«نامههای ارنست همینگوی» دو سال پیش ترجمه شده و قرار بود از سوی ناشری منتشر شود اما با پایان یافتن این همکاری، مترجم متوجه میشود که ترجمهاش از سوی ناشری دیگر منتشر شده است.
«نامههای ارنست همینگوی» را چه کسی چاپ کرد؟
با مراجعه به پایگاه اطلاعرسانی موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران، جستوجوی عنوان «نامههای ارنست همینگوی» یک نتیجه بیشتر ندارد: «نويسنده: ارنست همینگوی؛ مترجم: احسان لامع - افزون - دیویی: 813.52 - 224 صفحه - رقعی (شومیز) - چاپ 1 سال 1398 - 500000 ریال - 4 -8-95729-600-978» اما این تمام ماجرا نیست. این کتاب در شرایطی منتشر شده که احسان لامع، مترجم آن از روند انتقال و انتشار آن در نشر افزون ابراز بیاطلاعی میکند.
ماجرا از این قرار است که ترجمه کتاب «نامههای ارنست همینگوی» سال 1396 توسط لامع به پایان رسید و برای بررسیهای پیش از چاپ به تحریریه انتشارات سپرده شد، اما نه به انتشارات افزون؛ بلکه به انتشارات نگاه. احسان لامع میگوید: «کتاب را با هزینه شخصی از یک کتابفروشی در مالزی خریدم و در ازای پایان ترجمه، یک فَقره چک یک میلیون تومانی بهعنوان پیشپرداخت از مجموع حق ترجمه پنج میلیونی که صحبتش را کرده بودیم، دریافت کردم.» این مترجم که پیشتر نیز سابقه همکاری با انتشارات نگاه را در انتشار چند عنوان داشتهاست، درباره وجود قرارداد ادامه میدهد: «برای این کتاب برخلاف سایر کتابهایم در انتشارات نگاه، قرارداد کتبی ندارم و همه جریان قرار بین من و نشر نگاه درباره چاپ کتاب «نامههای ارنست همینگوی» شفاهی بود. این موضوع از سوی ناشر در دادگاه نیز تایید شده است؛ البته پرداخت چک و همچنین ارسال ایمیل متن ترجمه، دلایل مستند دیگری در اثبات همکاری من با انتشارات نگاه و قرار چاپ کتاب از سوی این نشر، محسوب میشوند.»
به گفته لامع، بروز اختلاف با سرویراستار جدید انتشارات نگاه برسر حذف تعدادی از نامههای کتاب، موجب شد همکاری بین نگاه و این مترجم، اواخر سال 1397 به پایان برسد؛ بنابراین توافق شد تا کتاب به مترجم برگردانده شود. جرقه اختلاف اصلی بین مترجم و انتشارات نگاه، اوایل سال 1398 زده شد؛ زمانی که این مترجم در پایگاه خانه کتاب اطلاعات نشر، «نامههای ارنست همینگوی» را همراه نام خود بهعنوان مترجم و نامانتشارات افزون بهعنوان ناشر میبیند: «با مدیر انتشارات آقای رئیسدانایی، تلفنی صحبت کردم و موضوع را گفتم. پاسخ این بود که در جریان نیستم... و اگر خواستید، بروید شکایت کنید.» این مترجم ادامه میدهد: «با نشر فزون تماس گرفتم و پاسخی که شنیدم این بود که فایل ترجمه را از انتشارات نگاه دریافت کردهایم.»
به گفته این مترجم؛ درحالی که مدیر انتشارات نگاه از چاپ این کتاب اظهار بیاطلاعی میکند اما مدیر انتشارات افزون، ایمیل ارسالی از دفتر این نشر را علنی میکند. در ادامه دادرسیها بعد از شکایت لامع در دادسرای فرهنگ و رسانه، مدیر انتشارات نگاه به ارسال ایمیل حاوی متن کتاب ترجمه شده، معترف میشود و باقی ماجرا.
جزئیات بیشتر پرونده
لامع در گفتوگو با ایبنا، به جزئیات بیشتری اشاره میکند و ادامه میدهد: «در بررسیها مشخص شد این کتاب با هدف تمدید مجوز از طرف انتشارات نگاه در اختیار انتشارات افزون قرار گرفته است. این ناشر با چاپ سه نسخه کتابم را نابوده کرده اما اگر با 1000 نسخه منتشر میکرد، میتوانستم با او به توافق برسم و پای قرارداد بروم.»
این مترجم، درباره سرنوشت این پرونده در دادگاه فرهنگ و رسانه میگوید: «بازپرس بعد از اعتراف دو نشر نگاه و افزون چند بار به صلح و سازش تاکید کردهاست اما با وجود حضور رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران به نتیجه نرسیدهایم. من خواهان پرداخت خسارت هستم اما ناشران با این خواسته من موافق نیستند؛ فقط انتشارات افزون، اعلام کرده تعهد میدهد کتاب را چاپ نمیکند.»
لامع درباره یکی از دلایل بینتیجه ماندن این پرونده را استدلال مدیر انتشارات نگاه میداند و میگوید:« یکی از استدلالهای آقای رئیسدانایی این است، در طول مدت فعالیتم بهعنوان ناشر چندین کتابم را دزدیدهاند، تنوانستم کاری انجام دهم؛ اگر میتوانی کاری انجام بده.»
این ناشر به راههای صلح با انتشارات نگاه اشاره میکند و میگوید: «پیش از شکایت با مدیر انتشارات نگاه صحبت کردم تا با پرداخت عواید ترجمه این کتاب که به نظر من 20 تا 30 میلیون تومان است، ماجرا را ختم کنیم، اما مدیر انتشارات نپذیرفت.»
ایبنا مطابق با اصول حرفهای، در مقابل اظهارات احسان لامع، درصدد ثبت و انتشار توضیحات انتشارات نگاه درباره موضوع انتشار کتاب مذکور برآمد اما پاسخ این بود که: «روابط عمومی انتشارات نگاه صلاح نمیداند به این پیگیری پاسخ دهد.»
نشر نگاه از انتشار کتاب بیاطلاع بود
امین ورپشتی، مدیر اجرایی انتشارات افزون درباره این اختلاف به دریافت متن ترجمه از مدیر انتشارات نگاه اشاره میکند که فقط بهدلیل تمدید مجوز نشر به چاپ این کتاب در سه نسخه و فقط برای دریافت اعلام وصول اقدام کردهاست. او حتی از بیاطلاعی نشر نگاه از انتشار این کتاب خبر میدهد. این ناشر میگوید که در پاسخ به بازپرس، اشتباه را پذیرفته است اما با این وجود؛ او خود را از پرداخت خسارت مبرا میداند: «بارها به آقای لامع گفتهام که اگر همه کتابفروشیهای ایران را هم بگردد، حتی یک نسخه از این کتاب هم پیدا نمیشود. حاضرم خسارت مترجم را بپردازم، اما این در شرایطی بود که من کتاب را با شمارگان بالا منتشر و در بازار توزیع میکردم.»
این فعال حوزه نشر که سابقه 15 ساله در حوزه نشر کتبهای دانشگاهی دارد، پیش از این هم با انتشارات نگاه به این شکل همکاریهایی داشتهاست اما به گفته او، این کتابها بیشتر در حوزه دیوان شعرا بودهاند.
بررسی این پرونده؛ بهجز اختلاف ایجاد شده بین نشر و مترجم، پرده از برخی آسیبهای قدیمیتر و شایعتر هم بر میدارد؛ از همکاریهای نامتعارف مراکز نشر تا درج شمارگان غیرواقعی در شناسنامه کتاب! البته در این میان، نباید نقش مولف و مترجم را هم نادیده بگیریم؛ چراکه رفتار حرفهای و مبتنی بر قرارداد میتواند مانع از شکلگیری چنین پروندههایی شود. کمااینکه در چنین اختلافاتی، هر دو طرف -هم ناشر و هم پدیدآور- متضرر میشوند و چهبسا تبعات این اتفاقها بر اعتبار و جایگاهشان در بازار نشر تاثیر بگذارد.
نظر شما