رییس سابق پژوهشگاه فرهنگ فارسی تاجیکی:
دلایل غیرفرهنگی مانع تعاملی پایدار میان ایران و تاجیکستان شده است
قریبی بیان کرد: «تاجیکستان» یا «ماوراءالنهر» خاستگاه زبان فارسی است. آنها صاحب این زبان هستند، اما اینکه هنوز تعاملی پایدار میان ایران و تاجیکستان در حوزه تقویت آموزش زبان و ادبیات فارسی و گسترش آن برقرار نشده است دلایل متعدد غیرفرهنگی زیادی دارد.
راهاندازی کرسیهای آموزش زبان و ادبیات فارسی در کشورهای منطقه چه اهمیتی دارد و وضع رشته زبان و ادبیات فارسی در تاجیکستان چگونه است؟
ابتدا عرض کنم که موضوع آموزش زبان فارسی در هر کشوری را نباید بهصورت امری مستقل دید. چرا که روابط سیاسی و اقتصادی و ... مجموعا در به ثمر نشستن تلاشهای دستگاههای فرهنگی در آموزش زبان فارسی سهیم است. رونق کاریابی برای فارغالتحصیلان رشته زبان فارسی در هر کشوری ارتباط مستقیم با میزان جذب دانشجو در این رشته را دارد. طبیعی است که سطح روابط سیاسی و فعالیت شرکتهای اقتصادی و توجه به این نکته میزان اقبال به یادگیری زبان فارسی را تعیین میکند. چرا که باید درک شود که تنها کاربرد زبان فارسی در یادگیری شعر و داستان نیست و فارغالتحصیلی که برای یادگیری زبان فارسی وقت گذاشته و هزینه پرداخت کرده است باید آینده شغلی خود را تأمینشده ببیند.
برای مثال اگر سیاست اقتصادی کشوری مانند کره جنوبی در اتیوپی مثبت، پررونق و باثبات باشد، آمار اتیوپیاییهایی که میل به یادگیری زبان کرهای دارند افزایش خواهد یافت. از این جهت است که یکی از مهمترین حامیان مالی بورسیههای تحصیلی برای آموزش زبان کرهای در اتیوپی فعالان اقتصادی و شرکتهای خصوصی به شمار میآیند.
اما در ایران زبان، ادبیات، اقتصاد و سیاست هر کدام حوزهای مستقل محسوب میشوند و در وزارت خارجه یا اتاقهای بازرگانی ایران از این منظر به نهادهایی چون بنیاد سعدی یا سازمان گسترش زبان فارسی نگاه نمیشود یا کمتر دیده شده است که بر این ظرایف تمرکز شود و نهایتا وقتی صحبت از آموزش زبان فارسی در مثلا قزاقستان میشود، سیاستگذاران تصور میکنند مقصد این است که دختری در آلماتی حافظ یا سعدی بخواند و فرهنگ ما گسترش یابد. بنابراین، در بحرانهای اقتصادی، این حوزه در اولویتهایشان قرار نمیگیرد میروند دنبال وارد کردن گوشت و گندم.
اما در مورد بخش دوم سؤال شما باید عرض کنم که تاجیکستان یک کشور فارسیزبان است و رشته زبان و ادب فارسی از سالها پیش در این کشور به نام فیلولوگی (زبانشناسی و ادبیات) دایر بوده و بزرگانی چون مرحوم محمدجان شکوری، منیازوف، لایقشیرعلی و بسیاری از بزرگان فرهنگی گذشته و حال در تاجیکستان فارغالتحصیل همین رشته از دانشگاههای معتبری چون دانشگاه ملی و آموزگاری (تربیت مدرس) بودهاند.
