پاندمی کرونا تغییرات بسیاری را در جهان ایجاد کرده است. این تغییرات در حوزه کتاب و کتابخوانی چگونه بوده است؟
شکی نیست که سازوکار کتابخانهها و همچنین مراکز فروش کتاب در این وضعیت دستخوش تغییر شدهاند. بیتردید در میانه قرنطینه و یک بیماری فراگیر حضور مردم در کتابفروشیها و کتابخانهها کاهش مییابد. این کاملا بدیهی است، اما پرسشی که باید مطرح کرد این بوده که آیا این مراکز برای این وضعیت آماده بودند یا خیر؟ از یاد نباید برد که در واقع کتابخانههای عمومی یکی از آخرین فضاهای آزاد در جهان فعلی هستند که در آن افراد آسیبپذیر یا کسانی که به هر دلیلی نمیتوانند کتابهای مدنظر خود را بخرند میتوانند از فضای دلنشین این مراکز استفاده کرده، کتابهای مورد نظر خود را پیدا کنند یا حتی از دسترسی به اینترنت و رایانه و پناهگاه روزانه از خیابانها استفاده کنند. برای برخی، آنها عملاً مراکز مراقبت از کودکان هستند. به بیان دیگر، کتابخانهها نوعی مراکز عامالمنفعهاند.
در میانه پاندمی، بیشتر این خدمات از میان رفت. با این همه، ماهیت کتاب و کتابخوانی عوض نشد. سازوکار آنلاین و اینترنتی سرویسدهی بسیاری از کتابخانهها باعث شد که ارتباط مخاطب با این مراکز تغییر نکند، اما در عین حال برخی نیز چندان موفق عمل نکردند. در نهایت به نظرم با بهود اوضاع همهچیز میتواند به وضعیت عادی خود بازگردد.
بسیاری معتقدند که این وضعیت اساسا مفاهیم و استنباطهای ما از جهان پیرامون را دستخوش تغییر قرار داده است. آیا چنین تغییراتی را میتوان احساس کرد؟
از جهاتی شاید. برای مثال حوزه کتاب را در نظر بگیرید. اساسا، در میانه شیوع ویروسی که بسیاری از ما هیچ چیز راجع به آن نمیدانیم، میل به دانستن در مردم بیشتر میشود؛ همه میخواهند بدانند که داستان از چه قرار است و چه بناست اتفاق بیفتد و از آنجایی که بسیاری اعتماد چندانی به دولتها و اطلاعرسانیهایشان ندارند، میکوشند خودشان از ماوقع سر دربیاورند. بنابراین، از یک جهت میتوان گفت که اراده به دانستن افزایش پیدا کرده است. این را هم باید در نظر گرفت که قرنطینه در خانه فرصتی عالی برای کتابخوانی است.
هشدارهای بسیاری درباره زوال اندیشه در عصر دیجیتال داده میشود و بسیاری معتقدند که با پیشرفت فناوری دیگر اصولا دیگر خبری از رویدادهای بزرگ فکری نخواهد بود. تا چد چنین هشدارهایی جدی است؟
نمیدانم چنین حرفی تا چه حد درست است،اما مدتهاست که شماری نسبت به زوال کتاب، اندیشه، ادبیات و چیزهایی از این دست هشدار میدهند اما تا به حال که این هشدارها به واقعیت نپیوسته است.
بگذارید مثالی برایتان بزنم. تا جایی که به پاندمی کرونا مربوط میشود، کتابخانهها میتوانند در دوران پساکرونا بسیار مفید باشند. اول اینکه بحران اقتصادی پس از پایان پاندمی به آن معناست که چهبسا خرید کتاب برای شماری از مردم مثل سابق آسان نباشد. این یعنی افزایش اهمیت کتابخانهها که میتوانند با هزینهای اندک کتابهای مورد نیاز را در اختیار مخاطبان قرار دهند. از سوی دیگر، از یاد نباید برد که این وضعیت نابسامان اقتصادی میتواند سبب شود که بسیاری برای گذران وقت به کتابخانهها روی بیاورند، چراکه این چهبسا ارزانترین شکل از وقتگذرانی است. حال باید دید منطق کسانی که مدام میگویند کتابخانهها در حال نابودیاند چیست. البته که بسیاری چیزها تغییر میکند اما این به معنای نابودی تمام و کمال نیست. درباره اندیشه هم چنین منطقی حاکم است. شاید شاهد ظهور شکلهای جدید فکری در دنیای پس از کرونا باشیم، همانطور که میتوانیم شاهد شکلهای جدید ارتباط با کتاب در این زمان باشیم، اما این بدان معنا نیست که همهچیز بناست ناپدید شود.
فلسفه و اندیشه، کتاب و کتابخوانی، تمامی اینها همچو چیزی سیال مدام تغییر ماهیت میدهند. اگر برای روال اندیشه بشر را طی قرون 16 الی 19 میلادی در نظر بگیرید میبینید که این سیالیت تا چه اندازه موثر است. وضعیت بشر، بشری که گرفتار تهدیدهای ویروسی و نظامی است، بیش از هر زمان دیگر به کتاب و کتابخوانی و اهمیت اندیشیدن گره خورده است.
به نظر من، اراده به دانستن همیشه دست بالا را دارد؛ چه در میانه یک بحران و چه در زمانه صلح و ثبات.
نظر شما