آنچه دیوید ریف در این کتاب به آن توجه کرده است، بخشش و گذشت در سطح کلان است. او تلاش میکند نشان دهد که ملتها گاهی میتوانند و باید بتوانند آنچه به لحاظ تاریخی از سر گذارندهاند را فراموش کرده و ارادهشان را معطوف به آینده نمایند.
کتاب دیوید ریف از 8 فصل اصلی با عنوانهای «ردپایی در شنهای زمان و باقی ماجرا»، «آیا برای حفظ گذشته حتما باید آن را تحریف کرد و از شکل انداخت؟»، «حافظه جمعی عملا به چه کار میآید؟»، «پیروزی حافظه بر تاریخ»، «بخشش و فراموشی»، «حافظه زخمها و دیگر لنگرگاههای امن»، «عشق به سرنوشت» و «علیه یادسپاری» تشکیل شده است. پیش از پرداختن به فصول اصلی اما پیشگفتاری از مترجمان کتاب برای نزدیکی بیشتر خوانندگان با فضای اثر آورده شده است، مترجمان در این دیباچه به دو راهی میان فراموشی و به یادآوردن میپردازند و فضایی گفتمانی از فراموشی، بخشش و ابعاد آن ترسیم میکنند، در قسمتی از این بخش میخوانیم: «ارتباط میان بخشش و فراموشی همواره چالشی بزرگ در تاریخ فلسفه اخلاق بشری بوده است و فارغ از هر پاسخی که در ارتباطات فردی بدین پرسش داده شود، همچنان این سوال مطرح خواهد بود که آیا چنین پاسخی قابل تعمیم در مقیاسهای جمعی همچون ملت، قوم و فرقه نیز خواهد بود؟ آیا فراموشی بدون بخشش امکان پذیر است؟» مترجمان در این دیباچه همچنین تلاش میکنند با مرور نظریات مربوط به فراموشی و بخشش به طرح پرسشی در مورد ساحت فردی و اجتماعی و تاریخی این پدیده دست بزنند.
یکی از ویژگیهای کتاب ارجاعهای مدام به هنر و اندیشه و تاریخ است به همین دلیل برای خوانندهای که دانش پیشینی از این حوزهها ندارد، درک کتاب سختتر خواهد بود. نویسنده در قدم اول سعی میکند ما را با درکی متفاوت از فراموشی در بعد تاریخی آن رو به رو کند. در ادامه او به کنکاش در مفاهیمی چون حافظه جمعی و مفهوم تاریخ و شکلگیری حافظه تاریخی دست میزند و باورهای مرسوم و همراه با نگاه ارزشی به این مفاهیم را مورد بازاندیشی قرار میدهد. بخشش و فراموشی از دیگر مباحثی که او بخشهایی از کتاب را به آن اختصاص داده است و در این مسیر به پیچیدگیهای این مفاهیم و ثمرات تاریخی و اخلاقی آنها نگاه میکند. او در ادامه و پایان نگاهی به یادسپاری و ابعاد آن میاندازد تا ذهن ما را با پرسشهایی در مورد این پدیده روبهرو کند که شاید پیشتر به آن نپرداخته باشیم. پرسشهایی در بایدها، نبایدها و ثمرات این عمل.
ریف اما در پایان به نتیجه روشن و قطعی در مورد فراموشی نمیرسد اما تاکید او بر ادامه دادن و سرشار از نفرت نبودن را میتوان یک نتیجه کلی در نظر گرفت. در انتها او کتاب خود را این طور به پایان میرساند : «آنان که بر کانونیت بخشش پافشاری میکنند، به قلب مطلب رسیدهاند. اما بخشش تنها کافی نیست، زیرا هرگز نمیتواند از امکان وقوع دوباره پیشگیری کند. خورخه لوییس بورخس در کتاب الف میگوید:«من نه از انتقام سخن میگویم و نه از بخشیدن، فراموشی تنها انتقام و بخشش ممکن است». شاید که بورخس کمی زیاده پیش رفته است، اما حداقل آن است که اگر گزینه فراموشی را از پیش روی خود برداریم، مبدل به هیولاهایی زحمی خواهیم شد، هیولاهایی که نمیبخشند و فراموش نمیکنند... و حتی اگر مورد توجه قرار گرفته باشیم، باز هم تسلی نمییابیم.»
کتاب در «ستایش فراموشی» اثر دیوید ریف با ترجمه مسعود شیربچه و معظم وطنخواه در 240 صفحه، شمارگان 1100 نسخه و قیمت 60 هزار تومان توسط نشرگستره روانه بازار نشر شده است.
نظر شما