مریم فهیمپور، متولد 1357 است و کارشناس ارشد گرافیک دارد. او کارشناس هنرهای نمایشی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان خوزستان است و در سال 1379 بهعنوان قصهگوی برگزیده کشوری انتخاب و همچنین در سال 1398 مقام قصهگوی برگزیده بینالمللی را کسب کرد.
فهیمپور اولین قصه خود را با نام «کک به تنور» برای کودکان گفته است. وی که هم اکنون مدیر موسسه هنری گنبد آفرینش و تماشا است، در این ایام قرنطینه سعی کرده در پویش مجازی پیک امید کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، به عنوان قصهگو هر شب برای کودکان قصهگویی کند. با این قصهگوی خوزستانی به گفتوگو نشستیم که در ادامه از نظر مخاطبان میگذرد.
به نظر شما در این روزهای کرونایی، چگونه میتوان کودکانِ خانهنشین را علاقهمند به قصه کرد؟
در این ایام باید سعی کنیم وقت بیشتر و توجه ویژهای به کودکان داشته باشیم و با فعالیتهای خاص آرامش را به آنان هدیه کنیم و به آنها اطمینان دهیم که بهزودی همه چیز روبهراه میشود. یکی از این فعالیتها قصهگویی است. میتوان با انتخاب قصهای مناسب و ترجیحا با مضمونی شاد برای کودکان، فضای روانی مثبتی برایشان ترسیم کرد. یک قصهگوی مجرب میتواند با کلام کاری کند که دیوارهای اتاق محو شوند و کودک خود را کامل در فضایی که قصه رخ میدهد، احساس کند.
قصه گو برای انتخاب قصه باید به چه محورهایی توجه کند و مهمترین ابزاری که به کمک قصهگو میآید، چیست؟
قصهگو باید در درجه اول بتواند یک ارتباط حسی و عاطفی با قصهاش برقرار کند و قصه بر جانش نشسته باشد، قصه باید بر اساس توانایی و قابلیتهای فرد قصهگو انتخاب شود. برای مثال شنیدن قصه «موش کوچولو» از زبان مردی با صدای ضمخت و اندامی درشت، جذاب نیست. حافظه قوی، انعطاف بدنی، مهارت تقلید صدا، توانائی ساخت ابزار مناسب، جسارت در تعامل با مخاطب از مشخصههای یک قصهگوی خوب هستند. قصهگو باید با شناخت از خود و توانمندیهایش، اقدام به انتخاب قصه کند.
کلام مهمترین ابزار قصهگو است. قصهگو نباید تند سخن بگوید، بلکه باید نفس بکشد، مکث کند و واژهها را بهروشنی تلفظ کرده و اجازه دهد که شنونده از کلماتش لذت برده که هر آنچه را که در داستان رخ میدهد، مشاهده کند.
آیینهای بومی و سنتها را چگونه میتوان دوباره نوآوری و تجدید کرد که کودکان بتوانند اسطورهها را شناخته و با آنها ارتباط برقرار کنند؟
موضوع، بسیار موثر است. یک قصهگو باید به ارزشهای حاکم بر جامعه توجه داشته باشد. قصهها باید برای قصد انتقال پیام و یا ایجاد شور و نشاط گفته شوند. بنابراین قصهگو باید با انتخاب مناسب قصه، هدفش را دنبال کند این هدف میتواند پرداختن به موضوعهای بومی باشد، یا پردازش قصههای عامیانه که خود میتواند موضوعهای بومی هر فرهنگ را پیگیری کند.
یکی از راههای معرفی آئینهای بومی، محلی و همچنین اسطورههای تاریخی، قصهگویی است. به گفته بزرگی «قصه نمودار قسمت مهمی از میراث فرهنگی هر قوم و ملتی است که بهوسیله قصهها میتوان آئینهای بومی و سنتی را معرفی کرد و به اسطورهها جانی دوباره بخشید».
با توجه به تجربه سالها قصهگویی و حضورتان در جشنوارههای مختلف، فکر میکنید چگونه مخاطب میتواند در عمق قصه فرو رفته و خود را جزیی از قصه بداند؟ آیا متن بهتنهایی میتواند در پیشبرد قصه تاثیرگذار باشد؟
قصهگو فردی است که با بیان هنرمندانه، قدرت لحن و کلام، شنونده را به فضای قصه برده و میکوشد حس و حال حاکم بر حوادث و شخصیتها را به او منتقل کند. شنونده با همذاتپنداری قهرمان داستان، در شکستها و پیروزیها سهیم شده و خودش را جزیی از قصه میداند. قصهگو نمایی از زندگی و تجربیات پیشینیان را، در ذهن مخاطب نقش آفرینی میکند. نکته مهم که در یک قصهگوئی خوب باید همیشه مد نظر قصهگو باشد، جستجوی قصه خوب و مناسب است. اگر قصهگو، قصه درستی انتخاب نکند، نه تنها هیچ تأئیری بر مخاطب نمیگذارد، بلکه زحمت او را نیز به هدر میدهد.
شما سالهاست با آقای بالویی بهصورت زوج هنری در این حوزه فعالیت میکنید. از تجربه کارتان بگویید. ترکیب دو نفره در پیشبرد قصه بیشتر تاثیرگذارتر است یا تکنفره؟
کار مشترک با آقای بالویی تجربه بسیار خوب و هدفمندی بوده است. سابقه آشنایی و همکاری ما به 16 سال پیش برمیگردد. زمانی که ایشان بهعنوان مدرس موسیقی به یکی از مراکز کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آمد و مسئولیت آن مرکز بر عهده من بود. ما به ایدههای مشترکی رسیدیم و تصمیم گرفتیم تلفیقی از موسیقی، قصه و نمایش را با هدف آموزش و تقویت مهارتهای زندگی برای کودکان آغاز کرده و به سبک جدیدی از اجرا در کار کودک دست یافتیم.
آیا این گفته درست است که قصهگو مجموعه خود را از قصههایی میسازد که با شخصیت خاص سبک او متناسب باشد؟
بله، کاملا صحیح است. اگر غیر از این باشد قصهگوی موفقی نخواهد بود. قصهگویی جزء ابزارهایی است که میتواند بهراحتی در اختیار اولیاء تربیتی قرار گیرد. در قصهگویی میتوان بر اساس نیازهای تربیتی مخاطب عمل کرد. هرچه فضای قصه به نیاز و حالت روح و روان مخاطب نزدیکتر باشد، قصهگوی تأثیرگذارتری خواهیم بود.
نظر شما