شنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۰ - ۱۳:۱۴
تنهای تنهایم و صدای پای پستچی تنهاترم می‌کند

«نامه»، «پست» و «پستچی» کلماتی نوستالژیکی هستند که کلی خاطرات خوب و بد را به ذهن‌مان می‌رسانند. در روز جهانی پست، نگاهی به اشعار حمیدرضا شکارسری در مجموعه شعر «عاشقانه‌های پستی» انداختیم.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، روز جهانی پست بهانه‌ای شد تا به خوانش چند شعر از مجموعه شعر «عاشقانه‌های پستی»، اثر حمیدرضا شکارسری بپردازیم. مجموعه‌ای که تمام شعرهایش به «نامه»، «پست» و «پستچی» اختصاص دارد و از سوی انتشارات فصل پنجم راهی بازار نشر شده است. 

در ادامه ده شعر از این مجموعه را می‌خوانیم:

1
نامه‌های پستچی را 
باد 
پخش کوچه کرد 
همه پیدا شد 
جز نامه‌ی من 
و منتظر نامه می‌ماندیم 

۲
از فردا 
این پستچی پیر بازنشسته می‌شود 
و تو برایم نامه‌ای خواهی نوشت... 

۳
هیچ‌کس نامه ندارد 
درست مثل من... 
تحمل جمعه‌ها راحت‌تر است 

۴
نرون 
چنگیز 
هیتلر 
هیچ‌یک به بی‌رحمی این پستچی نبودند 
که نشانی مرا بر هیچ‌کدام از نامه‌ها نیافت 
و سوت‌زنان از کنار خانه‌ام گذشت 
 


۵
تنها
تنها 
تنهای تنهایم
و صدای پای پستچی
تنهاترم می‌کند

۶
باید از این تروریست
به سازمان‌های بین‌المللی شکایت کنم
همین پستچی
که بی‌اعتنا از در خانه‌ام می‌گذرد
و بمبی در قلب من منفجر می‌کند

۷
احمقانه است
این‌که انتظار داشته باشم
هر روز
نامه‌ای برایم بفرستی
همان‌طور که احمقانه است بخواهم
بعد این همه سال
نامه‌ای برایم بنویسی

۸
کم‌کم
سنگ
می‌شوم
و صدای پای پستچی
گل زردی
از ترک پیشانی‌ام
می‌رویاند

۹
پستچی 
نسیمی ناشی نامه‌رسانی می‌کند 
و نامه‌ی عاشقانه‌ی تو را 
به خانه‌ی من می‌اندازد 

۱۰
گاهی از یاد می‌برم 
پستچی بی‌گناه است 
و جواب سلامش را 
گم‌وگور می‌کنم

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها