گرامیداشت ارباب فکر؛ مسئولیت اجتماعی
در بخش آغازین این کتاب، تدوینکنندگان آن، گرامیداشت نام ارباب فکر و قلم را مسئولیت اجتماعی و اخلاقی دانسته و نوشتهاند: «با یادکرد خدمات، زحمات و آثار و برکات وجودی این گرامیان، به مقام دانش و بینش ارج مینهیم و رسم ادب و تکریم معرفت را به جا میآوریم. در کتابی که پیشروی خوانندگان ارجمند است، مجموعهای از یادداشتهای گوناگون اهل اندیشه و قلم گرد آمده که همه به نیت ارجنامه استاد فرهیخته و گرانمایه، جناب رضا بابایی نگاشته شده و هر کس به فراخور مجال و مقال سخنی گفته و اندیشهای سُفته است».
گردآورندگان این مجموعه رضا بابایی را پژوهشگری معرفی کردهاند که سالیان دراز در امر نگارش، ویرایش و آموزش در حوزههای گوناگون دینی، علمی و ادبی منشأ خدمات بوده و برگهای زیبای بیشمار به کتاب ذهن و زبان حوزویان، دانشگاهیان و مشتاقان بینش و فرهنگ افزوده است.
بخش نخست این اثر، «شناختنامه استاد بابایی» نام دارد، که گفتاری است از مهدی خلیلیان که مروری کوتاه بر کارنامه و زندگینامه رضا بابایی داشته است. وی پس از ذکر سال تولد بابایی در اول خردادماه سال ۱۳۴۳ در قزوین، به تدریس وی از سال ۱۳۷۰ در رشتههای منطق، فلسفه، متون عرفانی، ادبیات فارسی و عرب اشاره کرده است. سردبیری مجله صحیفه مبین، مسئولیت انجمن قلم حوزه، برگزاری سی دوره کلاس نویسندگی در قم و تهران و شهرهای دیگر ایران، بخشی از کارنامه علمی بابایی است که در این بخش به آن پرداخته شده است.
خلیلیان، ضمن بیان اینکه بابایی را از زمره روشنفکران دینی و نویسندگان معاصر قلمداد میکنند، تألیف بیش از سی کتاب و مقاله در زمینههای فرهنگی، ادبی و تاریخی در فضاهای مجازی و مطبوعات در زمینههای دینشناسی، فرهنگی، تاریخ معاصر، سیاسی و ادبی را از دیگر اشتغالات توصیف کرده و عناوین آثار وی را در اختیار خوانندگان قرار داده است.
ما تربیت نشدیم
«گفتارها و گفتارهها» عنوان بخش دوم این اثر است که در آن یادداشتهایی به قلم رضا بابایی درباره احوالات شخصی و اجتماع منتشر شده است. «وصیت اول و آخر»، «پچپچکنان»، «در خدمت و خیانت ویراستاران»، «ما تربیت نشدیم»، «اگر عمری باشد» و «گفتارهها» عناوین این یادداشتها را تشکیل میدهد.
بابایی در یادداشت خود با عنوان «ما تربیت نشدیم»، با اشاره به این موضوع که تربیت ما بیش از این نبوده است که به بزرگترها احترام بگذاریم، کلمات زشت نگوییم، پیش دیگران پای خود را دراز نکنیم، حرفشنو باشیم و مسائل دیگر، به این موضوع اشاره کرده که سادهترین و ضروریترین مسائل زندگی را به ما یاد ندادند. وی نوشته است: «کجا به ما آموختند که چگونه نفس بکشیم، چگونه اضطراب را از خود دور کنیم، موفقیت چیست، ازدواج برای حل چه مشکلی است، در مواجهه با مخالف چگونه رفتار کنیم...؟ در کودکی به ما آموختند که چموش نباشیم، اما پرسشگری و آزاداندیشی و شیوههای نقد را به ما نیاموختند».
از منظر بابایی، از «نفس کشیدن» تا «سفر کردن» تا «مهرورزی» به آموزش نیاز دارد. بخشی از سلامت روحی و جسمی ما در گرو «تنفس صحیح» است. وی ادامه میدهد: «آیا باید در جوانی یا میانسالی یا حتی پیری، گذرمان به یوگا بیفتد تا بفهمیم تنفس انواعی دارد و شکل صحیح آن چگونه است و چقدر مهم است؟!»