به عقیده شما بهتر است استادان بومی تاجیکستانی در رشته زبان و ادبیات فارسی تدریس کنند؟ یا از استادان ایرانی برای تدریس زبان فارسی نیز استفاده شود؟
تاجیکستان یا ماوراءالنهر خاستگاه زبان فارسی است. آنها صاحب این زبان هستند، اما اینکه هنوز تعاملی پایدار میان ایران و تاجیکستان در حوزه تقویت آموزش زبان و ادبیات فارسی نشده است دلایل متعدد غیرفرهنگی زیادی دارد. علیرغم اختلاف خط، استادان تاجیکستان غالبا با خط فارسی آشنا و در حد مقدور و محدود از دستاوردهای فرهنگی باخبرند. آنان که امکان دسترسی به منابع را دارند از پژوهشهای علمی و فرهنگی ایران به دور نیستند و اخبار و احوال این حوزه را دنبال میکنند. فرهنگ بزرگ سخن، حافظنامه استاد خرمشاهی، برخی از آثار استاد زرینکوب و ... به همت نهادهای معتبر علمی و فرهنگی تاجیکستان به خط سیریلیک برگردان شده است و تا جایی که میدانم جناب آقای امامعلی رحمان، ریاست جمهوری تاجیکستان، برخی از این امور، بهویژه برگردان کردن فرهنگهای فارسی را شخصا پیگیری میکند.
ولی از آن طرف ما اطلاع چندانی از منابع تاجیکی نداریم و کارهایی بسیار محدود در ایران برگردان و منتشر شده است بسیاری از امهات آثار تأثیرگذار پژوهشگران تاجیک برای ما ناشناخته یا محدود به شناخت فعالان این حوزه در ایران است. تا همین چند سال پیش به جز یادداشتهای مرحوم صدرالدین عینی، پایهگذار ادبیات نوین تاجیکستان، اثر چشمگیر دیگری در ایران منتشر نشده بود که خوشبختانه این روند سیر صعودی یافته است. تا جایی که میدانم در دورههایی که روابط سیاسی دوستانهتر بود موضوع اعزام استادان زبان و ادبیات فارسی به تاجیکستان نیز در دستور کار متولیان امر قرار داشت که به مرور از رونق افتاد. همچنین اعزام دانشجویان تاجیک به ایران در رشتههای مختلف، روند ثابت هرساله بود و از آن سو، در روزگاری نه چندان دور، بیش از چهار هزار دانشجوی ایرانی در دانشگاههای تاجیکستان در رشتههای مختلف تحصیل میکردند که آن نیز به بایگانی تاریخ پیوست. آیا این تعاملات در تقویت و یگانگی فرهنگی مؤثر نبود؟ بود.
آیا به نظر شما موانع و مشکلاتی بر سر راه گسترش زبان فارسی در دانشگاههای تاجیکستان وجود دارد و شما چه پیشنهادی برای رفع این مشکلات دارید؟
خوشبختانه پس از استقلال تاجیکستان در سال ۱۹۹۱ و به رسمیت شناختن زبان فارسی-تاجیکی -که بعدها از نام فارسی چشمپوشی شد- اقبال به بازسازی بافتهای آسیبدیده زبان در دوران شوروی بیشتر شد. دروازههای دو کشور به روی هم گشوده شد و رفت و آمدها، بعد از سالها ممنوعیت، رونق گرفت. یکی از موانع ملموس و پیش روی دو کشور اختلاف خط است که چون دیواری عظیم پیش روی هر دو کشور ایستاده است و مانعی چشمیگر به شمار میآید. بارها از سوی منصبداران تاجیکستان تمهیداتی برای رفع این مانع اندیشیده شد. حتی رسما بند نهم قانون جمهوری تاجیکستان درباره زبان دولتی به «آموزش خط عربیاساس (فارسی) و طبع و نشر ادبیات به این خط» اختصاص یافت. افزون بر این مانع، شاید به دلیل ملاحظات خاص، جوان بودن سابقه دولتداری در تاجیکستان تازهاستقلالیافته و مشکلات داخلی و روابط خارجی با ایران، اقبال به مناسبتهای فرهنگی و آموزش خط و زبان با فراز و نشیبهایی روبهرو بوده است. با در نظر گرفتن زحمت تمام عزیزانی که در طول این سالها در در جهت تقویت خط و زبان و ادب فارسی در تاجیکستان کشیدهاند، من معتقدم امکانات موجود و نوع روابط سیاست خارجی تاجیکستان با ایران میتوانست محصولی بسیار پربارتر از آنچه امروز میبینم به دست میداد اما چنانکه ابتدا عرض کردم ما همهچیز را مستقل و غیرجامع میبینیم و سپس شاهد تأثیر حوزه اقتصاد بر فرهنگ، یا تأثیر سیاست بر اقتصاد، و شاید از دست رفتن همه چیز میشویم.
