زینت اوراق بود آنچه او صورتگری میکرد و تصویری خیالانگیز میشد آنچه با رنگ و قلم بر کاغذ و بوم نقش میداد.
متن این شماره قاب روایت به شرح زیر است:
زینت اوراق بود آنچه او صورتگری میکرد و تصویری خیالانگیز میشد آنچه با رنگ و قلم بر کاغذ و بوم نقش میداد. نقاش «حسنک کجایی؟» و «چوپان دروغگو»، مرد خاطرهانگیز کودکیهای ما، نقاشی را از کودکی آغاز کرده بود. با خطخطیکردن دیوار همسایهها. میگفت خطی که در بچگی بر دیوارهای مردم کشیده است، هنوز هم در امتداد زندگیاش جاری است و معلوم نیست انتهای آن کجاست. نقاش تصاویر دوستداشتنی کتابهای درسی، دلبسته بومهای کاهگلی بود و معماری خانههای کویری. مردی گرم و صمیمی که هنر را میشناخت و با مکتبهای مختلف آن آشنا بود.
آثار او از نقاشیهای طربانگیز کودکانه گرفته تا کاهگلیها، سقاخانهها، زندگی عشایر و فضاهای شبانه، جاودانه گشتهاند که در آنها عشق به انسان و هویت اصلی او موج میزند. هنرمند و نقاش نامی، پرویز کلانتری، به ایران و ایرانی عشق میورزید و این عشق در آثارش بازتابی وسیع داشت. تابلوی «شهر ایرانی از نگاه نقاش ایرانی» اثر مشهور اوست که در مقری از مقرهای سازمان ملل قرار گرفته است.
نظر شما