«اعجاز اربعین» نام سروده تازه ناصر صبا است که به مناسبت نهضت امام حسین (ع) و اربعین سروده شده است.
به تازگی صبا درباره اربعین امام حسین شعری سروده که در ادامه میخوانید:
در عزای شاه دین در اربعین / میروم تا کوی فردوس برین
رو به سوی سرزمین کربلا / سرزمینی را که شد دار الشفاء
بین زوار خویش را جام میکنم/ صحنه زیبا تماشا میکنم
دیده بودم مردم با اشتیاق/ در خیابان و بیابان عراق
مؤمنانِ عاشقِ اهلِ ولا / میروند پای پیاده کربلا
زائران مخلص و اهل یقین/ پابرهنه میروند در اربعین
کودک و پیر و جوان با عشق و شور/ میروند مانند موسی کوه طور
در خیابانها جمعیت موج داشت/ چون سفینه در فضایی اوج داشت
موج موج و فوج فوج و کوچ کوچ/ فارس و اترک و عرب، کرد و بلوچ
صحنههای بیریا و با خدا/ میبَرد ما را به دریای صفا
پرچم سبز و سیاه در دستِشان/ کرده است عشق حسینی مستشان!
بر زبان و بر دو لبهای همه/ ذکر زیبای حسینِ فاطمه
«سیستانی» سید پاک خدا/ داده است فقط برای کربلا
«وارد کرب و بلا گر میشوید/ داخلِ دریایِ کوثر میشوید
چون بنوشید آبِ فردوس برین/ واجبی نیست تا بمانید اربعین
گر نمیشد صادر این فتوای ناب/ کربلا پیدا نمیشد جایِ خواب!
دیده بودم کودکان شیرخوار/ در صف کالسکهها مثل قطار
کاروان مادران باحجاب/ آمدند تا کربلا بهر ثواب
این عزیزان پا برهنه یا به کفش/ دوششان ساکهای سنگین است و غفش
میزنند هرگام زیبایی به پیش/ فرسخ اندر فرسخی با پای خویش
بین راه کالسکه چرخش میشکست/ بچه بر روی زمین هم مینشست
عدهای تعمیر کردند چرخشان/ تا نماند بین راه این کودکان
من نمیدانم چه عشقی در دل است/ هر قدم یک موک و یک منزل است
موکب عباس یا امالبنین/ میپذیرند زائران در هر سنین
در پذیرایی میان موکبات/ میدهنتد بر عاشقان آب نبات
آن یکی در موکبش نان میدهد/ چای و ماهی، مرغ بریان میدهد
و آن دگر با خواهش و با التماس/ میپذیرد زائران عام و عاص
دست به سنه میشوند لیل و نهار/ صلواتی میدهند شام و ناهار
وسط روز هم پذیرایی کنند/ با کمال احترام راهی کنند
هر قبیله یا عشیره در مسیر/ میشود با زائران یار و نصیر
در دلِ شب زائران را جا دهند/ در میان خانهها مأوار دهند
در سحرگاه میزبانان باوقار/ زائران را آورند جای قرار
این نبازم عشق و شور عاشقان/ میکنند جان را فدای زائران
دارد آقا صد هزاران مشتری/ در میان ناتوان و ویلچری
کفش را با واکس ارزش میدهند/ پای خسته را نوازش میدهند
دیدهام صد آبله در هرکجا/ پای مردم از نجف تا کربلا
عاشقان دیگری با یک سرنگ/ میکشیدند آب پا را بیدرنگ
محشری دیدم پر از قالو بَلی/ کیلومترها در مسیر کربلا
هرچه اینجا شور و غوغا میشود/ یا حسین! عشق تو معنا میشود
من نمیخواهم دهم شرحِ بیان/ هم قلم قاصر بُوَد هم این زبان
من قلم از جیب خود وا کردهام/ آنچه را دیدم هوایدا کردهام
ای صبا این اربعین هم گذشت/ تا چه باشد سال دیگر سرگذشت
نظم دلجوی تو بهرِ زائران/ میگشاید دل به روی دلبران
دلبری کردی که یک شاعر شدی/ در حریم کربلا ظاهر شدی
هرچه دیدی با بصیرت دیدهای/ دیدنیهای سفر سنجیدهای
قطره بود وارد دریا شدی/ در شکوه اربعین پیدا شدی
نظر شما