اسماعیلی گفت: همه بدبختی بشریت برای فاصلهگرفتن از قرآن است و باید فاصله خود را با قرآن کم کنیم. همه قرآن آیاتالاحکام و کتاب زندگی است. با قرآن چگونهزیستن را میآموزیم چون این کتاب آمده این دنیای ما را آباد کند.
محسن اسماعیلی در این نشست با اشاره به مبحثی که می تواند در آینده توسط مولف کتاب کار شود گفت: این بحث فرهنگی است که قرآن درباره نحوه مواجهه ما با شخصیتهای محبوب در نظر گرفته که محبوبترین آنها پیامبر(ص) است. این علاقه و محبتهایی که به شخصیتهای برجسته پیدا میکنیم، از سویی میتواند موتور محرکه قوی باشد تا به سرعت دلداده شویم و به مقصد برسیم و از سویی هم میتواند خطرناک باشد؛ بهنحوی که ما پیام و آرمان آن شخصیت را کمکم در پرتو دلدادگیمان به شخص او کمرنگ کنیم و در حقیقت به جای آرمان آن شخصیت، به خود آن شخص پیوند بخوریم. خیلی از آیات قرآن هستند که میخواهند به انسان یاد بدهند مراقب باش که دلدادگی خودت به اشخاص به وادادگی تو تبدیل نشود و بسیاری از آیات را داریم که به لسان توبیخ گذشتگان و تشویق آیندگان آمده است.
او با تاکید بر اینکه تنها نباید به ظاهر پیامبر(ص) دلداده شد افزود: دلدادگی ما به شخصیتی مانند پیامبر(ص)، نباید موجب شود که آرمان او فراموش شود. قرآن کریم فرمود با شخصیتها اعم از اینکه هرکسی باشد، وارد دین نشوید و الا با رفتن شخصیتها شما هم میروید. یکی از درسهای قرآن این است که خیلی ظریف میخواهد به ما یاد بدهد که چطور به یک شخص محبوب دلداده شویم اما واداده نشویم؛ چون اگر پیام قرآن را بگیریم با غیبت آن شخص، شخصیت معنویاش از دست نمیرود.
این استاد دانشگاه تهران اضافه کرد: وقتی ۴۰ روز موسی(ع) رفت و مردم گوسالهپرست شدند؟ رفت تا پیغام بگیرد اما این مردم گوسالهپرست شدند و موجب شد که موسی(ع) هم عصبانی شود و رفتار تندی با برادرش کرد. علت این بود که به موسی(ع) ایمان آورده بودند و نه تورات. اگر به تورات ایمان آورده بودند با رفتن موسی(ع) عقایدشان نمیرفت کما اینکه در ادامه روایت است که اگر با شخصیتها آمدی، با شخصیتها هم میروی، اما اگر دین از منشأ اصلی که کتاب است و مجاری آن که سنت است گرفته شود، در این صورت ممکن است کوه جاکن شود اما این مؤمن استوار است.
اسماعیلی با بیان اینکه همه بدبختی بشریت برای فاصلهگرفتن از قرآن است و باید فاصله خود را با قرآن کم کنیم یادآور شد: یکی از نکات مهم این است که خدا به دست قدرت خودش جلوی تحریف قرآن را گرفت. همه کتب آسمانی تحریف شدند و خدا جلوی تحریف قرآن را گرفت تا حجت بر آیندگان تمام شود اما اجبار نکرد که با قرآن باشیم و با قرآنبودن را باید خودمان انتخاب کنیم؛ لذا در قیامت پیامبر(ص) گلهای که قطعاً میکند این است که میگوید قوم من قرآن را مهجور کردند. ما با قرآن قهر هستیم و اگر پیامبر(ص) این را در قیامت بگوید ما تصور میکنیم با ما نیست اما اینطور نیست و ما با قرآن قهریم.
او با طرح این سوال که قرآن در کجای زندگی ما قرار دارد؟ گفت: مولف کتاب بحث خوبی درباره نظم سیاقی قرآن دارند که بحث شیرینی است. وقتی این آیه «وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا» را دیدم، به این فکر افتادم که به نظم سیاقی آیات توجه کنم. میگوید؛ وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا * يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا * لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلْإِنْسَانِ خَذُولًا». روز قیامت، آدمهای ظالم دست خود را میگزند و میگویند: ای کاش ما معبری به پیامبر(ص) زده بودیم. آیه از ابتدا تا انتها بحث قرآن را مطرح میکند و از این نظم سیاقی، میفهمیم که مراد از ظالم کسی است که نعمتی مانند قرآن را داشته و استفاده نکرده است. در قیامت همه ما که از قرآن استفاده نکردیم دست خود را میگزیم و میگوییم کاش با فلانی رفیق نمیشدیم که ما را از قرآن دور کرد و مراد از ذکر هم در این سیاق، قرآن است. همچنین میفهمیم هر رفیقی که ما را از قرآن دور کند شیطان است؛ حتی اگر فقه ما را از قرآن جدا کند، امام راحل میفرمود گاهی درس توحید از زبان شیطان خارج میشود.
عضو مجلس خبرگان گفت: این کسی که ظالم است دست خود را میگزد و میگوید ای کاش با فلانی رفیق نمیشدم که قرآن را از من بگیرد و این رفیق شیطان بوده است. سپس به این آیه میرسد که پیامبر(ص) در روز قیامت میگوید خدایا اینها بیخود میگویند و عذرشان موجه نیست و خودشان قرآن را مهجور گرفتند و به گردن رفیق شیطانی و ... انداختند. در حقیقت، مهجور گرفتن قرآن را به انسان نسبت میدهد که رفیق بد پیدا کرده است و این نظم سیاقی بسیار جالب توجه است و از این وحدت سیاق برکت دیدم. یکی از وجوه معجزات قرآن هم همین چینش آیاتش است.
او با بیان اینکه همه قرآن آیاتالاحکام است گفت: قرآن کتاب زندگی است و نه مردن و البته چگونهمردن را هم یاد میگیریم اما قرآن کتاب چگونهزیستن است و آمده این دنیای ما را آباد کند و همینجا ما را به خوشبختی برساند و اگر توانست در اینجا برای ما بهشت بسازد، قیامت هم چیزی جز همین دنیای ما نیست. قرآن همهاش آیاتالاحکام و آیات حیات است و حتی وقتی اوضاع جهنم یا بهشت را میگوید، علتش را میگوید که چون عمل صالح کردند به بهشت رفتند و یا چون گناه کردند به جهنم رفتند و اینها همه برای زندگی است.
اسماعیلی عنوان کرد: اگر پیامبر(ص) روز قیامت یقه ما را گرفت آیا میتوانیم بگوییم قرآن نزد ما مهجور نبود؟ آیا گفتمان رایج زندگی ما قرآن است؟ به اندازهای که روزنامه میخوانیم قرآن میخوانیم؟ به قدری که در خواندن اخبار دقت داریم در خواندن قرآن دقت داریم؟ بهقدری که گفتوگوی سیاسی میکنیم گفتوگوی قرآنی داریم؟ ما با قرآن قهر کردیم و واقعا در مقابل رسول خدا(ص) عذری نداریم. قرآن ما را دعوت به تدبر کرده است و هرکسی باید به اندازه ظرفیت خودش استفاده کند و این قرآن برای همه قابل استفاده است. قرآن روشناییبخش صحنههای زندگی ما نیست، نه اخلاق ما قرآنی است و نه زندگی دنیای ما و نه اقتصاد ما.
او با تاکید بر اینکه راه چارهای جز بازگشت به قرآن و احیای گفتمان قرآنی نداریم افزود: اگر انقلاب شد، به برکت جلسات قرآنی محلی بود و در آن زمان، قبل از انقلاب، مفسر قرآن نداشتیم و همینقدر که میخواندند موجب میشد فرهنگ قرآنی رایج شود. البته که نباید پرداختن به ظواهر قرآنی ما را از گفتمان قرآن دور کند. تجوید و ... همه لازم است؛ اما اینها باید مقدمه موصله باشند.