بابایی؛ در خدمت ادبیات متعهد
عنوان بخش سوم کتاب فرزند قلم، «استاد بابایی از منظر دیگران» نام دارد و در آن یادداشتهایی از بیش از چهل تن از پژوهشگران و متفکران منتشر شده است. محمد اسفندیاری، کتابشناس و دینپژوه در یادداشتی با عنوان «برای نان و آزادی مردم» به بررسی وجوه شخصیتی بابایی پرداخته است. وی به نثر خوشخوان رضا بابایی اشاره کرده و نگارش «یادداشت» از سوی بابایی را مطلوب وی خوانده است. اسفندیاری «ادبیات» و «تعهد» را دو قائمه شخصیت استاد بابایی دانسته و نوشته است: «او را از کسانی توان شمرد که به «ادبیات متعهد» تعلق دارند. و با قلم تفنن نمیکند و به مسائلی نمیپردازد که در سرنوشت مردم دخیل نیست. قلم او وقف مردم است...؛ برای اینکه باری از دوش خمشدگان در زندگی بردارد، و برای اینکه ستمدیدگان را یاور باشد، و برای اینکه صداهایی را که شنیده نمیشود، فریاد کند، و برای اینکه کسانی را که دیده نمیشوند، به تصویر بکشد، و برای اینکه کسانی را که خویشی جز خدا ندارند، خویش باشد».
محمدرضا موحدی، در یادداشتی با عنوان «علت عاشق ز علتها جداست» به آشنایی خود با رضا بابایی در تحریریه کیهان اندیشه اشاره کرده و از زبان و قلم شیوای وی تمجید کرده و مینویسد: «چند سال بعد که مقرر شد به مأموریتی آموزشی اعزام شوم، از استاد بابایی خواستم که زحمت ویرایش مجله آینه پژوهش را تقبل کند و ایشان هم پذیرفت و این شد بهانهای برای دیدارها و نشستهای مشترک بیشتر. گستره مطالعاتی استاد بابایی، او را به استادان پیشین و بسیارمان نزدیک میکند؛ چرا که از قرآنپژوهی گرفته تا دانش دستور و نگارش، حافظشناسی، مثنویپژوهی، کلام جدید و مباحث اجتماعی-سیاسی و ... حرف و حدیثی شنیدنی داشته است».
برج سترگ دفاع از آزادگی
بیژن عبدالکریمی، پژوهشگر فلسفه، در یادداشتی با عنوان «رضا بابایی و آخرین مقاومتها در برابر فروپاشی عالَم سنت» نوشته است: «همه کسانی که استاد رضا بابایی را میشناسند، به خوبی میتوانند این سخن بنده را تأیید کنند که در شخصیت و رفتار ایشان بارقه و لطیفه ناب و توصیفناپذیری وجود دارد که آدمی را شیفته خویش میکند؛ لطیفهای که از سخن توابع گشودگی، خلوص، مهربانی و بزرگی روح است».
از منظر عبدالکریمی، بابایی اندیشههایش را قربانی هیچ منفعتی نکرده و از ایمانش پیشهای نساخته است. او کمتر غم نان خورده و در اعماق وجودش بیشتر غم جان پرورده است. وی حریت، آزادی و آزادگی را به پای هیچ متاع دنیایی نفروخته و از سادگی، سادهزیستی و قناعت، برج سترگ و شکوهمندی برای دفاع از آزادی و آزادگی خویش برساخته است.
محدباقر انصاری، جویا جهانبخش، محمد صحتی سردرودی، محمدعلی کوشا، حسین علیزاده و چند تن از دیگر پژوهشگران نیز در این ارجنامه یادداشتهایی درباره شخصیت علمی رضا بابایی نگاشتهاند.
بخش آخر فرزند قلم، «سرودهها» نام دارد. در این بخش پنج شعر از رضا بابایی، مهدی خلیلیان، محمود سرمدی، ابوالفضل طریقهدار و سید مهدی موسوی منتشر شده است.
لازم به یادآوری است که یادداشت رضا بابایی با عنوان «ما تربیت نشدیم» در فضاهای مجازی به قلم شخص دیگری در حال ارسال است، که از این رهگذر به آن اشاره میشود.
«فرزند قلم؛ ارجنامه استاد رضا بابایی» زمستان امسال از سوی مؤسسه انتشاراتی امام عصر(عج) منتشرشده است.
نظر شما