همچون نیای خود، همای شیرازی، حکیم بود و ادیب بود و شاعر. هیئت و نجوم و ریاضیات را هم بهخوبی میدانست.
متن این شماره قاب روایت به شرح زیر است:
همچون نیای خود، همای شیرازی، حکیم بود و ادیب بود و شاعر. هیئت و نجوم و ریاضیات را هم بهخوبی میدانست. تصحیح کتاب سترگ التفهیم، اثر دانشمند بزرگ ایرانی حکیم ابوریحان بیرونی در ستارهشناسی و ریاضی، گواه بر این مدعاست.
بااینهمه، مرد عرفان بود؛ سادهزیست و گشادهدست. در زندگی صرفهجو بود و در بخشش بیطاقت. دیده نشد هیچ شی بهظاهر کمارزشی را دور بیندازد. تا آنجا که میشد از آن کار میکشید. یادداشتهای علمی و ادبیاش را گاهی روی کاغذهایی مینوشت که اغلب مردم آنها را به دور میاندازند. از اسراف رویگردان بود و آن را گناهی بزرگ میشمرد. خواب راحت و زیاده را بر خود حرام میدانست. عبا را روی خود میکشید، مختصر استراحتی میکرد و دوباره مشغول به کار میشد. از او پندنامهای را طلب کردند. شعری سرود با این مطلع:
بدترین کس ز خلق دانی کیست؟
آن که بد کرد و نیکویی انگاشت
حکیم بزرگ اواخر عمرش دچار بیماری شد. او احوالات خود را در دوران آن بیماری سخت و طولانی با سرودن قصیدهای توصیف کرد. قصیدهای که شروعش با ابیات زیر است:
پایان شب سخنسرایی
میگفت ز سوز دل همایی
فریاد کزین رباط کهگل
جان میکنم و نمیکنم دل
استاد وارسته جلالالدین همایی عاقبت پس از تحمل رنج بیماری جانکاهش به دیار باقی شتافت.
نظر شما