اگرچه در سالهای اخیر پدرها و مادرها و دیگر سرپرستان کودکان، نسبت به محتوای کتابهای حوزه کودک حساستر شدهاند اما به نظر میرسد این حساسیت هنوز به سطح مسئولان تهیه محتوا نرسیده است، چراکه برخی تحقیقات علمی نشان میدهد هم کتابهای درسی و هم غیردرسیها، پر از کلیشههای جنسیتی هستند.
بر اساس نتایج تحقیقی با عنوان «بازنمایی کلیشههای جنسیتی در کتابهای فارسی دوره پنج ساله ابتدایی» که در سال ۹۳ انجام شده است، زنان در فعالیتهای مربوط به خانه، نقش پررنگی داشته و غالبا خانهدار هستند. آنها بیشتر وظایفی مانند نگهداری از کودک، پختن غذا، تمیزکاری و… را برعهده دارند و در مقابل، وظیفه نانآوری برعهده مردان است؛ وظیفهای که حق ریاست خانواده را برای آنها در پی دارد.
بر اساس این تحقیق، در کتابهای درسی همواره مردان را در نقشهایی میبینیم که دارای قدرت و آمریت هستند، مانند پادشاه، کدخدا، ریش سفید، خان و… در حالی که زنان، فرمانبردار و فاقد قدرتند. از سوی دیگر براساس یافتههای این تحقیق، نقشها و فعالیتهای اجتماعی در کتابهای درسی دوره دبستان، به تناسب میان مردان و زنان تقسیم نشده است، به طوری که شاهد تنوع فراوان نقشها و فعالیتها برای مردان در موقعیتهای مختلف اجتماعی هستیم اما زنان، همواره نقشهای خانگی و سنتی دارند و در مواردی هم که نقشهایی در بیرون از خانه برای آنها تعریف شده است، نقشها ساده و مکمل نقشهای مردانه هستند.
اجازه دهید از حوزه کتابهای درسی بیرون بیاییم و نگاهی هم به کتابهای داستان و شعر کودکان بیندازیم، کتابهایی که بچهها سالها پیش از مواجهه با کتابهای درسی و چه بسا از بدو تولد با آنها سر و کار دارند و محتوای آنها میتواند تا همیشه در ذهنشان حک شده و بر شناختشان از دنیا تاثیر بگذارد.
بر اساس برخی تحقیقات، محتوای این کتابها نیز جنسیتزده است. به عنوان مثال، یافتههای مطالعهای با عنوان «بررسی کلیشههای جنسیتی در کتابهای ادبیات کودکان زیر ۷ سال» که در همایش جستارهای ادبی، زبان و ارتباطات فرهنگی سال ۹۴ ارائه شده است، نشان میدهد در کتابهای حوزه کودک، زنان در قالب کلیشههای سنتی تعریف شده و هویت جنسیتی آنها، هویتی انفعالی است، نقش اجتماعی زیادی ندارند و همواره مهمترین صفت برای معرفی آنان، مادر بودن است. آنها پیرو هستند و در مقابل، مردان قهرمان و سرنوشتسازند و تغییرات اساسی به وجود میآورند.
بگذارید مثالی از مواجهه شخصیام با این کتابها بزنم. کتاب «عروسی خاله سوسکه» از جمله کتابهایی است که برای دخترم هدیه آوردهاند. هنوز یک سالش نشده بود که خواستم این کتاب را که تصاویر رنگی و جذابی برای کودک داشت، برایش بخوانم اما در همان تورق اولیه، ترجیح دادم کتاب را به دست کودکم بسپارم تا با پاره کردن آن، بازویش را قوی کند!
این کتاب که داستان آن، جزو قصههای عامه بوده و سالهاست از سوی ناشران مختلف حوزه کودک، چاپ میشود، از این قرار است که خاله سوسکه شال و کلاه میکند و راه میافتد تا برای خودش شوهری پیدا کند! به بقال که میرسد، میگوید: «اگه من زنت بشم، وصله تنت بشم، دگمه پیرهنت بشم، وقتی دعوامون بشه، منو با چی میزنی؟» بقال به سنگ ترازو اشاره میکند و میگوید: «با این!» خاله سوسکه ناراحت شده و به راهش ادامه میدهد و همین سوال را از خیاط و قصاب و بزاز هم میپرسد و آنها هم با اشاره به ابزارهای کارشان، به خاله سوسکه میگویند که اگر همسر آنها شود، او را با چه وسیلهای خواهند زد. اگرچه دست آخر، خاله سوسکه، موش را به همسری برمیگزیند که وعده کتک نزدن! به او داده است، اما ترویج این باور که کتک خوردن زن از سوی همسر، امری عادی و پذیرفته شده از سوی زنان است، در این داستان غیرقابل انکار است.
یکی دیگر از نمونههای ترویج کلیشههای جنسیتی که در ماههای اخیر رسانهای شد و اتفاقا آن هم به باورهای سنتی در زمینه روابط عروس و مادرشوهر برمیگردد، شعری از مصطفی رحماندوست، شاعر مطرح حوزه کودک و نوجوان است که میگوید: «گل پسرم رو قربون / تاج سرم رو قربون / میخواد بره مدرسه / بخونه حساب و هندسه / بزرگ بشه، زن بگیره / عروس برای من بگیره / خودش کنارم میشینه / زنش برام میز میچینه / آب میاره / نون میاره / پلو و فسنجون میاره».
این شعر که در کتابی با نام «ترانههای نوازش» در سال ۸۵ از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شده، به تازگی در فضای مجازی دیده و خبرساز شده است. رحماندوست در واکنش به انتقادها مبنی بر ترویج کلیشهها گفته است: «اشعار کتاب ترانههای نوازش اصلا محتوای جنسیتزده و زنستیز ندارد و کاملا عاطفی و مطابق با دنیای کودکان است و اغلب افرادی که این انتقاد را مطرح کردهاند، اصلا دنیای بچهها را به رسمیت نمیشناسند.» او این را هم گفته که این شعر را ۲۱ سال پیش سروده و چون براساس باورهای عامه نوشته شده، باید بوی کهنگی و قدیمی بودن بدهد، استدلالی که از فردی پیشکسوت در حوزه ادبیات کودک و نوجوان، بیشتر به توجیه میماند.
اعتراض به کلیشههای جنسیتی در بخشهای مختلف زندگی، سالهاست در متن زندگی زنان ایرانی قرار گرفته و در ادامه همین روند، چند ماهی است آنها دارند از تجربههای آزار و خشونت جنسی میگویند، این اعتراضها و واگویهها اگرچه در فضای مجازی است اما به نتایج واقعی منجر شده و شاهد برخی واکنشهای قابل تامل و همراهیها از مسئولان، از پلیس گرفته تا نهادهای اجتماعی در این زمینه هستیم. شاید به خاطر همزمان شدن انتشار خبر حذف تصویر دختران از کتاب ریاضی با این افشاگریها باشد که حساسیتها به این خبر، افزایش یافته که اتفاقا حساسیت به جایی است.
امید که این همزمانی، حساسیت مردم به ویژه معلمان، پدرها و مادرها و دیگر سرپرستان کودکان را نسبت به محتوای کتابهای درسی و نیز کتابهای شعر و داستان بچهها افزایش داده و شاهد کنشگریهای موثر در این حوزه نیز باشیم.
*روزنامهنگار و پژوهشگر رسانه
نظر شما