سهیلا امینی مطرح کرد: « من آرزو دارم هر ایرانی از پنجاه به بالا چند صفحه از زندگی روزمره گذشته خود را بنویسد و در صندوقچه خانوادگی به ارث بگذارد ، روزی کودکی، نبیرهای، ندیدهای آنها را خواهد یافت و از آن داستان و افسانه خواهد نوشت.»
«آبگینه و راز ملک جوان» داستان دو دختر است که هر دو در یک شب، در سیاهچادرهای ایل به دنیا میآید و یکدیگر را همزاد میخوانند. این دو که همیشه همراه و همقدم هم هستند، ماجرایی را با یکدیگر از سر میگذرانند که قصه اصلی این کتاب است و صدالبته قصد برملاکردنش را نداریم! به بهانه انتشار این کتاب از سوی نشر سبزان، مصاحبهای را با سهیلا امینی، نویسنده این کتاب ترتیب دادهایم که در ادامه میخوانید.
مقدمه داستان نشان میدهد که نویسنده این داستان را بر اساس میراث خانوادگیاش نوشته است. آیا این مقدمه حقیقت را میگوید یا اینکه ساختهوپرداخته ذهن نویسنده است؟
این داستان را راوی، بر اساس میراث خانوادگیاش تعریف میکند. آغاز رمان از اولین جمله کتاب است. نویسنده منظومه راوی را در دیباچه خلق میکند تا او داستان را بازگو کند و خواننده با او در ماجراها همگام گردد. بهتر بگویم، نویسندهای در داستان وجود ندارد. میراث نویسنده منابع تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و همچنین ادبیات ایران و داستانهای خانوادگی و قصههای کوچه و محله است.
داستان شهربانو و آبگینه که هردو در یک شب به دنیا می آیند و همزاد یکدیگر هستند، به داستان های عامیانه ادبیات فارسی شباهت دارد. برای نوشتن این رمان تا چه حد به اصل داستانها پایبند بودهاید؟
قصه دو دوست یک سنت ایرانی است، اینگونه دوستیها را بهکرات در اطراف خود میبینیم. یا زندگی ما متاثر از ادبیات است و یا ادبیات متاثر از زندگی ما.
داستان آبگینه و رازملک جوان خاطرات نیست، بلکه خلق شده و پیش از آن هم وجود نداشته است؛ اگرچه پایه و ریشه واقعی دارد. سنت دو دوست خطی ممتد و شیرازه آن است: دالیاخاتون و ماهبانو، آبگینه و شهربانو؛ ملک جوان و سردار برزو و ... .
یکی از ویژگیهای مهم این اثر بازتاب دادن زندگی عشایر رسم و رسوم آنان است. این توصیفات را چطور نوشتید؟
اکثر توصیفات بر اساس تحقیقات تاریخی و فرهنگی و زندگی اجتماعی روزمره عشایر ایران است. اینها علاوه بر مطالعه نقشه ایران و مسیر کوچ عشایر زمینههای مستند برای خلق ماجراهای «آبگینه و راز ملک جوان» است.
سفرکردن نیز یکی دیگر از راههای من برای انجام این تحقیقات بود. من دیپلم را ایران گرفتم و تا در یاد دارم یا با خانواده یا با دوستان سفر کردم و بسیاری از مناطق ایران را پیش از مهاجرت میشناختم، حتی کوه های ایران را.
سفرم برای این کتاب، از مطالعه نقشه ایران برای انتخابکردن مکان داستان و شناخت مرام مردمان چندجانشین برای شخصیتسازی شروع شد. سپس به مطالب ریز و ظریف دیگری مانند چگونگی ییلاق و قشلاق و خطراتش، ساختار دقیق یک بهون، بو و عطر مزه کوهسارها، گیاهان و جانوران، نقش مهم آل سر زایمان، انواع کاروانسراهای ایران، ساختار حمام و ... پرداختم.
سفر و تحقیق پیش از نوشتن شروع شد و پس از آن هم ادامه یافت و دارد.
نوشتن داستان نیاکان شاید آرزوی بسیاری از افراد باشد؛ اما تنها عده کمی میتوانند به این آرزو برسند. چطور شد که تصمیم گرفتید این داستان را بنویسید و منتشر کنید؟
این داستان را من از سر عشق به فلات ایران نوشتم. گنج تاریخی، اجتماعی، فرهنگی این فلات آنقدر غنی است که در ذهن نمیگنجد و خواندن و غرقشدن در آن برایم بینهایت شیرین و هیجانانگیز بود و هست. به مرور زمان این شد آرزوی من که یک افسانه درباره زنان عشایر در کوههای زاگرس بنویسم.
داستان را اول برای محفل خانوادگی و خصوصی نوشتم؛ ولی وقتی تمام شد، خواهرم، پروین امینی اصرار زیادی بر چاپ و نشر آن کرد و من خوشحالم که انتشارات سبزان در این زمینه پشتیبانم بود.
این داستان مرز بین واقعیت و تخیل درهمآمیخته است حتی میتوان گفت داستانی شبیه به برخی قصههای «هزارویک شب» دارد. نظر خودتان چیست؟
این بالاترین تمجید از یک نویسنده در هر گوشه دنیا است که داستانش با «هزارویک شب» مقایسه شود.
باید بگویم تاثیر فرهنگی ناخودآگاه بوده است. فن حذف نویسنده و مهارت استفاده از راوی در کتاب «هزارویک شب» یکی از دلایل درهمآمیختگی واقعیت و افسانه است که من هم از این سبک در کتابم استفاده کردم.
اگر از داستانهایی شبیه به امیرارسلان نامدار و حسین کرد شبستری بگذریم، کتاب شما جزو نمونههای اولیه داستان عامیانه در قالب مدرن آن یعنی رمان در روزگار ما است. این مسئله را چگونه میبینید؟ سوال دیگر آنکه برای نوشتن این کتاب با چه مسائل و مشکلاتی روبرو بودید؟ آیا در راه تالیف این کتاب از شخص دیگری هم کمک گرفتید یا منبعی جانبی هم در اختیار داشتید؟
راستش فقط خوشحالم که این راه را رفتم تا اسمم در کنار حسین کرد شبستری اورده شود.
درباره سوال دیگرتان باید بگویم چون من در شهر زندگی کردهام، با آداب و رسوم زندگی عشایری، ییلاق و قشلاق چندان آشنا نبودم و باید گامبهگام با آن آشنا میشدم و تجربه میکردم. چون برایم مهم بود که داستان و شخصیتها در بستر جغرافیا و زندگی واقعی مردم خلق شوند، راه طولانیای را رفتم و اطلاعات را اندکاندک جمع کردم؛ زیرا معتبربودنشان مهم بود.
سایت انسانی ایران و کتابخانه ملی و سایت محلی شهرهای متفاوت ایران منابع معتبری برای من بودند و همچنین شاهنامه و قصههای خانوادگی (شفاهی و کتبی) و یادآوری داستانهای نقالی و تعزیه در کودکیام در محلههای تهران.
کتابهای محمد بهمنبیگی درباره زندگی روزمره عشایر و آقای ذبیحالله منصوری درباره تاریخ زندگی مردم ایران سهم مهمی داشتند.
درباره مشکلات باید بگویم که طی نوشتن کتاب «آبگینه و راز ملک جوان» متوجه شدم که ما منابع زیادی از ایران نداریم که خود مردم کوچه و بازار ایران نوشته باشند. ما بیش از پیش به داستانها و افسانههای مردمی نیاز داریم تا سرزمین جغرافیایی و تاریخی ایران را بشناسیم و شادی و غم و هیجانات زندگی خودمان را با حواس پنجگانه دریابیم.
چرا در انتهای داستان تکلیف آبگینه و ملک جوانبخت مشخص نمیشود؟ آیا باید منتظر جلد دومی برای این کتاب باشیم یا اینکه این که داستان در اصل روایت آن نیز به اتمام نمیرسد؟
بگذارید یک راز هم بین نویسنده و راوی بماند. البته این را به شما میگویم که انشاءالله جلد دوم، پاییز امسال آماده چاپ خواهد شد.
نظر دیگران درباره کتاب چه بود؟
مثبت. خوانندهها احساس میکنند که این ماجراها را تجربه کردهاند و با شخصیتهای کتاب مأنوسند و میپرسند آیا این داستان واقعی است؟ و این سوال، خود موفقیت اصلی رمان است.
از آنجایی که در خارج از ایران زندگی میکنید، تصمیم به ترجمه این اثر و معرفیاش به ملل دیگر دارید؟
حتما تمام سعی خودم را خواهم کرد. ترجمه آلمانی و انگلیسی آن در دست تهیه است. چاپ این کتاب در آلمان برایم راحتتر است؛ چون با محیط ادبی آن آشنا هستم. در عین حال نشر در حوزه جغرافیایی زبان انگلیسی همیشه اولویت دارد.
در طی نوشتن کتاب آبگینه و راز ملک جوان متوجه شدم که ما منابع زیادی از ایران نداریم که خودِ مردم کوچه و بازار ایران نوشته باشند. ما بیش از پیش به داستانها و افسانههای مردمی نیاز داریم تا سرزمین جغرافیایی و تاریخی ایران را بشناسیم و شادی و غم و هیجان زندگی خودمان را با حواس پنجگانه دریابیم.
من آرزو دارم هر ایرانی از پنجاه به بالا چند صفحه از زندگی روزمره گذشته خود را بنویسد و در صندوقچه خانوادگی به ارث بگذارد. روزی کودکی، نبیرهای، ندیدهای آنها را خواهد یافت و از آن داستان و افسانه خواهد نوشت.
این حلقه ها یکی پس از دیگری فرشِ رنگارنگِ زندگی کوچه و محله را خواهند بافت و انشاالله خداینامه دیگری پا به عرصه خواهد گذاشت به نام «برزننامه».
«آبگینه و ملک جوان» را سهیلا امینی نوشته است و انتشارات سبزان آن را در 208 صفحه با قیمت 41000 تومان منتشر کرده است.
نظر شما