سه‌شنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۰ - ۲۱:۰۰
برای دوستی از جنس نوشتن

امروز زادروز محمدرضا شرفی خبوشان است؛ داستان‌نویس، مدرس داستان و دبیر پیشین جایزه ادبی جلال آل احمد. حمید بابایی، نویسنده و روزنامه‌نگار به همین مناسبت یادداشتی نوشته است که می‌خوانید.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ حمید بابایی- محمدرضا شرفی خبوشان را چند سالی است می‌شناسم. در ابتدا این شناخت برمی‌گشت به خواندن آثارش. بی‌کتابی اولین کاری بود که از او خوانده بودم. کتاب را کامل نخوانده بودم که او را به‌صورت اتفاقی در نمایشگاه کتاب دیدم. در غرفه شهرستان ادب نشسته بود و کتاب را برای مخاطبان امضا می‌کرد. من را که دید، خیلی احترام گذاشت و تحویلم گرفت. کتاب را هم امضا کرد و بهم داد. 
 
این ملاقات مقدمه‌ای بود برای دوستی بیشتر ما. به گمانم سال بعد بود که از طرف نشر صاد -که آن روزها کارش هنوز رسماً شروع نشده بود- تماسی با من گرفت و در مورد رمانم سئوال کرد؛ و من در مورد «چهل و یکم» که تازه تمام شده بود، توضیحاتی دادم. رمان را گرفت و در مدت زمان کوتاهی دوباره تماس گرفت که برای قرارداد کتاب و سایر مسائل گپ بزنیم؛
چیزی که باعث شد دوستی ما شکل بگیرد و به‌نوعی عمیق‌تر شود؛ این بود که متوجه شدم بین کشمکش ناشر و نویسنده همواره سمت نویسنده یعنی همکار خود می‌ایستد؛ چیزی که در میان سرویراستاران کمتر دیده می شود. 

این اخلاقش و همین طور نگاهش به نویسندگان نوقلم چیزی بود که همواره برایم جذاب است. 

تمام این ها را به‌جز نویسنده بودنش در نظر گرفتم. این که شما شیفته اثری با نثری کهن باشید، می‌توانید بروید سراغ بی‌کتابی . اگر روایتی جذاب در مورد دو کشور ایران و عراق را دوست دارید بخوانید، می‌توانید بروید سراغ روایت دلخواه پسری شبیه سمیر؛ یا اگر روایتی می خواهید مربوط به پیش از انقلاب با زبانی جذاب، بروید سراغ عاشقی به سبک ون‌گوگ. 

کارنامه محمدرضا شرفی خبوشان به‌اندازه خودش وزن دارد و سنگین است. و شاید نیاز نباشد من درباره تک‌تک آثارش چیزی بنویسم و حرفی بزنم؛ اما نمی‌توانستم در مورد اخلاقش و مدارایش با نویسندگان جوان‌تر و خوش‌اخلاقی اش چیزی نگویم. 
شاید بخشی از فرهنگ ما این باشد که تا کسی از میانمان نرفته است، زبان به تعریف باز نکنیم؛ و بعد از مرگش شروع به تعریف و تمجید از او کنیم. 

من از این اخلاق و فرهنگمان سعی کرده ام فاصله بگیرم؛ و به گمانم اکنون می توانم به بهانه تولد محمدرضا شرفی خبوشان از او به نیکی یاد کنم. کسی که همواره سعی کرده است، در هر کجا که توانسته، چراغ رمان و ادبیات را روشن کند؛ کسی که با هر نویسنده‌ای که اهل نوشتن و گفتگو باشد، حرف می زند؛ هرچند از نظر دیدگاه ایدئولوژیک با او همسو نباشد؛ و شاید بتوانم بگویم این فرهنگ مدارا و گفتگو با دیگری چیزی است که در درون او نهادینه شده؛ بدون تکفیر دیگری و یا دهان بازکردن به لعن این و آن. 

امیدوارم روزی برای تولد صدسالگی او یادداشتی بنویسم؛ برای کارنامه پربارش.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها