گفتوگو با محبوبه نجفخانی، مترجم نامآشنای کودک و نوجوان؛
همه کودکان جهان خنده و شادی را دوست دارند
محبوبه نجفخانی میگوید: معیارش برای انتخاب کتاب، جذاب و پرکششبودن، داشتن ساختار و درونمایه محکم، نوبودن موضوع داستان و یا تکنیک داستاننویسی نویسنده است.
این کتاب، تازهترین ترجمه محبوبه نجفخانی است. این مترجم پرکار متولد ۱۳۳۵ تهران، دارای مدرک کارشناسی در رشته مترجمی زبان انگلیسی از مدرسه عالی ترجمه سابق (دانشگاه علامه طباطبایی فعلی) و عضو شورای کتاب کودک و انجمن نویسندگان کودک و نوجوان است. او جوایز مختلفی را برای ترجمههایش کسب کرده است. از مجموعههایی که او ترجمه کرده، میتوان به «در جستجوی دلتورا» و «سرزمین سایههای دلتورا»، «اژدهایان دلتورا»، «جودی دمدمی» و ... اشاره کرد. به بهانه انتشار «کمی تا قسمتی معمولی» اثر باربارا دی، به همراه محبوبه نجفخانی سری به دنیای ترجمه آثار نوجوان زدهایم.
ترجمه آثار کودک و نوجوان از چه زمانی برای شما جدی شد؟ آیا اولین اثری را که ترجمه کردید، به خاطر دارید؟
سالها پیش، مدت کوتاهی در کشور ایرلند جنوبی زندگی میکردم، یکی از دوستان ایرلندیام رمان نوجوانی به بنده هدیه داد با عنوان «زیرِ درخت زالزالک». این اولین اثری بود که ترجمه کردم و شروع کار جدی بنده در حوزه ادبیات کودک با همین کتاب بود. کتاب را برای بررسی به نشر چشمه دادم که پذیرفته نشد اما بعدا در نشر امیرکبیر به چاپ رسید و یک سال بعد، اثر تقدیری کتاب سال جمهوری اسلامی ایران شد. همان موقع، آقای حسن کیاییان، مدیر نشر چشمه، بنده را راهنمایی کردند که اگر میخواهم حوزه کودک و نوجوان را بهطور جدی دنبال کنم، بهتر است عضو شورای کتاب کودک شوم و در کارگاههای آشنایی با ادبیات کودک شرکت کنم. بنده هم همین کار را کردم و همیشه سپاسگزار راهنماییهای مفید ایشان هستم. پس از گذراندن دوره آشنایی با ادبیات کودک وارد گروه بررسی داستان ترجمه شورای کتاب کودک شدم و مدت 5 سال بررس کتاب در حوزه کودک و نوجوان بودم.
آثاری که برای ترجمه انتخاب میکنید، بر چه اساس و معیاریست؟ آیا ناشران کارها را به شما پیشنهاد میکنند و یا خود شما کارها را بررسی میکنید؟
معمولا خودم کتابها را برای ترجمه انتخاب و خریداری میکنم. اگر ناشری کتابی را برای ترجمه پیشنهاد بدهد، همیشه به این شرط میپذیرم که کتاب را دوست داشته باشم و با معیارهای بنده همخوانی داشته باشد. از معیارهای بنده برای انتخاب کتاب، جذاب و پرکششبودن و داشتن ساختار و درونمایه محکم، نوبودن موضوع داستان و یا تکنیک داستاننویسی نویسنده است. توجه به نیاز مخاطبان کودک و نوجوان و انتخاب موضوعاتی که کمبودش در بازار نشر احساس میشود، از دیگر معیارهای اصلی بنده است. شناخت تمام این عوامل برمیگردد به آموختهها و تجربههایم در طول سالها کتابخواندن، فیلمدیدن، گذراندن دورهها و کلاسهای مختلف ادبی، فعالیت در حوزه ادبیات کودک و ده سال کار کتابخوانی با کودکان و نوجوان.
بازخورد آثار ترجمهشده در بازار نشر کودک و نوجوان را چطور ارزیابی میکنید؟
مترجمها همیشه بهترین آثار جهان را برای ترجمه انتخاب میکنند و طبیعی است که کتابها مورد استقبال مخاطبان قرار میگیرد. در هر حال، راضی نگهداشتن کودکان و نوجوانان باهوش این دوره -که دسترسی به فضای مجازی و فیلمها و کارتونها وکتابهای متنوع دارند- برای نویسندگان و مترجمان ما کار دشواری است. برای همین، کودکان و نوجوانان و حتی بزرگسالان از آثار ترجمه شده استقبال بیشتری میکنند.
