این کتاب قصد دارد تا با پرداختن به اصول فلسفه لایبنیتس رهنمودی نسبت به مسائل سیاسی لایبنیتس و نگاه او نسبت به این مسائل را به دست دهد.
فصل اول با عنوان «میدان مسئله لایبنیتس» به زمینههای اجتماعی و سیاسی میپردازد که لایبنیتس در بستر آن به تفکر میپردازد. در این فصل نویسنده به توضیح زمینههای اجتماعی، سیاسی و علمی اندیشه لایبنیتس میپردازد و سعی میکند تقریری از وضعیت سیاسی، اجتماعی و فکری عصری که لایبنیتس در آن میزیسته، به خواننده ارائه بدهد. غرض از این فصل البته فروکاستن فلسفه او به بافتی تاریخی نیست؛ بلکه نویسنده در اینجا به نمود مسئله «وحدت» نزد لایبنیتس -که به واسطه مفهوم دیفرانسیل تجلی یافته- پرداخته است. نویسنده در این فصل قصد دارد این مسئله را نشان بدهد که پرداختن به مسئله «وحدت» نزد لایبنیتس نه یک کنجکاوی از سر تفنن یا یک مسئله صرفاً ریاضی بلکه مسئلهای با اضطرار عملی و سیاسی بوده است.
فصل دوم با عنوان سیر فکری لایبنیتس: از ابتدا تا ابداع حساب دیفرانسیل و انتگرال به مسائل مربوط به حساب دیفرانسیل و نقدهای لایبنیتس به دکارت و دیگر متفکران پیش از او میپردازد. این فصل که طولانیترین فصل کتاب است، سیر فکری لایبنیتس را تاجایی که به ابداع حساب دیفرانسیل و انتگرال میرسد، دنبال میکند. در این مسیر البته تبیینی منطقی-تاریخی از چگونگی شکلگیری مفاهیم مرتبط با حسابدیفرانسیل از دکارت تا لایبنیتس و اسپینوزا نیز تقریر میشود و مفاهیم فیزیکی مانند حرکت، نیرو و شتاب نیز در بستر تاریخی زمانه لایبنیتس و ذیل تفکر نیوتنی مورد بررسی قرار میگیرد. شکلگیری مفهوم بینهایت و همچنین مفهوم «حد» نیز در این فصل بررسی میشود. در پایان این فصل نیز به نقدهای لایب نیتس بر دکارت برای این مفاهیم اشاره میشود.
در فصل سوم نیز با جهان لایبنیتس آشنا میشویم. جهانی که با توجه یه زمینههای هستیشناسی و معرفتشناسی نزد لایبنیتس موجود است. در این فصل نویسنده سعی کرده است جهان ذهنی و منطق لایبنیتس را با مفاهیمی همچون «اندراج»، «بیان»، «ناهمامکانی» و «پیوستگی» ترسیم کند.
در فصل چهارم کتاب به توضیح مفهوم وحدت دیفرانسیل میپردازد؛ مفهومی که در ذیل مفاهیم فلسفی و ریاضیاتی ابداعی لایبنیتس شکل میگیرد. در فصل چهارم نویسنده تلاش کرده تا مفهوم وحدت دیفرانسیل را تبیین کند. در این فصل از مفاهیم دو فصل قبل بسیار استفاده مینماید. در ادامه نیز با این پرسش رو به رو میشویم که آیا میتوان از این مفهوم ریاضی تعبیری اخلاقی را به دست داد؟ نویسنده در این فصل سعی میکند تغییرات اخلاقی را با مفاهیمی همچون «کوناتوس» و «پیوستگی» توضیح دهد و از قبال آن مفاهیمی همچون آزادی را در بستر دیفرانسیل نزد لایبنیتس نشان دهد.
در فصل پنجم و آخر کتاب نیز نویسنده به تفسیری سیاسی از منطق دیفرانسیل پرداخته و سعی کرده است از مفهوم «وحدت دیفرانسیل» لایبنیتس به نگاه لایبنیتس و امکانهای آن در امر سیاسی بپردازد. اهتمام نویسنده بر آن است که در این زمینه نیز به وضعیت تفکر جاری در آن زمان نگاهی داشته باشد. او بعد از تقریر نظر هابز در دفاع از حکومت مطلقه و نظرات او در رد نگاه رادیکالهای آن زمان، موضع لایبنیتس در نقد هابز را توضیح داده و امکانهای این نگاه را برای نوعی تبارشناسی و یا روانشناسی قدرت نمایانده است. در نهایت نیز کوشش دارد با مثالهایی از وضعیت سیاسی امروز و قرن اخیر ایران و جهان، وضعیت را با همان روانشناسی قدرت تبیین کند.
سیر کلی کتاب در ابتدا با تفصیل نسبتا خوبی از دیباچه آغاز میشود. در فصل یک و دو نیز کتاب سعی میکند سیر مفاهیم را با حوصله بحث کند؛ بهطوری که اگر کسی فیزیک یا ریاضیات هم نخوانده، بتواند مفاهیم فصل اول را متوجه بشود.
در فصل دوم، این تفصیل و توضیح کمتر شده و صرفاً سیر مفاهیم نشان داده میشود. در فصل چهارم این تفصیل باز هم کمتر میشود و حتی در توضیح مفاهیم، نویسنده به ارجاع به داستانها متوسل میشود. در فصل آخر آنجا که با هابز سر و کار داریم و یا میخواهیم جوابهای لایبنیتس به هابز را متوجه بشویم، مشکلی نیست؛ اما به محض این که میخواهیم مفاهیم فصلهای پیشین را طوری صورتبندی کنیم که سیر منطقی جوابها به دست بدهد، سیر ارائه مطالب بسیار خلاصه با توضیحات کم و تبیین ضعیف اتفاق میافتد.
در ادامه نیز که میخواهیم راجع به امکانهای پیش روی تفکر لایبنیتس صحبت کنیم، چنان مباحث مغشوش میشود که نمیدانیم از کجا با لایبنیتس و تفکر او روبهرو هستیم؟ کجا با فروید و کجا با فوکو؟ چنان مباحث، مختصر و با کمترین توضیح و مثال مطرح میشوند که عملاً خواننده در بین سیلی از مفاهیمی که به درستی مفصلبندی نشدهاند، گیر میافتد. به شکلی که برخی از صفحات کتاب را با 10 بار خواندن هم نمیشود بهطور کامل فهم کرد. نویسنده در انتها نیز که میخواهد وضعیت دولتها و حکومت را با توجه به مفاهیم جعل شده توضیح دهد، به صرف برچسب زدن اکتفا میکند؛ بدون اینکه نشان دهد این برچسب زدن اساساً چه منطقی دارد.
در مجموع، کتاب بسیار مفید است؛ اما اولاً به دلیل سنگینی مفاهیم، سختخوان است و در ضمن بسیار مختصر. جا داشت این مفاهیم و این توضیحات کتاب مفصلتر شود؛ بهطوری که شاید حجم کتاب تا دو برابر برای توضیحات افزایش پیدا میکرد.
این اثر در 184 صفحه رقعی و با شمارگان 1100 از سوی نشر نی انتشار یافته است.
نظر شما