرجا لازم بداند آنها را در پیش پای اهداف سیاسی خود ذبح میکند. انتخاب نوشته غنی برای نقد از آن رو بود که این اثر تقریباً اولین کتابی بود که برای توجیه رضاشاه وارد ادبیات سیاسی و تاریخی معاصر شد و بعداً الگوی اولیه(prototype) و مستند و مقتَبَس پهلویستایان و «رضاشاه» پردازانی قرار گرفت که خود بنیه و مایه علمی کافی نداشتند. پس نقد کتاب یادشده، نقد یک جریان و پاسخ به همه تکرارکنندگان دادهها و استدلالهای آن جریان است.
در مقدمه کتاب با اشاره به دو بخش کتاب، آمده است: «در بخش نخست، ابتدا با مروری جریانشناسانه بر تحولات قبل و بعد از انقلاب اسلامی، به بررسی خاستگاه و انگیزه و ماهیت جریان پهلویستایی و تضادها و تناقضهای دیدگاه آن پرداخته شده است. در بخش دوم نیز، محورهای مهمی از دیدگاه و ادعاهای پهلویستایان در باره ماهیت کودتای سوم اسفند، رضاخان و ایجاد دولت مقتدر مرکزی، تشکیل ارتش، تأمین امنیت، حذف عوامل محلی سنتی انگلیس، پیدایش سلسله پهلوی، نقش انگلیسیها و غیره که در کتاب «ایران، برآمدن رضاخان و برافتادن قاجار و نقش انگلیسیها» نوشته دکتر سیروس غنی مطرح شده، مورد بررسی و نقد قرار گرفته است.»
مولف درباره چرایی محور قراردادن این کتاب برای نقد یک جریان تصریح کرده است: «این کتاب تقریبا اولین کتابی بود که در دفاع از رضاشاه وارد ادبیات سیاسی و تاریخی معاصر شد و بعداً الگوی اولیه (prototype) و مستند و مقتَبَس پهلویستایان و «رضاشاه»پردازانی قرار گرفت که خود بنیه و مایه علمی کافی نداشتند. پس نقد کتاب یاد شده، نقد یک جریان و پاسخ به همه تکرارکنندگان دادهها و استدلالهای اوست.»
کتاب «پهلویستایی در ترازوی تاریخ» در ۲۲۰ صفحه و به قیمت ۸۰ هزار تومان در دسترس مخاطبان قرار گرفته است.
نظر شما