دفاع مقدس میتواند نمایانگر بسیاری از ویژگیهای بومی و فرهنگی ما نظیر اتحاد مردمی، همدلی، میهنپرستی و ویژگیهایی از ایندست باشد، اما بهنظرم برای عرضه این موضوع به جامعه جهانی از پتانسیلها و ظرفیتهای موجود در این باره استفاده کامل نشده است.
سال 1372 در پادگان دوکوهه، تابلوی تصویر شهیدی با محاسن بلند بهچشم میخورد که رویش نوشته بود: «اردوگاه سردار رشید اسلام شهید حاجمحسن دینشعاری» و بعد با فلشی مسیر گردان تخریب مشخص شده بود. این ابتدای راه بود. کسی چیز زیادی نمیدانست، فقط میگفتند، اینجا مکان مقدسی است که روزی اصحاب امام خمینی(ره) بازار معاملهای داشتهاند. این کتاب روایت زندگی همان شهید بزرگوار است.
این مجموعه با گردآوری نامههای شهید دینشعاری، مصاحبهها با افراد مختلفی که شهید حاجمحسن دینشعاری را میشناختند، توسط گروه تحقیقاتی فتحالفتوح گردآوری و تدوین شده است. حاجمحسن، جانشین گردان تخریب بود، اما دست کمی از یک فرمانده نداشت. فرماندهای خوشسیما و خوشدل که با عطوفت پدرانهاش به نوعی نیروهای نوجوان را بزرگ کرد. به خاطر ویژگیهایش اگر بگوییم یک تخریبچی یا فرمانده بود، کم است. دینشعاری در زندگی همه بچههای گردان یک جریان سیال و روان بود. هر که برای اولینبار او را میدید، عاشقش میشد. شوخیهایش زبانزد خاص و عام بود و همین شوخطبعیاش او را فردی متمایز از دیگران ساخته بود. خلاقیت و جدیت در کار، مسئولیتپذیری و حضور همیشگیاش درخط مقدم او را نماد حقیقی گردان تخریب لشکر 27 حضرت رسول(ص) کرده بود.
کتاب «لبخندی به معبر آسمان» به زبان انگلیسی ترجمه شده است. در ادامه گفتوگو با محمد صیادلو، مترجم این کتاب را میخوانیم.
توضیحی درباره کتاب «لبخندی به معبر آسمان» بفرمایید و اینکه چه شد تصمیم به ترجمه این اثر را گرفتید؟
این کتاب درباره شهید محسن دینشعاری، جانشین فرمانده گردان تخریب لشکر 27 محمد رسولالله در هفت فصل است که به زندگی شهید از دوران کودکی تا زمان شهادت، بهصورت داستانها و خاطرات کوتاه به نقل از برادران و همرزمان شهید پرداخته است. زمانی که ترجمه این کتاب به من سپرده شد، آشنایی با این شهید بزرگوار نداشتم، اما بعد از مطالعه اجمالی کتاب نسبت به شخصیت ایشان احساس خوبی پیدا کردم و علاقه داشتم که این کار را انجام بدهم.
بهنظر شما برای مخاطب جهانی که با مفاهیم معنوی دفاع مقدس ما آشنا نیست، برقراری ارتباط با این کتاب تا چه اندازه ممکن است؟ چراکه برخی افراد در پاسخ به انتقادات مبتنی بر عدم ترجمه آثار دفاع مقدس در سالهای اخیر همواره مطرح میکنند که مخاطب جهانی نمیتواند با این آثار ارتباط برقرار کند، شما این را میپذیرید؟
بهنظر من از دو بعد میتوان این قضیه را بررسی کرد. بعد اول عرق ملی و احساس میهنپرستی بوده که در تمام انسانها وجود دارد. تمام کشورها در دورههایی درگیر جنگهایی بوده و کهنهسربازان خود را مایه افتخار کشورشان میدانند؛ پس مفهوم دفاع و میهنپرستی در هر فرهنگی پذیرفته و ملموس هست. اما بعد دوم این ماجرا که در جنگ هشت ساله ما کاملا به چشم میخورد، ایثار و شهادتطلبی رزمندگان ما بوده که منحصرا در دفاع مقدس میتوان آن را یافت که این مبتنی بر عقاید و باورهای مذهبی است. حوادثی همچون عاشورا و تأثیرپذیری از الگوهایی همچون حضرت سیدالشهدا باعث بهوجود آمدن و تقویت این روحیه در رزمندگان ما بوده است. بهنظر بنده شناساندن این تفکر به مخاطبان میتواند در درک بهتر این مفاهیم به آنها کمک کند.
