شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۰ - ۰۹:۱۲
جادوی صدا

یکی از ماناترین اسامی در رادیو تهران و ایران، دوست، همکار، و هنرمند خوش ذوق، زنده‌یاد بیژن ترقی بود. اشعار بیژن ترقی، که نخستین بار در سال 1350 تحت عنوان «سرود برگ‌ریزان» توسط انتشارات پدری‌ او «خیام» به چاپ رسید، تا سال‌های سال نایاب بود، و سرانجام در قامت «آتش کاروان» توسط انتشارات نامک و بدرقه جاویدان به چاپ رسید.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) نصرالله حدادی ـ اگر در سراسر کشور، فرضاً پنجاه‌میلیون دستگاه تلفن همراه در دست افراد داشته باشیم. به یقین پنجاه میلیون گیرنده رادیویی نیز وجود دارد. امری که تا سال 1330 شمسی، فقط با مجوز شهربانی (و قبل از آن اداره نظمیه) میسر بود و می‌باید برای داشتنِ یک دستگاه گیرنده، مراحل خاصی از قانون طی می‌شد، و‌ آن گاه گیرنده، در اختیار فرد گذاشته می‌شد که علاوه بر شناسایی کامل او از طرف شهربانی، محلی که قرار بود دستگاه گیرنده در آن استقرار یابد نیز می‌باید مشخص می‌شد و از دارنده گیرنده ـ همان رادیو ـ تعهد کتبی گرفته می‌شد که حق جابه‌جایی آن را هرگز نداشته و در صورت چنین امری، می‌باید شهربانی را در جریان جابه‌جایی قرار دهد و علاوه بر آن، وی حق نداشت به سراغ امواج رادیوهای بیگانه برود، و اگر می‌رفت، مرتکب جرم شده بود!
 
آن گونه که زنده‌یاد دکتر حسین محبوبی اردکانی در کتاب «تاریخ مؤسسات تمدنی جدید» نوشته است، نخستین دستگاه گیرنده رادیو را برای فضل‌الله زاهدی ـ کودتاچی معروف 28 مرداد، در سال 1302 در شهر رشت تهیه کرده بودند و در سال‌های بعد از 1310، آن‌گونه که ایشان ابراز می‌دارند، برای پهلوی اول، یک دستگاه ضبط صدا ـ و گویا فرستنده و گیرنده ـ از کشور آلمان تهیه و در اتاق مخصوص او کار گذاشته شد، تا وی بتواند مذاکرات مجلس را به صورت زنده بشنود.
 
پیشنهاد راه‌اندازی رادیو، به شخصی به نام جیمز قهرمانیان، که از آشوریان ایرانی مقیم آمریکا بود، داده شد و وی بعد از گذشت چند سال نتوانست این مهم را از قوه به فعل درآورد، و «... از آنجا که تأسیس رادیو تهران در ماده یازدهم اساسنامه سازمان پرورش افکار پیش‌بینی شده بود، به دنبال تصویب اساسنامه سازمان مذکور در دوازدهم دی ماه سال 1317، دو دستگاه فرستنده موج کوتاه را به قدرت دو و بیست کیلو وات به کمپانی استاندارد انگلیس سفارش داد.
 


همزمان با سفارش خرید دو دستگاه فرستنده موج کوتاه، وزارت پست و تلگراف و تلفن دستور داد تا عمارت مخصوصی برای استودیوی رادیو تهران، که ضمناً مرکز مخابرات تلگرافی و تلفنی بی‌سیم نیز باشد، در داخل شهر ساخته شود. بدین منظور عمارت سابق تلگرافخانه هند و اروپا متصل به وزارت پست و تلگراف و تلفن تخریب شد، تا ساختمان استودیو بنا شود؛ اما اشغال ایران توسط متفقین، ساختن این استودیو را که قرار بود یک شرکت آلمانی به نام هوختیف انجام دهد، غیرممکن ساخت. از طرف دیگر چون مقرر شده بود راه‌اندازی رادیو به سرعت انجام پذیرد. یکی از اطاق‌های عمارت مرکز فرستنده بی‌سیم پهلوی تبدیل به استودیوی کوچکی شد که تا آماده‌سازی ساختمان استودیو، به طور موقت از آن استفاده شود».
 
اسنادی از تاریخچه رادیو در ایران، 1345 ـ 1318، وزیری، 666 صفحه، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، زمستان 1379، تهران.

با شعله‌ورشدن آتش جنگ جهانی دوم در اروپا، کمپانی استاندارد نتوانست دستگاه‌های سفارشی را تحویل دهد و وزارت پست و تلگرام و تلفن یک دستگاه فرستنده تلگرافی و تلفن موج کوتاه به قدرت دو کیلو وات را تا تحویل و نصب دستگاه‌های سفارش داده شده برای رادیو گرفت. هرچند کاربرد این دستگاه ارسال تلگراف بود، اما طراحی آن طوری بود که می‌تواسنت مورد استفاده رادیو نیز قرار گیرد.
 
«در 26 اسفند 1318، کمیسیون مربوط به بررسی برنامه‌های رادیو مرکب از معاون نخست وزیر (علی معتمدی)، معاون وزارت پست و تلگراف و تلفن (محمدحکیمی) مدیر کل وزارت کشور (سعید سمیعی)، رئیس بی‌سیم پهلوی (دکتر عبدالحسین داریوش) و رئیس دبیرخانه سازمان پرورش افکار (حسین فرهودی) تشکیل شد. در این جلسه مقرر شد تا از طرف وزارت پست و تلگراف و تلفن، کابل رادیو به تالار دارالفنون و باغ فردوس شمیران که مرکز تشکیل جلسه‌ها و سخنرانی‌های سازمان پرورش افکار بود کشیده شود، تا قطعات موسیقی و سخنرانی‌های آن سازمان به سهولت مورد استفاده رادیو قرار گیرد.
 
همچنین مقرر شد تا صورتی از شهرهای دارای برق تهیه شود و برای میدان‌های عمومی آنها از بودجه شهرداری‌ها دستگاه گیرنده و بلندگو خریداری و نصب شود، تا عموم مردم از برنامه‌های رادیو استفاده نمایند. برنامه‌های رادیور نیز به گونه‌ای تنظیم شد که برنامه‌های مفید آن در اوایل شب پخش شود تا اهالی شهرستان‌ها که معمولاً فقط شب دارای برق بودند، بتوانند از آن استفاده کنند.
 


پس از نصب دستگاه فرستنده و آماده‌سازی یک استودیوی موقت در عمارت بی‌سیم پهلوی، سرانجام رادیو تهران در [روز چهارشنبه] چهارم اردیبهشت 1319 شمسی، افتتاح شد. در این مراسم پهلوی دوم که در آن زمان ولیعهد بود، هیات دولت، وزیر دربار، رئیس مجلس شورای ملی، پیشکار ولیعهد، رئیس دفتر مخصوص، احمد قوام السلطنه، رئیس تشریفات خارجی سلطنتی، سران لشکر هفت، هیأت رئیسه مجلس شورای ملی، معاونین وزارتخانه‌ها، رئیس و دادستان دیوان کشور، رئیس بانک ملی، رئیس اداره کل شهربانی، فرماندار تهران، کفیل شهرداری تهران، مدیران جراید، و ... حضور داشتند. مراسم بازگشایی رادیو تهران از ساعت 18 بعدازظهر شروع و تا ساعت 23 ادامه پیدا کرد و نخست‌وزیر (احمد متین دفتری) طی نطقی بازگشایی رادیو را تبریک گفت. برنامه موسیقی رادیو نیز در روزگار گشایش زیرنظر سرگرد مین‌باشیان و توسط عده‌ای از دانش‌آموزان هنرستان عالی موسیقی و نیز ارکستری از استادان اداره موسیقی کشور اجرا شد».
 
برای گرفتن امواج رادیو، نیاز به نصب آنتن بود و انواع و اقسام آن، از چوبی و فلزی گرفته، تا افراشتن رشته سیمی بر بلندای بام، نیاز به کسب مجوز شهربانی داشت و با نصب آنتن بر بالای بام هر خانه‌ای، اسباب تفاخر آن خانواده فراهم می‌آمد و داشتن یک یا چند دستگاه گیرنده رادیویی، چنان برای بعضی از خانواده‌‌های مُتعیّن و دست به دهان برس، مهم شده بود که در بخشی از باغ و عمارت خود، با ساختن بنای رفیعی به شکل کلاه فرنگی، و قراردادن آنتن بر روی آن، اسباب تفاخر خود و تحیّر دیگران را فرهم می‌آوردند!
 


با راه‌اندازی رادیو در تهران و سپس شهرستان‌ها، سیل ارسال دستگاه‌های گیرنده اروپایی و آمریکایی به ایران آغاز شد و چون در بسیاری از شهرستان‌ها، نیروی برق وجود نداشت، رادیوهای نفتی به کار گرفته می‌شدند.
طرز کار رادیوهای نفتی، چنین بود که در کنار دستگاه گیرنده، یک دستگاه چراغ فتیله‌ای، که با یک رابط سیمی به گیرنده وصل می‌شد، قرار داشت و با افروختن فتیله، انرژی حرارتی پس از برخورد بر پرّه‌های چراغ (که به شکل پریموس بود) تبدیل به انرژی الکتریسته می‌شد و بعد از گرم‌شدن لامپ‌ها، گیرنده، امواج را دریافت می‌کرد و به اصطلاح رادیو روشن می‌شد و گرفتن امواج دوردست، با فرکانس پایین، تقریبا در طول روز، میسر نبود و این مهم با تاریک‌شدن هوا، و کم‌شدن تشعشع خورشید، قابل دریافت بود.

کسانی که توانسته بودند دستگاه گیرنده را تهیه کنند، آن را در جای رفیعی (مثلاً طاقچه خانه) قرار می‌دادند و روی آن را با پارچه‌ای سفید که گلدوزی شده بود، می‌پوشاندند و چون اکثر گیرنده‌ها، حجیم و بزرگ بودند، مواظبت از آنها برای خانواده‌ها بسیار مهم بود.
انواع و اقسام مدل‌های رادیوی اروپایی و امریکایی، در فروشگاه‌های «پشت شهرداری» در میدان توپخانه، به فروش می‌رسیدند و می‌توان به مدل‌های مورفی، فیلیپس، پای، بوش، زینط، مولارد، جنرال الکتریک، صبا، شاوب لورنس، رو برتس، فرگوسن، آکایی‌، هالی کرافرز، بالبرد، آنداریا، دیکتیت، تست، رگال، سورن بورگ، وایمار، آکورد، کوسور، تی‌کا، آمود، مدیاتور، لوکسور، کورنینگ، سونبرگ، وبستر، و اندرگراند، اکو، لای، فرامتی و هیگوگ، اشاره کرد که برخی از آنها مُبله بودند و نیاز به جای زیادی داشتند.
 
«برنامه‌های رادیو عمدتاً به پخش اخبار، موسیقی و گفتارهایی درباره مسائل بهداشتی، ورزشی، فرهنگی و خانه‌داری اختصاص یافته بود. رادیو تهران در شبانه‌روزی جمعاً به مدت هشت و نیم ساعت برنامه در دو نوبت روزانه و شبانه پخش می‌کرد. برنامه روزانه رادیو از ساعت یازد و سی صبح تا دو بعدازظهر پخش می‌شد و برنامه شبانه از ساعت پنج بعدازظهر تا یازده شب».
 
