جشن امضا برای مجموعه داستان «افتاده بودیم در گردنهی حیران» نوشته «حسین لعل بذری» بههمت انجمن داستاننویسی «سار» در شهرکتاب کرمانشاه برگزار شد.
نویسنده در این مجموعه با بهره گرفتن از فرهنگها و گویشهای مختلف، فضایی متنوع ایجاد میکند و از یکنواختی و سکونی که گریبانگیر بخش عمدهای از فضاهای داستانی اخیر است، دور میشود.
حسهای متنوع انسانی از مرگ و رنج گرفته تا عشق و امید، در این مجموعه هر یک سهم خود را دارند و هیچکدام جا را بر دیگری تنگ نمیکنند. هرچند درد و مرگ عناصر پررنگی در داستانهای لعل بذری هستند، اما «افتاده بودیم در گردنهی حیران» کتابی است که با وجود تمام ناکامیها و رنجها و مرگهایی که روایت میکند، در نهایت خالصانه در ستایش عشق و زندگی تصنیف شده.
حسین لعل بذری، نویسنده مشهدی این کتاب در مراسم جشن امضا آن که در شهرکتاب کرمانشاه برگزار شد، گفت: در روستایی که هیچ امکاناتی نداشت، رشد کردم و نویسندگی را از صفر شروع کردم و هرگز به فکر چاپ کتاب هم نبودم و شاید به همین دلیل بود که چاپ این کتاب طول کشید و بعد از چاپ استقبال خوبی از سمت خوانندگان و منتقدان شد.
وی همچنین از ادبیات داستانی که به گفته خودش «ما را به سفر میبرد و با دوستان و هموطنان در سراسر ایران آشنا میکند»، سپاسگزاری کرد.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
بگذار فکر کنم پری سیما. از کی دور شدیم از هم؟ از کی آنقدر یالغوز و تنها شدم که تو و سانگالا و همه را فراموش کردم؟ همهاش دو سال نبودم، دانشگاه بودم. خب تو هم نبودی که. عروس شدی رفتی بابلسر. چه میدانم، هر وقت میپرسیدم میگفتند خوب است. میگفتند دارد زندگیاش را میکند. چه میدانم شوهرش مرد آقایی است، نجیب است. گه بخورد توی آن نجابتاش. آدم نجیب که زنش بلند نمیشود نصف شب خودش را بسپارد به موجهای دریا. بعد تازه صبح بفهمد که زنش نیست، اولاش هم لابد بلند شده رفته دستشویی، چشمهاش که روشن شده و برگشته احساس کرده یک چیزی کم است؛ یک تودهی گوشت و چربی که جایش توی رختخواب خالی است.
نظر شما