اسماعیلی با بیان اینکه راه اینکه مبارکبودن میلاد نبی اکرم(ص) برای ما، رجوع به قرآن است، گفت: قرآن هیچوقت کهنه نمیشود و باید با آن رفیق شویم. از امام صادق(ع) پرسیدند که چطور است هرچه در مورد قرآن بحث میکنیم و میگوییم و مینویسیم کهنه نمیشود؟ حضرت فرمودند: قرآن برای یک زمان خاص نیست. قرآن باران رحمت خداست و هر گودالی به اندازه ظرفیت خودش از آن میگیرد. امام صادق(ع) فرمودند قرآن برای یک گروه خاص نیست و همه باید معلم و شاگرد قرآن باشند و تا قیامت این قرآن استعداد شکوفاکردن دارد اما به شرط اینکه انسان در محضر قرآن حاضر شود.
سیدمجتبی حسینی نیز در ادامه این نشست با بیان اینکه باید در هر بحثی به قرآن اشارهای بکنیم افزود: بهقدری چیزهای دیگر را برای خود برجسته کردهایم که اصلاً متوجه نیستیم نقص ما کجاست. دل ما خوش است که کارهایی میکنیم اما هیچ کدام از ما قرآن را ملاک قرار ندادهایم، بنابراین خوب است که یاد بگیریم که هر کجا نشستهایم یادمان نرود که یک توصیهای به قرآن داشته باشیم.
او با اشاره به کتاب «درآمدی بر قرآن پژوهی» گفت: این کتاب حاوی مطالب مربوط به دهههای ۶۰ و ۸۰ است و بین این فاصله، کتاب دیگری را به نام دینداری در دنیای معاصر داشتیم که بین این دو ارتباط وجود دارد. در مورد نگاه متفاوت به قرآن هم که عنوان این نشست است باید بگوییم که تفاوت از فوت میآید اما امروزه تفاوت را اینطور نمیفهمیم و تفاوت به معنای جدید، محصول دوره مدرنیته است که هر چیزی متفاوت باشد، پیشاپیش یک برچسب مثبت دارد که هم خوب است و هم بد. حالا در قرآن داریم که در خلق رحمان تفاوتی نیست اما ما دوست داریم تفاوتی باشد تا تمایزی باشد. تا امروز میگفتیم نماز و بعد میخواهیم تفاوتی ایجاد کنیم که بخش مثبت و منفی دارد. اما گاهی اوقات نمیدانیم ریشه این تفاوتگرایی افراطی ما از کجاست.
حسینی با بیان اینکه تفاوت، بستگی به هدف ما دارد افزود: اگر توانستیم این پارادوکس را حل کنیم که هم در گذشته باشیم و هم در حال، مشکل حل میشود. نواندیشی دینی خوب است اما نباید افراط و تفریط شود و درجات نواندیشان هم فرق دارد و برخیها نودین هستند و برخیها اصلا اندیشهای ندارند و فقط دنبال یک تفاوت هستند اما ما وقتی در اینجا بحث تفاوت را مطرح کردیم اینطور نیست که مبانی را تغییر داده باشیم.
او تاکید کرد: باید بتوانیم به یک نحوی با قرآن آشنا شویم و ارادت بورزیم که صحیح باشد. اما ما میخواهیم قرآن تابع ما باشد، نکته دیگر این است که در گذشته، علمای ما بسیار آزاداندیش بودند و جرأت داشتند و بیهوای نفس بودند. مثلا اگر شیخ طوسی یک فتوایی میداد و پس از مدتی نظرش تغییر پیدا میکرد، به صراحت فتوای خود را تغییر میداد و هیچ باکی نداشت. چون دین خداست و جالب اینکه خود شیخ طوسی در طول ۳۰ سال چهار کتاب فقهی متفاوت داشت. بنابراین به امروز خودش توجه داشت و باید ما هم توجه کنیم اما نباید ارتباطمان با گذشته قطع شود. از اینرو افراط و تفریطهایی در بهروز شدن وجود دارد و مشکل اینجاست که میخواهیم قرآن را نزد خود بیاوریم و نه اینکه به سمت قرآن برویم؛ در این صورت گاهی اوقات کلاهی به سر ما میرود. اتفاقا ما برای امروز هستیم اما یک جور کتاب را میخوانیم که هزار سال قبل نمیخواندند. وقتی قرآن را روزنامهای کردیم مندرسش کردهایم اما وقتی به قرآن ارادت داشته باشیم و خودمان را عرضه کنیم، قرآن خوراک هر روز ما را به همان مقدار خواهد داد.
محسن چینیفروشان مدیرعامل دفتر نشر فرهنگ اسلامی در ادامه این نشست با بیان اینکه قرآن تنها وحی مکتوبی است که بین همه مسلمین مشترک است عنوان کرد: تمدن اسلامی و اسلام، متنمحور است و متنش هم قرآن است که آخرین معجزه محسوب میشود؛ بنابراین اهمیتش برای همه روشن است و محور مشترک ما مسلمین است و هرچقدر هم که در مورد قرآن کار شود باز هم کم است. قرآن مرجع نهایی همه مسلمین است.
او ادامه داد: دفتر نشر فرهنگ اسلامی با سابقه بیش از پنجاه سال یکی از مسائل اصلیاش توجه به علوم قرآنی است، هم ترجمههای قرآنی منتشر کرده و هم کتب علوم قرآنی را روانه بازار نشر کرده است و این نشان میدهد که چنین توجهی وجود دارد و باید بیشتر هم بشود. کتابهای زیادی به دست ما میرسد ولی فقط چند کتاب را برای چاپ گزینش میکنیم و اینطور نیست که هر کتابی را چاپ کنیم. یکی از ملاکهای ما این است که کتابی چاپ شود که به نیازی پاسخ دهد و خلائی را پر کند. البته کاری که تصنیف باشد و مصنفی داشته باشد و در آن نظریهپردازی وجود داشته باشد کم است که همین مقوله ملاک ما برای چاپ است. ملاک دیگر اینکه کتاب با زبان مخاطب منتشر شود و یک زبان درست و روان و متقن داشته باشد. خیلی اوقات کتابها منتشر میشود ولی درستنویسی آن غلط دارد؛ بنابراین کیفیت تالیف باید درست باشد و نظم و نسق و نتیجهگیری آن باید مشخص باشد.
او گفت: یکی دیگر از ملاکهای ما این است که مخاطب ما تحصیلکرده و مطلع باشد و یک مقدار از سطح معمول جامعه بالاتر هستیم. نیازی که امروزه جوانها دارند باید تأمین شود و همین موارد در دفتر نشر مهم است و با این ملاکها برای چاپ کتاب تصمیم میگیریم. نکته آخر در این زمینه هم جایگاه مولف است و حتی شهرهبودن مولف هم ملاک است اما ملاک اصلی نیست و ما معتقدیم باید به مولفین جدید میدان بدهیم. مجموع اینها موجب میشود یک کتاب انتخاب و منتشر شود.
چینیفروشان در پایان بیان کرد: کتاب درآمدی بر قرآن پژوهی بر این اساس منتشر شد و این ملاکها در این کتاب بسیار برجسته است. این کتاب نگاه تازهای به قرآن و پژوهشهای قرآنی دارد. برای نمونه برخی از این عناوین عبارت از تحریف قرآن، زبان قرآن، ارتباط و نظم مطالب، شأن نزول، نسخ، محکم و متشابه و تأویل، تفسیر و نگاههای مختلف مفسرین در مورد قرآن و نقش اهل بیت(ع) در مورد قرآن و تفسیر هستند. اینها نشان میدهد که این کتاب به لحاظ موضوعاتش ویژه است.
نظر شما