کمتر از یک سال و نیم بعد، حکومت پهلوی اول سقوط کرد و کشور توسط متفقین اشغال شد و کنترل بر روی برنامه‌های رادیویی ایران، آغاز شد و برای جلوگیری از امر جاسوسی ـ که تقریباً غیرمحتمل بود ـ خودروهایی که دارای گیرنده رادویی بودند، توفیق و دستگاه گیرنده آنها جدا شد و از سوی دیگر حتی پس از پایان جنگ، ساعاتی چند از طول روز و هفته، در اختیار انجمن‌های فرهنگی ایران و انگلیس، ایران و شوروی، و انجمن دوستداران فرهنگ فرانسه، قرار می‌گرفت تا برنامه‌های خود را به منظور اشاعه زبان و فرهنگ خود، در اختیار گیرند.
 
نصیری‌فر، حبیب‌الله؛ تاریخچة تأسیس رادیو، 512 صفحه وزیری، نشر علم (انتشارات علمی) چاپ اول، 1383؛ تهران.

نخستین گویندگان رادیو تهران، رضا سجادی و قدسی رهبری بودند و برنامه‌های سرگرم‌کننده رادیو توسط هنرمندان نام‌آوری که برای همیشه در ذهن و خاطر مردم باقی می‌مانند، تهیه و اجرا می‌شد. برنامه سرگرم‌کننده «صبح جمعه با شما» آن‌گونه که مرحوم مرتضی احمدی می‌نویسد، افرادی چون: اکبر مشکین (میزعبدالنقی) حمید قنبری (فوفول)، علی تابش (غلط‌‌انداز) منوچهر نوذری (دردونه حسن کبابی)، مرتضی احمدی (بابا جاهل گریان)، علی زرندی (شاباجی خانم)، محمدعلی سخی (خان‌عمو)، عبدالله محمدی (شیرخان)، غلامحسین مصدق، احمد قدکچیان و ... در آن ایفای نقش می‌کردند. برنامه پلیسی «جانی دالر» توسط جلال نعمت‌الهی مترجم و تهیه‌کننده و با نقش‌آفرینی حیدر صارمی، در نقش جانی دالر، شنوندگان بسیاری داشت. راه شب را بهزاد فراهانی اجرا می‌کرد و «مشاعره امشب ما را» مرحوم مهدی سهیلی هر هفته با شرکت چندین شرکت‌کننده اهل شعر و شاعری به روی آنتن می‌برد و از هنرمندان آن روزگار رادیو، می‌توان به ژاله عُلّو و شمسی فضل‌الهی اشاره کرد و یاد و نام استاد ابوالحسن صبا، روح‌الله خالقی، علی تجویدی، ابراهیم منصوری، مرتضی‌ نی‌داوود، جلیل شهناز، حسین تهرانی، علی‌اصغر بهاری، محمود محمودی خوانساری، اسدالله ملک، فضل‌الله توکل، غلامحسین بنان، حسین قوامی، ادیب خوانساری داوود پیرنیا، مهدی خالدی، احمد عبادی، حسن کسایی، جلال تاج‌ اصفهانی، حسینعلی ملاح، علی‌نقی وزیری، مرتضی حنانه، عبدالوهاب شهیدی، حبیب‌الله بدیعی، مرتضی و رضا محجوبی، حسین یاحقی، عباس شاپوری، فرهاد فخرالدینی، محمود تاج‌بخش، انوشیروان روحانی و ... در زمان حیات و ممات آنها، فرهنگ و هنر ایران که در رادیو جان‌بخشی می‌یافت، در خاطره‌ها باقی می‌ماند.
 
یکی از ماناترین اسامی در رادیو تهران و ایران، دوست، همکار، و هنرمند خوش ذوق، زنده‌یاد بیژن ترقی بود. اشعار بیژن ترقی، که نخستین بار در سال 1350 تحت عنوان «سرود برگ‌ریزان» توسط انتشارات پدری‌ او «خیام» به چاپ رسید، تا سال‌های سال نایاب بود، و سرانجام در قامت «آتش کاروان» توسط انتشارات نامک و بدرقه جاویدان به چاپ رسید و خاطرات او:
از پشت دیوارهای خاطره، پنجاه سال خاطره در زمینه شعر و موسیقی، 424 صفحه وزیری، چاپ اول، انتشارات بدرقه جاویدان، 1383، تهران.
حاوی نغزگویی‌های بسیاری است که او روایت کرده است.
 


