پونه ناشر مطرح کرد: غزل همیشه مطلوبترین ظرف برای مضامین غنایی است. در زبان غنایی غزل شاخصههای ممتازی دارد که سایر قالبها آن را ندارد. ایجاز این قالب گوینده را وامیدارد که والاترین مفاهیم ذهنیاش را در فرصتی اندک بیان کند.
اولین سوال ما از نویسنده این کتاب دلیل پرداختن به این موضوع بود. او در پاسخ به تشریح انگیزه خود برای چنین تالیفی پرداخت و گفت: «تحلیل زبان غنایی رهیافتی به ادبیات غنایی است که به ارتباط صورت و معنا در این گونه آثار میپردازد. کتاب زبان غزل در پی آن است که با بهکارگیری بخشهایی از نظریه ساختگرا که قابلانطباق بر زبان فارسی باشد، الگویی تحلیلی فراهم آورد تا بتوان به کمک آن متون نظم غنایی را تحلیل و تفسیر نمود. در مشرب ساختگرایی زبانشناسان معتقد هستند که زبان را میتوان مانند هر پدیده فیزیکی دیگر مطالعه کرد. اما آنها بهتدریج دریافتند که نمیتوان از جنبه هنری زبان غفلت کرد. بنابراین ترجیح دادند دادهها را در قالب مولفههای آوایی معنایی و نحوی بررسی کنند. در این اثر گزیدهای از غزلهای حافظ و سعدی به عنوان نمونههای درخشان شعر غنایی بررسی شدهاند. با این فرض که حاصل آن به ارائه معیارهایی بینجامد که در تحلیل زبان شعر غنایی راهگشا باشد.»
از بین نظریههای متعدد و متنوع پونه ناشر نظریه ساختگرایی را انتخاب کرده است. علت چنین انتخابی را از او جویا شدیم. ناشر پاسخ داد: «ضرورت شناخت ویژگیهای زبانی شعر غنایی، پیوند دیدگاههای سبکشناسی و نقد ادبی با متون کلاسیک ادبی و بهرهگیری از رویکردهای جدیدی چون صورتگرایی و ساختگرایی در تحلیل و نقد آثار کلاسیک ادبی، توجه به زبان غنایی از منظر عاطفی، بررسی عواطف عاطفهساز و خیالانگیز در شعر غنایی و بررسی شعر حافظ و سعدی در سه سطح آوایی، معنایی و نحوی من را بر آن داشت که در این کتاب به تحلیل زبان غنایی این دو شاعر بر اساس نظریه ساختگرایی بپردازم. مهمترین سوالی که در ذهن من بود این بود که کدام مولفه نحوی، آوایی و معنایی انعکاسی قویتر در شعر غنایی دارند. آیا ما میتوانیم به معیارهای ثابت بر اساس نظریه ذکرشده برسیم و زبان شعر غنایی را تحلیل کنیم؟ یکی از مشکلات تالیف این کتاب گستردگی غزلیات این دو شاعر بود. من قالب مشخصی را برای تحلیل این غزلها انتخاب کردم، اما واقعیت این است که این نظریهها کاملا قابلتطبیق بر ادبیات کلاسیک فارسی نیستند.»
پونه ناشر در ادامه به توضیح مختصری درباره این نظریه پرداخت و گفت: «ساختگرایی یکی از جنبشهای علمی است که در قرن بیستم، در فاصله دو جنگ جهانی متولد میشود و اصطلاح ساختگرایی را رومن یاکوبسن از آثار فریدنان دو سوسور سوئیسی بیرون میکشد. میتوانیم بگوییم ساختگرایی با نظریه سوسور آغاز میشود و با انتشار کتاب دوره زبانشناسی عمومی او بارور میشود. در نگاه سوسور زبان و گفتار دو پدیده جدا هستند. او زبان را مجموعهای از نظامهای نشانهای تلقی میکرد که سازندۀ قواعد است و به صورت سیستمی عمل میکند. او میگفت گفتار برخی از این ویژگیها را ندارد. بنابراین توجه او بیشتر به زبان بود تا گفتار. زیرا در نظام فکری او گفتار امری بیرونی محسوب میشد. هدف نظریه ساختگرایی آن بود که از شکل و ساخت به معنی پیام برسد. در این نظام فکری باید عناصر جزئی را در ارتباط با هم و کل سیستم بررسی کنیم.
سوسور معتقد بود واحدهای زبان به دلیل ارزشهای مختلفشان از یکدیگر متمایز میشود و این واحدها بر اساس محور جانشینی و همنشینی بررسی میشوند.»
بسیاری از محققان در زبان و ادبیات فارسی معتقدند نظریههای غربی قابلاجرا بر زبان فارسی نیستند. نظر ناشر را درباره این مسئله پرسیدیم. او گفت: «بله. زبان و ادبیات فارسی در مواجهه با این نظریهها با مشکلاتی مانند غیربومی بودن این نظریهها، جامع و مانع نبودن آنها، تغییر و دگرگونی نظریهها به سبب نقدهایی که بر آنها وارد میشود، عمومی نبودن این نظریهها و... مواجه است. اما در این کتاب به قالبی که زبان این دو گوینده در آن متجلی شده توجه کردهایم. غزل همیشه مطلوبترین ظرف برای مضامین غنایی است. در زبان غنایی غزل شاخصههای ممتازی دارد که سایر قالبها آن را ندارد. ایجاز این قالب گوینده را وامیدارد که والاترین مفاهیم ذهنیاش را در فرصتی اندک بیان کند.»
پونه ناشر صبحتهایش را با توضیح درباره ساختار کتاب ادامه داد و با توضیح مختصری درباره منابع کار به آن پایان داد: «این اثر در دو بخش و شش فصل نوشته شده است. بخش اول به کلیات، دو فصل تعاریف، اصول و مبانی و روششناسی میپردازد. بخش دوم نیز به تحلیل غزلها اختصصاص دارد و چهار فصل را شامل میشود.
بیشترین منابع ما منابع ادبی و فنون ادبی و آثار مربوط به زبانشناسی و انواع ادبی بود. ساختار و هرمنوتیک بابک احمدی، فنون ادبی کامل احمدنژاد، شرح سودی، کزازی و... بر حافظ از منابع ما بودند.»
نظر شما