نمایشنامه «گردونهی بخت» اثر پائول پرتنر از سوی انتشارات اریش راهی کتابفروشیها شد.
شخصیت اصلی نمایش فردی به نام مایر است؛ مایر یکی از عمومیترین نامهای خانوادگی زبان آلمانی است. (رتبه دوم، پس از اشمیت). نویسنده برای تبدیل کردن قهرمانش به یک فرد نوعی، او را مایر نامیده است. به بهانههای مختلف به یادش میاندازد که کسی نیست، و به یاد ما میاندازد که هرکس ممکن بود، جای او باشد. حتی نام کوچک او «کارل» در زبان آلمانی وسطایی به معنی «مَرد» است.
بنابراین، این فرد نوعی که میتواند هریک از ما باشد، در شرایط، جایگاهها و فضاهای مختلفی قرار میگیرد. نویسنده با لحن طنز توانسته موقعیتهای واقعی اجتماعی را که بیشتر آدمها در نظام سرمایهداری با آنها مواجهاند، به تصویر بکشد.
برخورد مایر و عکسالعملهای او در این موقعیتها که در بیشترشان بهنوعی مغلوب و واپسخورده است، نمایانگر نظام قهری حاکم بر مردم سرزمینهاست و بوروکراسیها، تشریفات و روابط قراردادی بیمعنی که از سوی عوام پذیرفته شدهاند؛ بنابراین هریک از آدمهای این نمایشنامه در یک نظام مسموم، مسخ شدهاند و کاری را انجام میدهند که باید انجام دهند.
در چنین شرایطی مایر تسلیم میشود. تلاشهای او برای تغییر سرنوشتش بیفایده است و او هم نمیتواند خلاف جهت آب شنا کند و سرنوشت خود را در دنیایی از ضوابط و روابط قراردادی فاسد تغییر دهد؛ این استحاله و ماشینیسم روند زیستی در جوامع صنعتی، وقتی با چاشنی طنز نویسنده همراه میشود، جذابیت خوانش را دوچندان میکند. در خلال روایت زندگی مایر (که بهصورت قرارگرفتن در موقعیتهای مختلف روزمره است)، نویسنده نقدهای اجتماعی - اخلاقی خود را مطرح میکند. اتفاقهای زندگی مایر اتفاقهای نادر و پیچیدهای نیستند، بلکه روند عادی زندگی هر فردی محسوب میشوند.
از نکتههای جالب دیگر کتاب، کار خلاقانهای است که مترجم انجام داده است؛ مترجم در پیشانی هر پرده، بهتناسب موضوع، به اشعار فارسی یا آیات قرآن تضمین کرده است. در متن نمایشنامه هم برگردانهای تکیهکلامها و ضربالمثلها به فارسی متناسب بوده، این مطلب خوانش کتاب را برای مخاطب فارسیزبان شیرینتر و جذابتر کرده است.
در بخشی از مقدمه مترجم میخوانیم:
«داستان این نمایشنامه دربارهی فساد ذاتی سرمایهداری است. کسانی که سرمایهداری را میشناسند، اشارههای نویسنده در آن باب را درمییابند، اما چیزی که امروز ما را به این داستان گره زده، آن فساد ذاتی نیست. درد ما بیش از آنکه از مرض باشد، از عوارض جانبی داروست. ما خود از اقتصادمان اتاق تاریکی ساختیم تا تحریمها را دور بزنیم. حالا در تاریکی نشستهایم، و هر از چند گاه خبر میرسد، جهادگرانی که برای دور زدن تحریمها رفته بودند، باز محرومین را دور زدهاند».
در پرده بیستوسوم این نمایشنامه به نام «روی پل» میخوانیم:
«مـایر روی پـــل نفس تازه میکند.
یا
بـر لب جوی نشین و گذر عمر ببین
کین اشارت ز جهان گذران ما را بس
عابر: ماهی میگیری؟
مایر: جریان رود رو تماشا میکنم.
عابر: گذر عمرو! پابرهنه یخ نزنی!
مایر: رود همیشه در جریانه.
عابر: جریانش عمیقه. فلسفیه.
مایر: قشنگه. خیلی قشنگه.
عابر: تو جریانت چیه؟
مایر: من وقتی خودم رو گم میکنم، جریان رود رو تماشا میکنم.
عابر: غرق نشی.
مایر: من رو با خودش برده.
عابر: درت بیارم؟
مایر: آب دیگه از سرم گذشته.
عابر: پس باید آبشُش دربیاری. باید تمرین کنی. آب بخوری. آب خنک.
مایر: ...
عابر: منظور بدی نداشتم.»
نمایشنامه «گردونه بخت» اثر پائول پرتنر با ترجمه امید صادقی سراجی در شمارگان 500 نسخه، قطع پالتویی، 88 صفحه و بهبهای 18هزار تومان از سوی انتشارات اریش منتشر شده است.
نظر شما