آیا شما هم بر این باورید که کودکان و نوجوانان و حتا خانوادهها ببیشتر به آثار ترجمه تمایل دارند؟ و آثار تالیفی مورد غفلت واقع میشوند؟
بله؛ و این موضوع نهتنها در ایران بلکه در بسیاری از کشورهای جهان، به خصوص غیرانگلیسیزبانها، عمومیت دارد و از آثار ترجمهشده بسیار استقبال میشود؛ اما به این معنی نیست که آثار تالیفی مورد غفلت واقع میشوند. از آثار تالیفی خوب هم خیلی استقبال میشود. بسیاری از کشورهای جهان معتقدند که برای غنیکردن ادبیاتشان باید آثار مطرح و قوی دیگر کشورها را ترجمه کنند تا آب تازهای وارد چشمه ادبیاتشان شود؛ وگرنه چشمه ادبیاتشان به مرداب تبدیل میشود.
از نظر خود مترجم، موفقترین آثاری که ترجمه میکند، چند رویه دارد. موفقترین آنها از نگاه خود شما و از نگاه ناشر و مخاطب کدام عناوین بوده است؟
معمولا بیشتر آثاری که در جهان مورد استقبال مخاطبان کودک و نوجوان قرار میگیرد، در کشور ما هم کموبیش همین سرنوشت را پیدا میکند. در طول این سالها، تقریبا از هر ژانری ترجمه کردهام؛ اما مخاطبان، بهخصوص کودکان، از مجموعهها و کتابهای طنز بیشتر استقبال کردهاند؛ چون همه کودکان جهان خنده و شادی را دوست دارند. از کتابهایی که بنده ترجمه کردهام، مجموعه آثار رولد دال، مجموعه جودی دمدمی، مجموعه مدرسه عجیبوغریب (همه از نشر افق) و مجموعه نامههای فلیکس از نشر زعفران و مجموعه در جستجوی دلتورا از نشر قدیانی، پرمخاطبترین بودهاند.
خود شما بیشتر تمایل دارید آثار نوجوان را ترجمه کنید یا کودک؟ آیا منطقی پشت انتخابهای شماست؟
بنده کارم را با ترجمه کتابهای نوجوان شروع کردم و تنها مدت کوتاهی است که آثار تصویری کودک و رمان کودک ترجمه میکنم. از ترجمه هردو رده سنی لذت میبرم. برای انتخاب کتاب -چه کودک و چه نوجوان و یا جوان- همان معیارهایی را که قبلا به آنها اشاره کردم، در نظر میگیرم. پیشینه و خصوصیات روحی و فضای فرهنگی و محیط زندگی و آموختهها و تجربههای یک مترجم در انتخابهایش بسیار تاثیر دارد.
پرچالشترین اثری که تاکنون ترجمه کردهاید، کدام عنوان است؟
در میان کتابهایی که ترجمه کردهام، بعضی از کتابها برایم چالشبرانگیزتر از بقیه بودهاند. از جمله، کتاب «غول بزرگ مهربان»، نوشته رولد دال. ترجمه این کتاب به خاطر بازیهای زبانی و اشتباه حرفزدن غول -که باعث سوءتفاهم میشود- و پیداکردن جناسهای مناسب که درست همان حسی را به خواننده فارسی زبان بدهد که به مخاطب اصلی منتقل کرده، برایم بسیار چالشبرانگیز بود. همینطور، مجموعه «در جستوجوی دلتورا» بهخاطر معماهایی که نویسنده در داستان به کار برده و مجموعه «جودی دمدمی».
اصولا کتابهای ترجمه کودک و نوجوان، با توجه به نزدیکبودن دنیای کودکی در همه فرهنگها نیاز به ممیزی کمتری دارد یا به خاطر تفاوت فرهنگی کشورها این مورد بیشتر است؟
هست؛ اما موضوع صرفا بهخاطر تفاوت فرهنگی نیست؛ بلکه بیشتر به سلیقه شخصی بررسان برمیگردد. مثلا بوده کتابی که توسط دو ناشر برای بررسی به ارشاد فرستاده شده؛ اما کتاب یک ناشر به نسبت ناشر دیگر مورد ممیزی بیشتری قرار گرفته است.
برای مترجمان نوپایی که قصد ترجمه دارند، چه پیشنهادی دارید؟
به مترجمان جوان پیشنهاد میکنم قبل از ورود به حوزه ترجمه کتاب کودک و نوجوان، ابتدا عضو شورای کتاب کودک شوند و در دوره کارگاه آشنایی با ادبیات کودک شرکت کنند؛ سپس کتابهای برجسته نویسندگان و مترجمان حرفهای را بخوانند و به ساختار جملهها، زبان و لحن داستانها دقت کنند. در مرحله سوم برای ترجمه کتاب، صرفا دانستن یک زبان خارجی کافی نیست، بلکه برای درستنویسی و داشتن یک نثر پاکیزه، باید علاوه برتقویت زبان و نثر فارسیشان، حتما در یکی از دورههای ویرایش ادبی شرکت کنند؛ و در نهایت اگر به اصل بعضی از کتابهای ترجمهشده از مترجمان دسترسی دارند، حتما متن اصلی را با ترجمه همان کتاب مقایسه کنند.
نظر شما