گفتوگو با مولف کتاب «هنر، دولت و نمایشگاه جهانی اکسپو»
زبان بصری ایران در نمایشگاههای جهانی اکسپو ضعیف است/ ضرورت شناخت ماهیت اکسپو
زارعزاده میگوید: زبان بصری ایران در اکسپوها ضعیف است چون شناخت درستی از تمدن و تاریخ ایران زمین صورت نگرفته و از سوی دیگر شناخت درستی هم از ماهیت اکسپوها وجود نداشته است.
از نمایشگاه جهانی اکسپو امروزه تحت عنوان المپیک فرهنگی یاد میشود. اساسا این نمایشگاه با چه هدفی راه اندازی میشود؟
این نمایشگاه طی یک سده و نیمی که از زمان برپایی آن میگذرد با تحولات عظیمی روبهرو بوده است که امروزه هدف از برپاییاش با هدف آغازین آن متفاوت است. همه میدانیم که اولین نمایشگاه جهانی اکسپو در سال 1851 در کشور بریتانیا شکل گرفت. آن زمان یعنی در اواسط قرن نوزدهم میلادی دولت بریتانیا با هدف به نمایش گذاردن دستاوردهای انقلاب صنعتی مصمم بود که یک نمایشگاه جهانی را شکل بدهد اما وقتی ارزیابی کردند، دیدند که این نشان دادن دستاوردهای انقلاب صنعتی خودشان در کنار نشان دادن وضعیت جوامع تحت استعمار بریتانیا چهره درستی را بنا نیست به جامعه جهانی از آنها نشان دهد. بنابراین فکر دیگری کردند و گفتند اعلام کنیم که همه دولتها بیایند دستاوردهای صنعتی خودشان را به نمایش بگذارند. اینگونه نمایشگاه جهانی اکسپو شکل گرفت و گفتند که وقتی ما بیاییم دستاوردهای صنعتی خودمان را به نمایش بگذاریم و از کشورهای تحت استعمارمان هم بخواهیم در این نمایشگاه شرکت کنند آن وقت توانستهایم توجیه عاقلانه و منطقی از آن سرزمینها که تحت استعمار گرفتیم داشته باشیم و چهره بسیار خوبی را از خودمان در سطح جهان نشان دهیم.
اما چون خود اکسپو محل عرضه محصولات صنعتی بود میتوانست تعاملات خوبی را برای دولتها و جوامعشان شکل دهد. بنابراین جدای اینکه سیاست بریتانیا در تشکیل نمایشگاه جهانی اکسپو چه بود بسیاری از دولتها مشتاق شدند که در این نمایشگاهها شرکت کنند چون نمایشگاه وجهه جهانی داشت و باید مبتنی بر یک زبان بصری دستاوردهای صنعتی آماده میشد. منظور از یک زبان بصری یعنی اینکه در نمایشگاه هیچگونه فروش و داد و ستد تجاری تا به امروز صورت نمیگرفته و نمیگیرد. دولتها در اکسپو فکر میکنند دستاوردهای صنعتی خودشان را به چه نحو بصری و زیبایی شناسانهای میتوانند به سایر جهانیان ارائه کنند تا درپس آن بتوانند قراردادهای تجاری ببندند و جذب سرمایهگذاری داشته باشند. همچنین در پس این نمایشگاه بتوانند بهترین دستاوردهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را کسب کنند. به همین دلیل همواره زبان بصری و زبان هنر و نحوه به نمایش گذاردن دستاوردها برای دولتها حایز اهمیت بوده است. اما در واقع از 1900 به بعد این نمایشگاههای اکسپو وارد تحولات دیگری میشوند؛ به دلیل جنگهای جهانی اول و دوم وجه تجاری نمایشگاهها بسیار مهم میشود چون یکباردیگر بهخاطر ویرانیهایی که جنگهای جهانی اول و دوم بهجا گذاشته بود باید امید به آینده را برای مردم جهان ترسیم میکردند. به همین دلیل رویکردشان به سمت مشتری مداری، تولید منعطف و رفاه بیشتر رفت و با این شعارها نمایشگاههای اکسپو از 1900 شکل میگیرند. اما از 1950 به بعد جهان به سمت انقلاب ارتباطات و اطلاعات رفت و به یک نحوی در جریان تحولات جهانی قرار گرفته بوده است. پس اینکه نمایشگاههای اکسپو دوباره بخواهند دستاوردها را به نمایش بگذارند چیز چندان جالبی نبوده است. بنابراین مسئولان برگزاری نمایشگاه اکسپو یعنی سازمان BIE رویکرد خود را به سمت حل چالشهای فراروی بشری مانند توسعه پایدار، محیط زیست و ... میبرند و نمایشگاه جهانی اکسپو را به سمت نمایش اینگونه دستاوردها سوق میدهند تا برای همگان جذاب و جالب باشد. بنابراین امروزه نمایشگاه جهانی اکسپو با هدف حل چالشهای فراروی بشر و به نمایش گذاردن دستاوردها و راه حلهایی در ارتباط با توسعه پایدار زیستی بشر برپا میشوند چنان که اکنون نمایشگاه 2020 دبی با شعار «ارتباط اذهان، تجسم آینده» شکل گرفته است. «پیوند اذهان، تجسم آینده» یعنی اینکه ما چگونه میتوانیم با کمترین آسیبها به محیط زیست و کره زمین بیشترین ارتباطات را برای جهانیان شکل دهیم.
به نظر میآید درباره اکسپو کتابهای زیادی تالیف نشده باشد. کتاب حاضر بر اساس چه نیازی تالیف شده است؟
در ارتباط با پیشینه پژوهش این کتاب، میتوانم بهطور قاطع بگویم در ایران کتاب جامع و تحلیلی کاملی درباره نمایشگاههای اکسپو نگاشته نشده و در واقع این کتاب هنر-دولت و نمایشگاه جهانی اکسپو که من تالیف کردم نخستین منبع کامل در باب نمایشگاههای اکسپو به زبان فارسی بهشمار میآید. چنانچه اگر شما به منابعی که در این کتاب رفرنس داده شده نگاهی بیندازید میبینید که بخش عظیمی از منابعی که برای تامین دادههای این کتاب بهکار رفته منابع لاتین هستند. متاسفانه ما توجه جدی به بحث نمایشگاههای جهانی اکسپو نداشتیم. من نیز زمانی که این کتاب را مینوشتم با مشکلات عدیدهای دست و پنجه نرم میکردم و خیلی از منابع علمی را که نیاز داشتم از خارج ایران سفارش دادم. در مرحله بعدی مباحث مختلفی را از این منابع ترجمه و ساماندهی کردم.
بیشترین دغدغه من در این کتاب نحوه حضور ایران بهویژه پس از انقلاب در نمایشگاههای جهانی اکسپو بوده و هست و بنابراین برای اینکه بتوانم تحلیل درستی از نحوه حضور ایران داشته باشم ابتدا نمایشگاههای جهانی اکسپو از ۱۸۵۱ تا ۲۰۱۰ را تحلیل کردم و این موضوع را بررسی کردم که سایر دولتها و جوامع با چه زبان بصری و تحت چه مواری دستاوردهای خودشان را در این نمایشگاهها آماده میکنند.
یک فصل از کتاب به نمایشگاهها، شعارهایشان، دستاوردهایشان، نحوه آمادگی که از سوی دولتها و جوامع صورت میگیرد اختصاص داده شده است. در فصل بعدی به نحوه مشارکت و حضور ایران در این نمایشگاهها، نوع آمادگی و نوع زبان بصری که بکار میگیرد برای اینکه دستاوردهای خودش را در سطح جامعه بینالملل به نمایش و به عرضه بگذارد، پرداخته شده است و بعد هم نتیجه گرفته شده که آیا واقعا ایران زبان بصری کلان و قوی را در آمادگی خودش به لحاظ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بهکار میگیرد یا نه؟ آیا ایران توانسته ارتباط و تعامل قوی با جهانیان در این نمایشگاه برگزار کند یا نه؟ پاسخ همه این سوالات در کتاب داده شده است.
نحوه کاربرد هنر از سوی دولتها به ویژه جمهوری اسلامی ایران در نمایشگاههای جهانی اکسپو چگونه است؟
دولتها باید ماهیت نمایشگاههای اکسپو را به خوبی بشناسند و بعد بتوانند یک زبان بصری که هم در ارتباط با ماهیت نمایشگاه اکسپو باشد و هم در ارتباط با فرهنگ خودشان باشد را را به کار بگیرند. این زبان باید از سوی دولتها یک زبان مشترک باشد؛ یعنی دولتها باید ماهیت نمایشگاههای اکسپو را نشان دهند و بتوانند فرهنگ خودشان را به جهانیان نشان دهند. برای این کار شناخت لازم است، من دقیقا برای اینکه بتوانم تحلیل درستی از زبان بصری ایران هم داشته باشم در فصل نخست ماهیت اکسپوها را بررسی کردم و در فصل بعدی نحوه بهرهوری دولت ایران از هنر را به نمایش گذاشتم و بررسی کردم که ببینیم آیا این زبان بصری به درستی بهکار گرفته شده یا نه؟
کاربرد هنر از سوی جمهوری اسلامی ایران به درستی صورت نمیگیرد چراکه اولا تمامی مسئولانی که تا به امروز مسئول مشارکت دولت ایران در اینگونه نمایشگاهها بودند شناخت درستی از ماهیت اکسپو نداشتند، از سوی دیگر شناخت درستی از هنر ایران نداشتند و به همین دلیل یک زبان بصری را شکل دادند که یک زبان ناقصی است؛ یعنی نتوانسته پاسخگوی زبان بصری از سوی ایران در نمایشگاههای جهانی اکسپو باشد. از سوی دیگر این زبان نتوانسته پاسخگوی چالشهای فراروی زیستی بشر باشد علاوه بر این، این زبان ناقص فرهنگ و هنر ایران را به خوبی در سطح جهان به نمایش نگذاشته و اگر به خوبی دقت کنیم میبینیم که ایران همواره در نمایشگاههای اکسپو تا ۲۰۱۰ چنین بوده است. ایران همواره یک تکرار عین به عین آثار هنریاش را در نمایشگاههای اکسپو داشته و این تکرار عین به عین تاریخی باعث شده که زبان بصری ما یک زبان جدید و نوآور شناخته نشود و در واقع ایران نتواند هم فرهنگ و هنر خود را به خوبی ارائه کند و هم مبتنی بر ماهیت نمایشگاههای اکسپو خود را نشان بدهد؛ یعنی از هر دو سو ایران یک زبانی را بکار گرفته که عین یک سکه هر دو رویش نقص دارد، کامل نیست و نتوانسته به نحو جامع و کاملی خود را نشان دهد.
توجه به هنر در این نمایشگاهها ازچه دیدگاهی صورت میگیرد و معمولا چه مکاتب هنری در این نمایشگاه ها وجود دارد؟
توجه به هنر در این نمایشگاهها از دیدگاه خاصی نیست. به طور مثال کشورهایی مانند ژاپن هم بحث توسعه پایدار امروزی را به خوبی شناخته و هم به بحث هنرهای بومی و سنتی خودش اشراف دارد و وقتی در نمایشگاههای اکسپو شرکت میکند همیشه در صدد این بوده که بهواسطه هنرهای بومی و سنتی ژاپنی بتواند یک راهحلهایی را در ارتباط با توسعه پایدار زیستی بشر ارائه کند. اما ما یکسری دولتها مانند دولت آلمان را داریم که با استفاده از فناوریهای نوین، هنرهای جدید مثلا ویدیوآرت یا هنرهای جدید موشن گرافیک حرکت میکند و درصدد این برآمده که بهترین فناوریها را برای توسعه زیستی بشر ارائه کند. بنابراین ما نسخه خاصی را در بهرهگیری از هنر در این نمایشگاهها نداریم. چیزی که مهم است این است که هر دولت مد نظر دارد که چه چیزی را ارائه کند پس به دنبال آن دولتهایی که از پیشینه و سابقه تمدنی و فرهنگی خاصی برخوردار هستند درصدد این هستند که آن پیشینه تمدنی و فرهنگی خودشان را به نحوی امروزی و به زبان امروزی آماده کنند. از سوی دیگر دولتهایی که امروزی هستند یعنی سابقه تمدنی خاصی را ندارند مثل کشورهای حوزه اسکاندیناوی در صدد این هستند که با استفاده از زبان هنر مدرن و پستمدرن فناوریهای امروزی را در خدمت بشر و در خدمت حفظ چالشهای زیستی نشان دهند. پس ما نمیتوانیم بگوییم که دیدگاه خاصی از هنر و زبان بصری خاصی از هنر در این نمایشگاهها حاکم و رایج است.
جذابیت نمایشگاه اکسپو و اینکه المپیک فرهنگی شناخته میشود این است که دولت با بهرهوری از دادههای خودش یعنی دادههای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و .. یک زبان بصری طراحی کند. پیریزی این زبان بصری منوط به اتخاذ تصمیمات از سوی مسئولان هر دولتی است. مسئولانی که موظف شدند به نمایندگی از دولت و جامعه خودشان در این نمایشگاهها پرزنتی داشته باشند. حالا ایران چون همواره سابقه تاریخی و تمدنی خاصی داشته مسئولان ما نیز در صدد این برآمدند که با بهرهوری از آن سابقه فرهنگی، تمدنی خودشان یک زبان بصری را طراحی کنند و آن را در نمایشگاه اکسپو بکار بگیرند.
اما خلاء کار اینجاست که این زبان بصری به درستی پیریزی و پیادهسازی نشده یعنی نه شناخت درستی از تمدن ما و از تاریخ ایران زمین صورت گرفته و نه شناخت درستی از ماهیت اکسپوها بوده برای همین ایران همواره زبان بصری را که در این نمایشگاهها بهکار گرفته است یک زبان بصری ضعیفی بوده است و نتوانسته آن تعامل کلان و قوی را با سایر جهانیان برقرار کند. باز تاکید میکنم خود نمایشگاه اکسپو هیچ الزامات خاصی را در بهرهگیری از هنر و دادههای فرهنگی ندارد.
همچنان که در المپیکهای ورزشی و علمی هیچ الزامی در بهرهگیری از هیچ دادهای نیست و از سوی دیگر الزامی در تربیت ورزشکاران برای اینکه چگونه در المپیک ورزشی شرکت کنند نیست. تنها ساختاری است برای ورزشکاران ما که به موفقیت دست پیدا کنند اما الزامی هم وجود ندارد. پس در نمایشگاه جهانی اکسپو هم که یک المپیک فرهنگی است ساختار اسکپو و ماهیت اکسپو را باید بشناسیم اما قوانین و الزامات خاصی وجود ندارد. آن چیزی که مهم است این است که BIE که دفتر بینالمللی برگزاری اکسپوها بشمار میآید قوانینی را طراحی کرده و آن قوانین بیشتر در بحث عدم آسیب رساندن به محیط زیست بشر و به توسعه زیستی بشر است که میگوید شما به هر نحوی میتوانید شرکت کنید فقط مد نظر داشته باشید که مشارکت شما نباید به گونهای باشد که به کره زمین آسیب برساند؛ در عین حال که باید مشارکت شما به نحوی باشد که پاسخگو زیستی، توسعه اقصادی، توسعه اجتماعی و توسعه فرهنگی بشر باشد.
پیوند میان دو مقوله سیاست و هنر را چه از لحاظ نظری و چه از لحاظ عملی بهویژه با تحولات مدرنیته و پستمدرنیته، چگونه ارزیابی میکنید؟
در ارتباط با این سوال باید بگویم که همواره از زمانی که نخستین تجمعات بشری شکل گرفت و نخستین حکومتها تا به امروز بنیانگذاری شد، همواره هنر در خدمت سیاست بوده همواره حاکمان، پادشاهان و دولتها در گذر زمان، در گذر قرنها از هنر بهره میبردند برای اینکه اهداف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خودشان را تحکیم و توسعه بدهند. اما چیزی که امروزه مهم است این است که بهرهوری درستی از هنر سرزمینمان صورت بگیرد و شناخت درستی از آن انجام شود. اگر این شناخت و بهرهوری درست از هنر سرزمینمان صورت بگیرد به تبع جمهوری اسلامی ایران را هم به اهداف خودش میرساند. اما اگر این بهرهوری و شناخت به درستی صورت نگیرد از هنر سرزمینمان و نحوه ارائهاش در سطح بینالملل به تبع جمهوری اسلامی ایران هم نمیتواند به اهداف خودش در سطح بینالملل دست پیدا کند و حتی در سطح ملی.
آن چیزی که امروزه مهم است این است که متولیان امر سیاستگذاریهای فرهنگی باید این شناخت را از هنرمان و نحوه بکار گرفتن آن به درستی داشته باشند. اگر این شناخت به درستی صورت بگیرد چه در سطح ملی و چه در سطح بینالمللی جمهوری اسلامی ایران خواهد توانست به اهداف خودش دست پیدا کند اما اگر این شناخت درست صورت نگیرد متاسفانه ایران چه در سطح ملی و چه در سطح بینالمللی نمیتواند که اهداف خودش را محقق کند. حالا این اهداف هم اهداف مختلفی میتواند باشد؛ چه از بعد سیاست، چه از بعد اقتصاد، چه از بعد فرهنگ و چه از بعد اجتماع.
بنابراین خیلی مهم نیست که ما با تحولات مدرنیته و پست مدرنیته چگونه میخواهیم هنر خودمان را به سیاست پیوند بزنیم. آنچه که مهم است این است که مسئولان و متولیان امر سیاستگذاری فرهنگی هم باید به تحولات مدرنیته و پست مدرنیته اشراف داشته باشند و هم اینکه هنر سرزمینمان را خوب بشناسند و بدانند که اگر میخواهند این هنر را بویژه در سطح بینالملل ارائه دهند حالا این هنر باید دارای چه شاخصهها، چه ویژگیها و چه مولفههایی باشد تا یک بار محتوایی خوبی را به جهانیان منتقل کند. اگر این هنر بتواند دارای پیام خوبی برای جهانیان باشد آن وقت است که پیوند میان سیاست و هنر به خوبی صورت گرفته و اهداف جمهوری اسلامی ایران در سطح بینالملل محقق خواهد شد. اما اگر که این هنر و این زبان بصری با شاخصهها، مولفهها و ویژگیهایی خوبی شکل نگیرد اهداف هم محقق نخواهد شد و پیوند درستی میان هنر و سیاست شکل نخواهد گرفت.
کتاب «هنر، دولت و نمایشگاه جهانی اکسپو» نوشته فهیمه زارعزاده ازسوی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات در 296 صفحه و با قیمت ۲۵۰۰۰ تومان منتشر شده است.
نظر شما