کم نبوده و نیستند کتابهایی که طی چهار دهه گذشته درباره محیط زیست و حقوق حیوانات به چاپ رسیدهاند و تمامی تلاش نویسندگان این کتابها، رعایت حقوق طبیعت است و آیا آنچه که این روزها بر ساکنان کره زمین و کشورمان میگذرد، پاسخ عدم رعایت این حقوق نیست و به زبان بهتر، واکنشی در برابر کفران نعمتهای الهی نمیباشد؟
مروت نباشد که این مور ریش
پراکنده گردانم از جای خویش
درون پراکندگان جمع دار
که جمعیتت باشد از روزگار
چه خوش گفت فردوسی پاکزاد
که رحمت بر آن تربت پاک باد
میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است
سیاه اندرون باشد و سنگدل
که خواهد که موری شود تنگدل
مزن بر سر ناتوان دست زور
که روزی به پایش در افتی چو مور
درون فروماندگان شاد کن
ز روز فروماندگی یاد کن
گرفتم ز تو ناتوان تر بسی است
تواناتر از تو هم آخر کسی است
مکن بد که بدبینی از یار نیک
نروید ز تخم بدی بار نیک...
جناب امامی، با ذکر خاطرهای از دوستی که دیگر در میان ما نیست و مقیم کشور اسپانیا و شهر بارسلون بودند و راضی نبودند تا موری را بیازارند، فغان برآورده است که: امید دارم این صحنههای شرمبار، تکرار نشود و در میهن شبلی و سعدی شاهد چنین سنگدلیهایی نباشیم و در آستانه ماه مبارک رمضان، تاکید کرده است: دین مگر جز محبت است؟ کفر مگر جز سنگدلی است؟ چه خوش گفتهاند: متاع کفر و دین بیمشتری نیست/ گروهی این، گروهی آن پسندند... آرزو دارم که راه خیر در پیش گیریم و تنها به سود خویش نیندیشیم و به راهی برویم که خدا و خلق خدا را خوش آید و بدانید که در هر لحظه و هر دم: راهی به عاقبت خیر میرود، راهی به سؤعاقبت، اکنون مخیّری».
با ایشان تماس میگیرم و میگویم: زبانم قاصر از سپاس است و تأکید میکنم: همه ما در این تقصیر و گناه، شریکیم و سالهاست که «جنگل را بیابان میکنیم» میگوید: راست میگویی و به فرزندانمان نیاموختیم که با طبیعت مهربان باشند و موری را نیازارند که دائم به آنها گوشزد کنیم: که جان دارند و جان شیرین خوش است.
به یاد دارم، کتاب دو جلدیای را انتشارات اسلامیه، تحت عنوان: مجمعالنورین، مشهور به حیوان، از ملااسماعیل سبزواری، به تصحیح مرحوم محمدباقر بهبودی به چاپ رسانده بود و از حق و حقوق حیوانات میگفت و شکایت آنان، به درگاه باریتعالی، از جور و ستمی که آدمیان بر آنها روا میدارند و کتاب خواندنی «شناسنامهخر» از مرحوم حیدر انصاری نجفآبادی، که درالکتب اسلامیه، بارها آن را به چاپ رساند و از مزیتهای این حیوان نجیب و بار بردار گفته است و به یاد شعر سعدی میافتم، که سروده است:
گاوان و خران بار بردار
به ز آدمیان مردم آزار
کم نبوده و نیستند کتابهایی که طی چهار دهه گذشته درباره محیط زیست و حقوق حیوانات به چاپ رسیدهاند و تمامی تلاش نویسندگان این کتابها، رعایت حقوق طبیعت است و آیا آنچه که این روزها بر ساکنان کره زمین و کشورمان میگذرد، پاسخ عدم رعایت این حقوق نیست و به زبان بهتر، واکنشی در برابر کفران نعمتهای الهی نمیباشد؟ آیا تصاویر منتشر شده در فضای مجازی را دیدهاید که وقتی شهرها خلوت شدند، چگونه حیوانات از گراز گرفته، تا طاووس و گوزن و غاز در کلمبیا، و ژاپن و اسپانیا و آمریکا به خیابانها آمدند و عجبا که در سرزمین ما، حتی یک مورد هم مشاهده نشد و اگر شده باشد، به هنگام بارش سنگین برف است که این حیوانات زبان بسته از کوه و کوهپایه به زیر میآیند، تا علیق و علفی بیابند و ما با آنها به گونهای رفتار میکنیم، که قوم مغول، با مردم سبزوار!
وکیل، دکتر امیر ساعد؛ حقوق بینالملل حیوانات و حیاتوحش، مجمع علمی و فرهنگی مجد، 265 صفحه وزیری، چاپ اول، 1398، تهران.
مظفریان، ولیالله؛ شناخت گیاهان دارویی ایران، نشر فرهنگ معاصر، 1456 صفحه، وزیری، گالینگور با روکش، 1394، تهران.
هشت قرن پیش، سعدی، چه خوش سروده است:
یکی در بیابان سگی تشنه یافت
برون از رمق، در حیاتش نیافت
کُله دلو کرد آن پسندیده کیش
چو حَبل اندر آن بست دستار خویش
به خدمت میان بست و بازو گشاد
سگ ناتوان را دمی آب داد
خبر داد پیغمبر از حال مرد
که داور گناهان ازو عفو کرد
الا گر جفا کاری اندیشه کن
وفا پیش گیر و کرم پیشه کن
کسی با سگی نیکویی گم نکرد
کجا گم شود خیر با نیکمرد...؟
و یا در داستان جنید بغدادی:
شنیدم که در دشت صنعا جُنید
سگی دیده برکنده دندان صید
ز نیروی سر پنجه شیر گیر
فرومانده عاجز چو روباه پیر
پس از غُرم و آهو گرفتن به پی
لگد خوردی از گوسفندان حَی
چو مسکین و بیطاقتش دید و ریش
بدو داد یک نیمه از زاد خویش
شنیدم که میگفت و خوش میگریست
که داند که بهتر ز ما، هر دو کیست؟
به ظاهر من امروز ازین بهترم
دگر تا چه راند قضا بر سرم
گَرَم پای ایمان نلغزد زجای
بر سر بر نهم تاج عفو خدای
وگر کسوت معرفت در برم
نماند، به بسیار ازین کمترم
که سگ با همه زشت نامی چو مُرد
مراو را به دوزخ نخواهند بُرد
ره این است سعدی که مردان راه
به عزّت نکردند درخود نگاه
از آن بر ملائک شرف داشتند
که خود را به از سگ نپنداشتند
صد البته، با تمام علاقهای که به سعدی بزرگوار دارم، سگ را «زشت نام» نمیدانم و آن که به خود اجازه میدهد، جان دهها هزار جوجه بیگناه را به طرفةالعینی بگیرد، زشت نام است و استدلال سعدی را میپذیرم، که به گاه عقوبت، آدمیان به ظاهر آدم، که برای تنظیم بازار که نه، بلکه برای تعظیم به بازار و صرفه جیب خود، دست به این جنایت میزنند، و از روی عقل معاش برخاسته از دنیاپرستی چنین میکنند، عقوبتِ در انتظار آنها، دوزخ الهی است و سگ که براساس غریزه، و نه صرفه و صلاح و مالاندوزی، عملی را انجام میدهد، صدالبته راهی به دوزخ ندارد.
سینگر، پیتر؛ آزادی حیوانات، ترجمه بهنام خداپناه، انتشارات ققنوس، چاپ دوم، 488 صفحه رقعی، 1397، تهران
مظفریان، ولیالله؛ درختان و درختچههای ایران، نشر فرهنگ معاصر، 1080 + 396 صفحه وزیری، گالینگور با روکش، 1382، تهران.
آنچه که از نیمه دی ماه سال گذشته رفته رفته قدم به کشور ما گذارد و امروز قریب به یکصد هزار نفر، را بیمار و پنج شش هزار نفر را گور کرده است، آیا نباید چشمان ما را بازتر سازد؟ درست است که کل ابنای بشر، بر روی کره ارض گرفتار این بیماری شدهاند، اما ما اعتقاد داریم: یا من اسمُه دواء و ذِکرهُ شفا، یا من یَجعَل الشفاء فیما یشاء من الاشَیاء؛
بپذیریم که با طبیعت، رفتار درستی نداریم. کدام حیوان زبان بسته را در چهارگوشه ایران میشناسید که در معرض انقراض نبوده، و یا نباشد؟ پلنگ؟ یوزپلنگ؟ تشی؟ گوزن زرد؟ شوکا؟ خرس قهوهای یا سیاه؟ کَل و پازن؟ قوچ و میش؟ هوبره و میشمرغ؟ و کدام رود و روخانهای را میشناسید که آکنده از آلودگی نباشد؟ زرجوب؟ گاماسیاب؟ کارون؟ جراحی؟ شیرود؟ صفارود؟ کدام یک را؟
هزاران گونه گیاهی بر اثر رفتار نادرست ما با طبیعت، منقرض شده و یا در معرض انقراض هستند و حرص و آز ما، تمامی آنها را لگدمال میکند و از بین میبرد و به راحتی از یاد میبریم: زمین مادر ماست و این گیاهان غذای ما.
ایران سرزمین چهارفصل است و فقط در یک استان آن، همزمان میتوانیم صبحگاهان اسکی کنیم و بعدازظهر به دریا برویم؟ استان فارس و شهرهای سپیدان و لامِرد.
آیا رواست، با طبیعت سخاوتمند کشورمان که بیش از 750 نوع انار، صد و ده نوع انگور، هفتاد نوع خربزه، ده نوع هندوانه، و صدها نوع از میوههای خوشمزه و کاملاً طبیعی را در اختیارمان میگذارد، چنین رفتاری داشته باشیم؟ عیب کار کجاست؟ عدم وجود قوانین درخور؟ بیتفاوتی و کاهش وجدان اجتماعی، زیادهخواهی و عدم مآلاندیشی، خودخواهی و تجاوز، عدم ارائه آموزش صحیح به نسل امروز، کدام یک؟
سالها پیش برای تهیه گزارش تصویری از یکی از اماکن تاریخی تهران، پس از کسب مجوزهای لازم، آن هم برای شبکه پنجم سیما اقدام کردم. حین بازگویی تاریخچه این مکان تاریخی، یکی از مسؤولین آن مکان مقدس، به من گفت: چه خوب است، این تاریخچه را برای مسؤولین این مکان نیز بازگو فرمائید. آنچه که در حیاط این عمارت بزرگ توجه مرا جلب کرد، گربههایی بودند که لنگان لنگان خود را به این سو و آن سو میکشیدند و باعث تعجب من شدند. از آن بزرگوار پرسیدم: چرا این گربهها، حالتی زار و نزار دارند؟ فرمود: به علت این که محیط اینجا مقدس است و آن را ملوث میکنند، با تفنگ ساچمهای آن را معدوم میسازیم و اینها، هنوز نمردهاند!
غرق تعجب شدم و گفتم: پدرجان، این سوراخها بر روی دیوار این مکان مقدس، چرا باقی ماندهاند؟ با تعجبی دو چندان به من گفت: اولاً نمیدانم، ثانیاً چه رابطی به سؤال من دارد؟ گفتم: این مجموعه عمارت یک و نیم قرن پیش ساخته شده و در آن روزگار برای نماسازی، داربست وجود نداشت و «چوب بست» به کار گرفته میشد و برای استحکام «تیرهای چوب بست» آن را در داخل دیوار فرو میبردند و با ملاط، محکم میساختند و پس از پایان کار و بندکشی، چوب بست را از دیوار جدا میکردند و با خارج کردن تیرهای چوبی، محل استقرار نوکِ تیر را در روی دیوار، پُر نمیساختند و اصطلاحاً به آنها، «سوارخ مُشتو» میگفتند و محلی میشد برای لانهگذاری پرندگان و زادآوری آنها و این عمل را «محض رضای خدا» و به نیت خیر و برکت وجود حیوانات و پرندگان، قلمداد میکردند. حال شما چرا این حیوانات بیگناه را این چنین زجرکش میکنید، سردر نمیآورم و بعد داستان «ضامن آهو» و سگ اصحاب کهف را برای او برشمردم و گفتم: بازفرمایشی دارید؟ در مقابل سؤال من فقط گفت: حق با شماست، اما به ما این گونه گفتهاند!
هرسال، تعداد زیادی از محیطبانان به خاطر رویارویی به متجاوزان حریم حیوانات، جان بر سر این کار میگذارند. چرا؟ نیک به یاد داریم، شخصی که در ابتدای انقلاب داعیه ریاست جمهوری داشت، در شهرستان طالقان، و در محدوده زمین شخصی که به او، به خاطر شکار کبک معترض شده بود، چه پاسخی داد و قانون در برابر عمل نابخردانه او، چه کرد؟ هیچ، جان یک انسان و تعدادی حیوانات بیگناه، با مقداری پول معامله شد. چهار کتاب معرفی شده، به ما میگویند: چه ضرورتی برای طرح حقوق حیوانات و گیاهان وجود دارد؟ حیوان آزاری در میان ملل مختلف چگونه است، چرا حیوانات مورد اذیت و آزار قرار میگیرند، عوامل بازدارنده، چگونه میتواند باشد، حیوانات را چگونه باید طبقهبندی کنیم و چگونه حقوق بینالمللی آنها باید رعایت شود، حیوان وحشی با حیوان اهلی، آیا حقوق مساوی دارد و یا خیر؟ و بسیاری از مباحث دیگر در مورد «حق حیوان بودن». با وضع قوانین درخور و با عقوبت لازم، اجازه ندهیم بیرحمی، جای شفقت و رحم را بگیرد. عوامل این عمل هنجارشکنانه را به دست قانون بسپاریم. برای محیطبانان، محیطی امن فراهم آوریم، تا متجاوزان به محیط زیست را به هنگام ارتکاب جرم بدون هراس دستگیر کرده و تسلیم قانون نمایند و اجازه ندهیم جنگلهای هیرکانی ما دچار غارت و تطاول شوند و دشتهای زیبای کلاردشت و جواهرده و جواهردشت، بیش از این لگدمال گردند.
به فرزندانمان بیاموزیم، آب، درختان، حیوانات، میوهها، و همه آنچه که خداوند متعال بهعنوان نعمت در برابر ما قرار داده است، قابل ستایش است و باید حق و حقوق آنها را رعایت کرد. و باید حد و حدود خودمان را بشناسیم. به آب، درختان، طبیعت، حیوانات احترام بگذاریم و با استفاده صحیح از آنها، ضمن شگرگزاری به درگاه الهی، کفران نعمت نکنیم. ما باور داریم: شکر نعمت، نعمتت افزون کند، کفر، نعمت از کفت بیرون کند. یادمان نرود، در ماهی قرار داریم که مهمان خدا هستیم. یک بار، شعر زیبای زندهیاد فریدون مشیری «اشکی در گذرگاه تاریخ» را بخوانید تا تلنگری باشد، به وجدان ما، که به جای بیرحمی، شفقت پیشه کنیم. چنین باد.
نظر شما