او درباره آخرین روزهای حیات استاد، زنده‌یاد احمد عبادی چنین می‌نویسد: «یک روز قبل از درگذشت استاد بزرگ موسیقی و پیر فرزانه هنر، که در سلامت کامل به سر می‌برد، به زیارتش رفتم. چهره نازنین، سر و زلف آراسته‌‌وار یشمین او و فصاحت و بلاغتی که در نحوه گفتار و رفتار خویش داشت، حکایت‌گر دودمان ارجمند و بافضیلتی بود که برف پیری نیز به جلال و عظمت پیشینه آن می‌افزود.
 
اندام کشیده و باوقارش که زیر کوله‌بار زمان همچون هلال ماه خمیده بود، هر بیننده‌ای را به تعظیم و تکریم وامی‌داشت. انگشت‌های ظریف و غوغا برانگیزش که آسمان و زمین را به شور و شوق وامی‌داشت، به گونه‌ای نجیبانه لب از تغنی فروبسته و به پشتوانه‌های بازمانده از روزگاران گذشته خویش می‌اندیشید. آری به نغمات دلکش و عشق‌آفرینی می‌اندیشید که همه هستی ما بود و می‌تراوید. از سراسر وجودش که از دودمان هنر بود و از قبیله عشاق و برگزیدگان این دیار. سخنان و کلمات شیرین و پرجاذبه‌اش که بعد از سکوت و متانتی احترام‌برانگیز بر زبان می‌گذشت، فضای خاطر دوستان را عطرآگین می‌کرد. او همچون بوستان پرگل و ریحانی بود که خزان زندگی حتی به رنگارنگی و جلال و جبروت این خزینه عشق و محبت افزوده بود و در جمع هنرآفرینان و موسیقی‌دانان مشهور، به امیری بزرگوار و پیرو مرشدی صاحب نفس می‌مانست که با هر اشارت، دوستان را بشارتی و شاگردان مخلص را گوهری از گنجینه‌های هنر خویش به ارمغان می‌بخشید...
ولی بخشنده و کریم و خاطری آسوده از گزند روزگار داشت. اگرچه گریبان گروهی را از رهگذر گمنامی به صدر مصطبه عشق و سربلندی کشید، هرگز شکایتی از بی‌وفایی و حق‌ناشناسی آنان بر زبان نیاورد؛ زیرا در عین پیری جوانمرد بود، و درویشی بود بلند و پست جهان را درنوردیده. آن سلاله عشق و شور و شیدایی هرگز نگین نیاز خود را به قارونیان زمان نفروخت. جز لئآلی عزت و شرف را در کوله بار قناعت خویش نیندوخت.
 
در روزهای واپسین که آن پیر مراد مرا به معجزتی ناباورانه و الهام‌گونه به محضر خویش فراخوانده بود، در حضور دو تن یاران مشفق (پرویز یاحقی و جمشید ثریا) سه تار، آن یار مناجاتی شبهای تار خود را در آغوش کشیده، با نگاهی پرسوز و گداز وداع‌گونه به آن می‌نگریست و ساز گویی در زیر پنجه‌های لطیف و ناتوان او به زمزمه می‌گریست. وداع این دو عاشق و معشوق آسمانی مرا به یاد بیتی از غزل‌های شیخ بزرگوار انداخت:
بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران
کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران

و خدایشان بیامرزاد که استاد احمد عبادی در روز دوشنبه 17 اسفندماه سال 1371 رخت به دیار باقی کشید و بیژن ترقی در واپسین ساعات روز جمعه چهارم اردیبهشت و یا نخستین ساعات شنبه پنجم همین ماه، در سال 1388، به دیار باقی پرکشید و تا روزی که صحبت از هنر و شعر و موسیقی در این دیار است، نام عبادی‌ها و ترقی‌ها باقی خواهد ماند.
هشتاد و یکمین سالگشت تولد رادیو، بر تمامی اهالی رسانه، مُهّنا.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها