محمدرضا توکلی صابری تصحیح قدیمیترین نسخه یافتشده از سفرنامه ناصرخسرو را به ناشر داده است که به دلیل شیوع بیماری کرونا، انتشار آن مبهم است.
اما کار خاص او را باید در تالیف کتاب «سفر برگذشتنی (پابهپای ناصرخسرو بر جاده ابریشم-2 جلدی)» دانست که سفری سخت برای نگارش کتاب پیموده است. نویسنده در این کتاب او همه مسیری را پیموده که ناصرخسرو برای نگارش سفرنامه خود پشت سر گذاشته است. او با این کتاب برگزیده جایزه جلال آل احمد شده است. او 29 مهرماه 1382، سفر خود را آغاز میکند. ابتدا ازمحل زندگی او در شهر کلمبوس واقع در ایالت اوهایو به تهران میآید و پسازان همان مسیری را طی میکند که ناصرخسرو، هزار سال پیش، بر جاده ابریشم پیموده است. توکلی صابری هماکنون قدیمیترین نسخه سفرنامه ناصرخسرو تصحیح کرده است که هماکنون برای انتشار در دست ناشر است و شیوع بیماری کرونا انتشار آن را در هالهای از ابهام قرار داده است. آنچه در ادامه میآید گفتوگو با این مصحح، محقق و نویسنده درباره این نسخه و تصحیح سفرنامه ناصرخسرو است.
افراد زیادی به سفر حج رفتند و سفرنامههایی را مکتوب کردند. در میان همه آنها سفرنامه ناصرخسرو از شهرت و اعتبار بیشتری برخوردار است. حتی در میان تالیفات قدما، بسیاری سفرنامه ناصرخسرو را معتبر میدادند. دلایل این موضوع از نگاه شما که سالهاست به صورت تخصصی به ناصرخسرو و سفرنامه او پرداختهاید چیست؟
نخستین کسی که سفرنامه حج یا همان رحلةالحج را نوشت، ناصرخسرو بود و بعد از او ابن جبیر (614 – 540 ق) و ابن بطوطه (1369 – 1304 ق) است. البته سفرنامهها هیچ کدام جامعیت ناصرخسرو را ندارند و این افراد پس از پایان سفر دست به نگارش سفرنامه خود زدند. برای مثال ابن بطوطه 25 سال پس از سفر شروع به نوشتن سفرنامه کرد و خاطرات را از حافظه خود پیاده کرد، اما ناصرخسرو در همان زمان سفر با دقت هرچه تمام تر یادداشت بر میداشت. بنابراین اهمیت سفرنامه او زیاد است.
نسخهای که هماکنون تصحیح کردهاید و در دست انتشار است و به گفته شما قدیمیترین نسخه سفرنامه است درباره آن بیشتر برایمان توضیح دهید.
این نسخه قدیمیترین نسخه سفرنامه است که حدود 284 سال قدیمیتر نسخه موجود است که در هند پیدا و آن را تصحیح کردم و با توضیحات فراوان و نقشه و تصاویر متعدد آماده انتشار است. قرار بود اسفند سال گذشته منتشر شود که به دلیل شیوع بیماری کرونا انتشار آن متوقف شد.
در دو کتاب «سفر برگذشتنی» و «سفر دیدار» راهی سخت را آغاز کردید و شروع به سفر به مناطقی کردید که ناصرخسرو در طی سفرش در قرن پنجم هجری پیموده بود. چگونه شد که این سفرها را آغاز کردید در حالیکه بسیاری از این شهرها هماکنون تغییر زیادی کردهاند؟
در سال 1379روزی داشتم دیوان اشعار ناصرخسرو را میخواندم. در مقدمه کتاب سال تولد ناصرخسرو را سال 382 هجری شمسی ذکر کرده بود؛ یعنی سه سال به هزارمین زادروز ناصرخسرو مانده بود. من تصمیم گرفتم تجربه سفر او را به مناسبت هزارمین سالروز تولدش تکرار کنم و طی هفت سال به تدریج مسیر سفر را رفتم.
توصیفات در سفرنامه بسیار زیبا و دقیق است به دلیل اینکه ناصرخسرو ریاضیدان برجستهای بود و این به کار ناصرخسرو ارزش بسیاری میدهد. در هیچ یک از توصیفاتش اشتباهی دیده نمیشود. در نقشههایش فاصله جدولی تهیه کرده دقیق با کمترین تفاوت بیان کرده است. باتوجه به اینکه ناصرخسرو یا پیاده و یا بر اسب و شتر سوار بوده است بیشتر مسافتها را دقیق بیان کرده است.
بسیاری از شهرهایی که میگفتند نابود شده است هنوز وجود داشت و تنها نامش تغییر کرده بود. برای مثال شهر«وسطان» در ترکیه که نام دیگر آن «گواش» است یا «عرقه» که روستای کوچکی درنزدیکی طرابلس در لبنان است. همچنین آبشاری به نام آبشار بهرامبیگی که ناصرخسرو میگوید عوام معتقدند بهرام گور آن را با شمسیر بریده است و من طبق مسیر جغرافیایی آن را پیدا کردم. متاسفانه مصححان در اتاق کار یا با تحقیق در کتابهای دیگران به تصحیح سفرنامه پرداخته بودند. برای مثال در توصیفاتی که میکنند از مسجد صخره چون تصور مکانی نداشتند اشتباهات بسیاری دیده میشود.
برخی از این شهرها و روستاها را چگونه یافتید؟
من نقشههای قدیمی و تاریخ آن زمان را و سفرنامههایی که تصحیح شده و راهنماهای جغرافیای استفاده کردم. بعد از ناصرخسرو در قرن هفدهم و هجدهم که امپراطوری بریتانیا و فرانسه مستمعمرات زیادی به دست آوردند عزم خود را برای شناخت کشورهای اسلامی جزم کردند و افرادی را میفرستادند که به ظاهر مسلمان میشدند و تا درجه اجتهاد هم پیش میرفتند. برای مثال ریچارد برتون (Richard Burton) ) در سن سی و سه سالگی مامور اطلاعاتی انگلیس بوده و عربی و قرآن را به فصاحت میدانسته و به حج رفته است و بعد از حج به شمال آفریقا رفته و کل اطلاعات نظامی و اقتصادی پیدا میکند. در «سفر برگذشتنی» کسانی که سفرنامه حج نوشتهاند اشاره کردهام.
تا چه اندازه تلاش کردید در سفرنامه زبان و توصیفتان را به زبان ناصرخسرو نزدیک کنید؟
نخست تصمیم داشتم که مانند او بنویسم و بعد به این نتیجه رسیدم که کار ناصرخسرو شاهکار است و تصمیم گرفتم به زبان امروز بنویسم. البته گاهی اوقات از او از نظر ساختار جملهبندی تأثیر پذیرفتم. در ابتدا تصمیم داشتم به زبان انگلیسی بنویسم. ولی به فکرم افتاد زمانی که همه به عربی مینوشتند ناصرخسرو به فارسی سفرنامه خود را نوشت و فرهنگ ما را غنی کرد و ما هماکنون افتخار میکنیم که همچین سفرنامهای داریم در حالیکه اگر به عربی مینوشت شهرت بسیاری پیدا میکرد ولی ترجیح داد به فارسی بنویسد.
سیاحان غربی هم نیز بعد از ناصرخسرو سفرنامههای زیادی نوشتند که سعی کردند توصیفات در آن دقیق باشد. چه تفاوتی میان اثر ناصرخسرو با آنها مشاهده میشود؟
بسیاری در قرون بعدی رفتهاند و در یک شرایط خاص و محیطهای خاص و دیدگاههای متفاوتی دارند و هدف اصلیشان کسب اطلاعات جغرافیایی و نظامی است و سعی کردهاند فرهنگ مردم را تا اندازهای منعکس کنند. سفرنامههای بعد از ناصرخسرو از جمله سفرنامه مارکوپولو قابلیت استنادی ندارند اما کتاب ناصرخسرو چنان عینی و واقعگراست که اگر آن را فارغ از مشخصههای زبانی و به عنوان نمونه در ترجمه به زبان انگلیسی بخوانیم، حس میکنیم با کتابی معاصر مواجه هستیم. چرا که این کتاب بسیار دقیق و پرجزئیات نوشته شده است.
نظر شما