کتاب شعر «در آن تابستان که گریستم» آخرین اثر محمدباقر کلاهی اهری، در کافه کتاب آفتاب مشهد رونمایی شد.
در این نشست - که با شعرخوانی کلاهی اهری و امضای کتاب او برای علاقهمندان انجام شد- سیدابوطالب مظفری، شاعر و نویسنده اهل افغانستان ضمن تبریک چاپ این کتاب به استاد کلاهیاهری و عابس قدسی، ناشر کتاب اظهار کرد: در این کتاب شعر کلاهیاهری، زیباییشناسی بیش از مفاهیم اهمیت دارد. وقتی اشعار را میخوانیم در مییابیم که بیانی فاخر در ابیات وجود دارد. در این بیان فاخر، تاکید بر روی دردهای انسانی که در همهجای دنیا مشترک است وجود دارد. اشعار او عامهپسند نیست و اتفاقا شعر خواص است. با کمی تفکر میتوان مفاهیم جدی و عمیق انسانی را از آنها استخراج کرد.
وی افزود: سبک کاری استاد کلاهی به گونهای است که نمیتوانیم به تکنیکهای ایشان بهراحتی دست پیدا کنیم. شاعران بسیاری هستند که به خوبی شعر میسراید؛ اما در میان آنها افراد اندکی همچون استاد وجود دارند که از تکنیکهای پیچیده استفاده میکنند که برای درک آن باید بسیار عمیقتر به نسبت به اشعار ایشان بنگریم.
شاعر «عقاب چگونه میمیرد؟» ادامه داد: آدم وقتی شعر کلاهیاهری را میخواند، هیچموقع خسته نمیشود. خود من هر بار که شعر ایشان را میخوانم، برایم تازه است؛ حتی اگر بهفاصله یک روز باشد. از اولین کتابی که از استاد کلاهی خواندم تا امروز همینطور بوده است. چهچیزهایی در این شعر هست که همیشه تازگی دارد و کهنه نمیشود؟ یکی اینکه شعر ایشان تعلیمی و ایدئولوژیک و بهعبارتی بیانگر نیست؛ روشنگر است. شعرهایی که اینچنیناند و ما را با هجوم آموزهها روبهرو نمیکنند، ماندگارند.
در ادامۀ این نشست، علیرضا جهانشاهی، شاعر برجسته مشهدی گفت: «دستهای از شاعران به صنعت ادبیات توجه دارند. آنها صنایع مختلف را یاد میگیرند و در کار خود پیش میروند. در شعر این دسته با انواع تصاویر بدیع مواجه میشویم. دستهای دیگر از شاعران هستند که علاوهبر صنعت جهانبینی هم دارند؛ یعنی نگاهی بدیع به جهان. اما اندک شاعرانی هم داریم که ماجرای آنها خیلی متفاوت است و از این دو دسته فراتر میروند. بهنظر من، جناب کلاهی اهری از این گروه هستند..»
علی آزاد ، شاعر سبک فراسپید و منتقد ادبی نیز در مراسم رونمایی ازاین کتاب گفت: مجموعه شعر «در آن تابستان که گریستم» پرترهای از پنج دهه شاعرانهگی محمد باقر کلاهیاهری است، پرترهای از فرایند، فشردهسازی قصهها، و تلخیصاطلاعات از طریق شناسایی شاعرانگی، استخراج و سپس جداسازی و پنهانسازی جزئیّات از کلیّات.
وی افزود: گزارهها در شعرهای کلاهیاهری معنای ازدحام ذهنی از یک کل و به معنای گرفتن و دور شدن از عین فرایند تعمیم بخشیدن با کاهش محتوای اطلاعاتی و تزریق یک مفهوم به ساحت شعر است.
محمدباقر کلاهیاهری در انتهای این مراسم از تمام کسانی که در چاپ کتابش او را یاری کردند و همچنین سخنرانان نشست تشکر کرد و در انتها، شعری از کتاب جدید خود را برای حاضران خواند.
خاطرنشان میشود محمدباقر کلاهیاهری، متولد اول مهرماه 1329، نویسنده و شاعر نوگرا و صاحبسبک مشهدی طی حدود نیمقرن سرایندگی، آثار متعددی ازجمله «بر فراز چار عناصر»، «شاعری به این تنهایی»، «چرخزدن با دلتنگی» و... را سروده است.
مجموعهشعر آخر کلاهی، یعنی «در آن تابستان که گریستم»، شامل سه «کتاب» است که بهترتیب «بگو تا دوستت بدارم»، «در آن تابستان که گریستم» و «آدمی با دهن کاغذی» میشود. او لابلای اشعار خود چند طرح خطی ساده و انتزاعی نیز گنجانده است که صورتی خاص به کتاب بخشیدهاند. این اثر را «انتشارات سپیدهباوران» در 112 صفحه و بهقیمت 33هزار تومان چاپ و منتشر کرده است.
نظر شما