در ترجمه انگلیسی کتاب آیا محتوا تغییری نیز داشته است؟
تا حد امکان سعی شده که ترجمه با رعایت امانت انجام شود و حتی اغلب اصطلاحاتی که فقط در زبان فارسی معنی دارد نیز در پاورقیها بهصورتیکه برای خواننده قابل فهم باشد، توضیح داده شده است.
در سالهای اخیر بارها بر این نکته تأکید شده که خاطرات دفاع مقدس، ازجمله گونههای ادبی امروز ماست که ویژگیهای بومی مخصوص خود را دارد و از این منظر میتواند نماینده خوبی از ادبیات ایرانی برای عرضه در بازار جهانی معرفی شود. نظر شما راجع به این موضوع چیست؟ فکر میکنید که چقدر دست این نوع ادبی در مواجهه با مخاطب جهانی پر است؟
قبول دارم که دفاع مقدس میتواند نمایانگر بسیاری از ویژگیهای بومی و فرهنگی ما نظیر اتحاد مردمی، همدلی، میهنپرستی و ویژگیهایی از این دست باشد، اما بهنظرم برای عرضه این موضوع به جامعه جهانی از پتانسیلها و ظرفیتهای موجود در اینباره استفاده کامل نشده است. استفاده از نویسندگان بنام در این حوزه و برگزاری جلسات هماهنگی میان نویسندگان، مترجمان و راویان که بتواند بر جنبه ادبی اثر برای تأثیرگذاری هرچه بیشتر بیافزاید، آنچنان به چشم نمیخورد. استفاده از ادبیات مناسب در اثر، همینطور درک درست از مفاهیم و حوادث میتواند دو فاکتور بسیار مهم برای ماندگاری اثر باشد که با همکاری نزدیکتر راویان، نویسندگان و مترجمان در این حوزه میتوان به این مهم دست پیدا کرد.
روند و عملکرد ترجمه آثار مکتوب در حوزه دفاع مقدس را چطور ارزیابی میکنید؟
در سالهای گذشته این رویه سرعت بیشتری گرفته و کیفیت آن ارتقا پیدا کرده اما همچنان از ظرفیتهای موجود بهطور کامل استفاده نشده است. بهعنوان مثال در حوزه تبلیغات و جذب مخاطب چه در داخل و چه در خارج کشور همچنان تا رسیدن به یک نتیجه مطلوب فاصله زیادی وجود دارد.
بخشی از مشکلاتی که در سالهای گذشته دامن ترجمه خاطرات دفاع مقدس را گرفته، نبود ارتباط میان نویسنده و مترجم بوده است. به هر حال این متون قرار است در کشورهای مختلف به ویژه کشورهای عربزبان منطقه توزیع شود و ممکن است ناآشنایی مترجم با فضای جنگ تحمیلی، سوءتفاهمهایی را برای مخاطبان جدید ایجاد کنند. فکر میکنید که آیا برای ترجمه یک اثر، داشتن یک متن کافی است؟
بهنظر بنده اگر در هرکاری ارتباط درست بین موضوع و شخص وجود نداشته باشد، کار به سرانجام نمیرسد یا دست کم خروجی مفیدی را نمیتوان از آن انتظار داشت. بیان درست درباره هر اتفاقی مستلزم درک درست درباره آن واقعه است. در موضوع دفاع مقدس به دلیل گستردگی مطالب و همچنین رویدادهای مختلفی که در آن وجود دارد، نمیتوان مباحث را به چند دسته کوچک محدود کرد و بسته به مشاهدات راوی میتواند مسأله جدیدی مطرح باشد. به همین دلیل ارتباط نویسنده و مترجم یا حداقل آشنا بودن مترجم با مفاهیم برای فضاسازی صحیح که باعث جلوگیری از ایجاد شبهات و انتشار درست مطالب است، یک امر بسیار مهم است.
نظر شما