میزان استقبال از رشته زبان فارسی در تاجیکستان چگونه است و این رشته بیشتر در بین چه گروههایی رواج یافته است و دانشجوها در چه مقاطعی مشغول به تحصیل در این رشته هستند؟
چنانکه اشاره شد تاجیکستان کشور شعر و ادب است. وجود زادگاه استاد رودکی با لقب آدمالشعراء در تاجیکستان این کشور را از دیگر کشورهای فارسیزبان متمایز کرده است. میزان مخاطب برای شاعران و نویسندگان همچنان چشمگیر است. خاطره چاپ مجموعه اشعار استاد لایق شیرعلی در شمارگان هفتاد هزار نسخه هنوز بر سر زبانهاست. بسیاری از شعرهای شاعران امروز تاجیک پیش از انتشار، وِرد زبان آوازخوانان و مردم است. شعر کارکرد خلقی دارد اگر شعر در ایران از امور «رفاهی» است در تاجیکستان همچنان امری «معیشتی» به شمار میآید و از این جهت رشته زبان و ادب فارسی نیز به همان نسبت مقبولیت عام دارد. اگرچه همچنان تا رسیدن به مقاصد خاص راههایی در پیش دارد اما این هدفی دست نایافتنی نیست.
مردم کشور تاجیکستان با کدام آثار از نویسندگان ایرانی بیشتر ارتباط برقرار کردهاند و بیشتر چه آثاری از کتابهای نویسندگان یا شعرا مورد توجه واقع شده است؟
در مورد این سؤال باید عرض کنم که واقعیت این است که بخش زیادی از داد و ستدهای فرهنگی در کشورها از جمله تاجیکستان بر عهده رایزنیهای فرهنگی بوده است. از این جهت جدا از فعالیت نخبگان مستقل فرهنگی دو کشور، بسیاری از آثار شاعران و نویسندگان با گذشتن از فیلتر یا شیوهنامههای رایزنیهای ما در تاجیکستان یا ایران منتشر شده است. ناشر آثار شاعران تاجیک به خط فارسی رایزنیهای ما بوده است و من نمیدانم در این بین همهچیز و همهکس را دیدهاند یا نه؟ برخی کتابهایی که شاخص ادبیات معاصر ما بوده نیز از همان مسیر به تاجیکستان رفته است. من در مقدمه کتاب «شعر نغز» اثر استاد عبدالنبی ستارزاده، رئیس بنیاد رودکی، که مجموعه منتخب شعر معاصر امروز ایران و تاجیکستان و افغانستان است نوشتهام که یکی از ویژگیهای شعرهای شاعران ایرانی در این مجموعه آن است که شامل شعرهایی است که به هر ترتیب تاجیکستان رسیده که مهمترین ترتیبدهنده آن، سلیقه رایزنان فرهنگی ما بوده است. اما در مجموع استاد شفیعی کدکنی، نادر نادرپور، فروغ فرخزاد، مهدی اخوان ثالث، جلال آل احمد، سهراب سپهری، قیصر امینپور، علیرضا قزوه و... از ادیبان ایرانی شناختهشده در تاجیکستان به شمار میآیند.
آیا شبکههای اجتماعی مجازی مثل تلگرام یا اینستاگرام یا واتساپ و سایر شبکههای اجتماعی مجازی تاثیری بر پیشرفت زبان فارسی برای غیرفارسیزبانان داشته است؟
بدون شک تأثیری که فضای مجازی بر ارکان زندگی تکتک ما انسانهای امروزی داشته است در نوع روابط و مناسبات فرهنگی میان ایران و تاجیکستان هم داشته است. فارغ از مشکل اختلاف خط که اشاره شد، تقویت زبان و سایر مناسبات از این راه دست کم برای جویندگان آن در دسترس شده است. فارسیزبانانی که به تاجیکستان رفت و آمد دارند به خوبی درمییابند که تحولات محسوسی در حوزه زبان در تاجیکستان بعد از استقلال رخ داده است و بدون شک شبکههای اجتماعی سهم بهسزایی در این تحولات داشتهاند. گاه از یک خواننده یا یک شبکه تلویزیونی فارسیزبان کارهایی بر میآید که از یک آکادمی بر نمیآید و در آخر اینکه منظورم از برخی حرفهایی که گفته شد این نبود که تلخ و ناامیدانه بنویسم، بلکه غرض آن بود که: «ای که دستت میرسد کاری بکن».
نظرات