محمد کشاورز بیان کرد: ذهن داستانپرداز امین فقیری با قوتبخشی به عنصر روایت در این نوشتهها وزن داستانی آنها را چربانده و با ظرافتی خاص بدل کرده به داستانهایی جذاب که یادآور عطر و طعم کتاب ستایش شده او دهکده پرملال است.
وی افزود: امین فقیری به طور متعارف نویسندهای واقعگراست، از زندگی روستاییان و مردم فرودست مینویسد. به عنوان معلم در روستاها کار کرده و در شهرها نیز سروکارش با مردم بوده، حتی درخانوادهای بزرگ شده که معلمی شغل خانوادگی آنها بوده چنان که خانهای که در آن بزرگ شده معروف بوده به خانه معلمها. خب میبینید که دراین داستانها هم راوی معلم است. بخصوص در کتاب اسب هایی که... در واقع داستانهایی بر اساس اتفاقات واقعی زندگی نویسنده است. داستانهای کتاب «اسبهایی که با من نامهربان بودند» از نظر ساخت فضا و صمیمیت بیان ما را دوباره میبرد سمت فضای بکر و خواندنی دهکده پرملال.
نویسنده بلبل حلبی در ادامه گفت: خب فضای داستانهای کتاب «اسبهایی که با من نامهربان بودند» همان فضای دورههای مختلف از زندگی امین فقیری است. گفتم که این کتاب نوعی زندگی نگاره اوست در قالب یازده داستان. امین فقیری پیش ا زاین هم به طور معمول داستانهایش را براساس تجربه زیستیاش مینوشت .یعنی از آدمهایی مینوشت که میشناخت و بنا بر شرایط کاری یا زیستی با آنها دمخور بود.
اینها البته اساس کار و جانمایه آثار هر نویسنده رئالیستی است. به طور مثال دوسه تا از داستانها بازتاب وقایعی از دوران کودکی اوست. مثل داستان «پیر ما»که نقل شیرینی از حضور پیرمردی در خانه آنهاست که بچهها بابا صدایش میکنند. پیرمرد با آب و خاک گل درست میکند آن را ورز میدهد و پرندههای کوچک گلی میان حرکت پنجههای خیسش شکل میگیرند. امین ودیگر بچههای خانه تماشاگر و کمک حال پیرمرد هستند. بچهها پرندههای گلی را باید یک به یک بچینند توی تاقچههای دور حیاط تا جلو آفتاب خشک شود .بعد از خشک شدن نوبت رنگ کردن آنهاست.تماشای رنگ کردن پرندهها و شکل گرفتن فوجی از پرندههای رنگ وارنگ دورتا دور حیاط بزرگ باعث شور وشوق بچهها میشود. امین فقیری از دل چنین وقایعی روایتهای جذابی برای ما خلق میکند.
نویسنده روباه شنی در آخر نثر و زبان این مجموعه را اینگونه توصیف کرد: نثر کتاب ساده و جذاب است. به نظر میرسد ویرایش خوبی شده. اما به هرحال امین فقیری از پس سالها کارکردن زبان خاص خودش را پیدا کرده که به فرم و مضمون داستانهایش نزدیک است. فرم داستان او هم ریشه در شکل قصههای ایرانی دارد. به قول معروف خوش تعریف پیش میرود و نمنمک قصه را به سرانجام میرساند و در این مسیر ما با زمان و مکان و آدمهای داستان همراه میشویم و همراه آنان به پایان داستان میرسیم اما یاد آدمها و طعم داستانها را از یاد نمیبریم.
نظر شما