«خوابگردِ قاتل» در عینحالکه از نظر داستانی اثری مستقل به شمار میآید، دومین کتاب از مجموعه «امارت شر» است که در همان سرزمین و فضای داستانی تحریر شده است. اینبار نیز شمس باید با قاتلی که با جماعت صوفیان نالی در ارتباط است، مواجه شود. قاتل در این کتاب، همچنان که از نام کار پیداست، با دنیای خواب مقتولان سر و کار دارد و همیشه پیش از ارتکاب جنایت وارد کابوسهای قربانیانش میشود.
در بخشی از این اثر میخوانیم:
«خوابِ بد دید. اینطور شروع میشد: نشسته بود روی مبلِ هال و در خیال بود. مردی بلند قد، شبیهِ یک دودِ غلیظ و سیاه از زیر در وارد خانه شد. دستهای بلندش را سوی گردنِ ناهید دراز کرد. دستهای مردِ غولپیکر مثل دو نشانهی بزرگ از دوده نشستند روی گردنش. ناهید اولش از ترس خشکش زده بود، اما چند لحظه بعد هم که سعی کرد دستهای مرد را از گردنش جدا کند، آنها را همچون تودهای از مه یافت. هر چه تقلا کرد دستهای مرد را بگیرد، نمیشد؛ دستهایش از لابهلای آنها عبور میکرد و روی هوا باقی میماند. با این حال رفتهرفته احساسِ خفگی کرد. دستهای بُخاروارِ مرد، مثل سنگِ سنگینی نشسته بود روی گردنش. حتا دیگر نمیتوانست نفس بکشد. صورتش کبود شده بود و احساس میکرد تمام خونهای جاری در بدنش، میخواهند از منافذ پوستش بیرون بزنند. نفسش بند آمده بود. میخواست فریاد بزند، اما نمیتوانست. میخواست بیدار شود، اما نمیتوانست. چشمهاش را به این سو و آن سو چرخاند. تا چشمش افتاد به میزِ پهلوی راستش، سرش را با شدت، و با تمام توان کوبید به گوشهی تیزِ شیشهایاش. دفعتاً بیدار شد. خیسِ عرق، و لرزان.»
مجتبا هوشیار محبوب، داستاننویس، متولد ۱۳۶۶ است. از او پیش از این شش کتاب منتشر شده است: داستان بلندی با نام «آقای مازنی و دلتنگیهای پدرش» (۱۳۹۰) تحسین شده در جایزهی ادبی واو، اثری پژوهشی-انتقادی با عنوان «از رمان؛ جستارهایی پیرامون آثار هوشنگ گلشیری» (۱۳۹۴)، داستان بلند «آنها با شاعری که خیلی دوستش داشتند بد تا کردند» (۱۳۹۵)، داستان بلند «روزهای آبی، شبِ مکافات» (۱۳۹۷)، ترجمه شعرهایی از شاعرانِ ناشناخته باعنوان «زندگی من به مثابهی یک سوژه» (۱۳۹۸) و رمان «امارت شر» (زمستان ۹۸).
این کتاب در ۲۹۶ صفحه و با قیمت ۵۲هزارتومان در نشر کتابسرای تندیس منتشر شده است.
نظر شما