او در بخشی از این کتاب روایتی دارد از دیدار با حاج قاسم سلیمانی که به گفته خودش یکی از دیدارهای مهم و دوست داشتنی برایش بوده است.
در بخشی از کتاب که روایت این دیدار است، آمده:
«استان درعا، هممرز با اسرائیل است و پادگان و پایگاههای نظامی زیادی دارد. برای همین، موقعیتهای جغرافیایی مصنوعی هم ساختهاند؛ کوه ها و تل هایی که در دل انها تونل و راههای مخفی درست کردهاند. شبی ، من و ابوحامد و دانیال از این تونل ها و ایست و بازرسی هایش رد شدیم. من نمی دانستم کجا قرار است برویم؛ اما ابوحامد، کارتی را که همراه داشت به مامورات لبنانی نشان داد و آنها به ما اجازه عبور دادند. تا ایمکه به منطقه تاریکی رسیدیم و ماشین را نگه داشتیم. به محض پیاده شدن یک نفر جلو آمد و به من دست داد و گفت: چطوری جوان؟
در تاریکی شب نتوانستم چهره اش را نشخیص بدهم، اما وقتی با ابوحامد به داخل یک اتاقک رفتند، دانیال به من گفت: فهمیدی آن مرد که بود؟ حاج قاسم بود.
باورش برایم سخت بود خیلی خوشحال و هیجان زده شدم....»
این کتاب توسط انتشارات خط مقدم و در شمارگان یکهزار نسخه و قطع رقعی، به بهای 44هزار تومان روانه بازار نشر شده است.
نظر شما