یکشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۰ - ۰۸:۳۰
خدمات نیکچهر

درسش خوب بود و می‌توانست پزشکی قبول شود. پدرش وکیل بود و آرزو داشت دخترش پزشک شود. او اما دلش به پزشکی نبود.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، پاسداشت یاد و نام بزرگان و مفاخر کشور راهی است برای الگوسازی؛ راهی که کمک می‌‏کند جوانان با زیست علمی و شخصی این عزیزان آشنا شوند و با الگوگیری، راه پُرتلاش و پُرافتخار آن‌ها را ادامه دهند. بنیاد ملی نخبگان از چند سال قبل اقدام به برگزاری مراسم تکریم از نخبگان و مفاخر معاصر ایران‏ زمین در سراسر کشور کرده است که گزارش آن در بولتنی به نام «طواف شمع» و نشریه‌‌ای به نام «هنرنامه» منتشر شده است. بازخوردهای این اتفاق مبارک باعث شد تا خبرگزاری کتاب ایران با همکاری بنیاد ملی نخبگان تصمیم به درج برشی از زندگی شخصی و حرفه‌‏ای این بزرگان زیرِ نام «قاب روایت» کند. این مجموعه به قلم «محسن شاه‌رضایی» نوشته شده و تقدیم به خوانندگان خبرگزاری کتاب ایران می‏‌شود.
 
متن این شماره قاب روایت به شرح زیر است:
درسش خوب بود و می‌توانست پزشکی قبول شود. پدرش وکیل بود و آرزو داشت دخترش پزشک شود. او اما دلش به پزشکی نبود. نه اینکه پزشکی را دوست نداشته باشد، از خطیر بودن مسئولیت یک پزشک می‌هراسید. می‌گفت: «اگر روزی پزشک شوم و برای بیماری نسخه بنویسم، تا از بهبودی کامل او مطمئن نشوم درِ خانه‌اش را رها نمی‌کنم.» از مرگ بیمار به‌شدت بیمناک بود و باعث می‌شد که به‌دنبال تحصیل پزشکی نرود. البته خودش هم می‌دانست که تفکراتش افراطی و نادرست است.
 آدم‌ها را دوست می‌داشت و می‌خواست تخصصی بیاموزد که در راستای خدمت به آنها باشد. به اروپا رفت و روان‌شناسی خواند. آن‌گاه به ایران بازگشت و در این حوزه به انجام کارهای فراوانی همت گمارد. ایجاد آزمایشگاه تخصصی، تدریس در دانشگاه، حضور در برنامه‌های رادیویی و تألیف کتاب از جمله این فعالیت‌ها بود. دکتر نیکچهره محسنی اراکی تا واپسین لحظات عمرش به‌دنبال فراگیری تخصص بیشتر برای خدمت به مردم بود.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها