دیدار مدیرعامل خانه کتاب با فریدون عموزاده خلیلی به مناسبت زادروزش؛
عموزادهخلیلی: در بازآفرینی «شاهنامه» باید زبان حماسی وجود داشته باشد
نیکنام حسینیپور، مدیرعامل موسسه خانه کتاب به مناسبت شصتمین سال تولد فریدون عموزادهخلیلی، موسس انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، نویسنده و مدیرمسئول نشریه چلچراغ با او دیدار کرد و درباره وضعیت ادبیات کودک و نوجوان گفتوگو کردند.
قرارمان ساعت پنج بعدازظهر سیام بهمن بود و مقصدمان دفتر انتشارات فنی. به رسم عادت یک ساعتی زودتر حرکت کردیم تا مبادا ترافیک و شلوغی تهران غافلگیرمان کند و بد قول شویم. چراغهای راهنمایی و رانندگی یکی پس از دیگری سبز میشدند و خیابانها از پی هم میآمدند و میرفتند. فلسطین و مفتح و مطهری و چند کوچه و پسکوچه را پشت سرگذاشتیم تا بالاخره رسیدیم به خیابان میرعماد و مقابل ساختمان شماره 24 توقف کردیم.
یکیمان جعبه کیک را در دست گرفت، دیگری گلدان گلِ قاشقی و آن یکی گلدان نقطهکوبی شده و منقوش را. سه طبقه را با آسانسور طی کردیم، درب چوبی دفتر که باز شد یکی از کارمندان گویی که انتظارمان را میکشید ما را به اتاقی راهنمایی کرد تا دقیقهای دیگر عموزادهخلیلی هم به جمع ما بپیوندد. وقتی جناب حسینیپور دست دراز کرد و کلید برق را فشرد، اول از همه گلهای آپارتمانی نمایان شد که مقابل پنجره گذاشته بودندشان و بخشی از فضای اتاق را پر کرده و آرامشی خاص را به محیط متبادر میکرد. سرگرم گلها بودیم که عموزادهخلیلی آمد و حسینیپور را تنگ در آغوش گرفت، احوالپرسی گرمی با یکدیگر کردند.
وضعیت کتاب کودک بهتر میشود
همگی نشستیم به گفت و شنود؛ تعارفات معمول را شروع کردند و از سیاست و زندگی گفتند تا این که رسیدند به کودکان؛ همان موضوعی که وقتی کسی عموزادهخلیلی را میبیند از آن صحبت میکند.
این موسس انجمن نویسندگان کودک و نوجوان گمان میکرد افزایش قیمت کاغذ تاثیر مستقیم بر فروش داشته باشد و آمار را پایین بیاورد اما از دیدگاه او این افزایش قیمت بیشتر بر کیفیت کتابسازی موثر بود؛ در همین زمینه میگوید «نوع کاغذی که برای جلد و صفحات کتاب استفاده میشد کمی تغییر کرد؛ در کل وضعیت کتاب کودک خوب است و به نظرم بهتر هم میشود.»
معرفی کتاب خوب در پایان هر ماه
حسینیپور در این دید و بازدید دوستانه هم دست از کار نمیکشد و از دغدغههایش درباره کتاب میگوید، از طرحی نو سخن میگوید که در پی عملی کردنش هستند. او میخواهد با هر شیوه ای به افزایش سرانه مطالعه کتاب در کشور کمک کند، بهترینهای کتاب را به مخاطب معرفی کند و در این میان از اهالی فن هم نظرخواهی میکند؛ درباره این موضوع با عموزادهخلیلی هم صحبت میکند تا دیدگاهش را بداند.
مدیرعامل خانه کتاب درباره این ایده میگوید که «تعدد کتابهای تولیدی در زمینههای مختلف سبب سردرگم شدن برخی از مخاطبان میشود، قصدمان این است در پایان هر ماه کتاب خوب را با شاخصهایی که خودمان تعیین میکنیم به علاقهمندان معرفی کنیم. نظر ما بر این است تا از انجمنهای مختلف هم کمک بگیریم و آنها نیز کتابی را از جانب خود معرفی کنند.»
عموزادهخلیلی بیدرنگ در پاسخ میگوید «اصل این کار خوب است و نهاد راهنمای کتاب ایجاد میشود. به نظر من انجمن نباید وارد این کار شود به این دلیل که متشکل از نویسندههای مختلفی است که تولید کننده کتابها هستند؛ انجمن نهادی دموکراتیک است و عضوی بر دیگری ارجحیت ندارد؛ اگر در موضع ارزشگذاری کتاب از جهت کیفی، هنری و ادبی وارد شویم اعضا دچار مسئله میشوند. به نظرم میرسد به جای این کار باید یک هیئات ژوری بزرگ ایجاد کنید مانند آنچه که آموزش و پرورش در گروه «دانایی و توانایی» انجام داده است. شما نیز افراد موفق و معتبر از گروههای مختلف را دعوت کنید تا در زمینههای مختلف کتاب خوب را معرفی کنند و خودشان نیز مسئولیت انتخاب را برعهده بگیرند. به هر حال کیفیت برای شما مهم است و از کتابی حمایت میکنید که کیفیت داشته باشد.»
کمی از فضای گفتگویشان دور میشوم و اتاق را از نظر میگذرانم. کتابخانهای مملو از آثاری به زبان انگلیسی و فارسی دارد، از روی جلدشان پیداست که اکثرا به کودکان مربوط میشود. البته در بین آنها «فرهنگ پیشرو آریان پور»، «فرهنگ معاصر پویا» و «حیات وحش ایران» هم به چشم میخورد. راستش نیمه بیشتر میز را هم کتابها احاطه کردهاند.
شاهآبادی منتخب خوب جایزه کتاب سال
بعد از صحبتهای کاری زمان برش کیک میرسد. حین تبریکات دوباره تولد اشارهای به برنده جایزه کتاب سال در حوزه کودک و نوجوان میکنند؛ عموزادهخلیلی هم با انتخاب هیئت داوران این دوره موافق است و حمیدرضا شاهآبادی را منتخب خوبی میداند و در این رابطه میگوید «این که بالاخره امسال در حوزه کودک و نوجوان به نمایندهای جایزه داده شد خوب بود، انتخاب شاهآبادی هم تنشی در پی نداشت.»
«تو بمان با من، تنها تو بمان»
مشغول خوردن کیک و چای میشویم، چشمم به قندانی سفالی میخورد که با خطی خوش رویش نوشته شده «تو بمان با من، تنها تو بمان»؛ و بی اختیار ادامه این شعر فریدون مشیری را زمزمه میکنم؛ تو بمان با من تنها تو بمان/ جای مهتاب به تاریکی شبها تو بتاب/ من فدای تو به جای همه گلها تو بخند.
چشم میگردانم تا باز هم ظرف و ظروفی به این زیبایی ببینم؛ کمی آنطرفتر چند تابلوی کوچک و بزرگ دیوارها را پوشانده، کنجی از اتاق نیز به مجسمهای از هنرهای تجسمی اختصاص دارد، البته در بین گلها سردیسی هم قرار دارد که برگهای بلند گل، چهرهاش را پوشانده و نمیدانم متعلق به کیست. به قول یکی از همکاران واقعا کسانی که در حوزه کودک و نوجوان قلم میزنند روحیهای لطیف دارند و با نگاهی کوتاه به اتاق هم میتوان به این امر پی برد.
بازنویسی کتابها باید از حالت کهنه و قدیمی خارج شود
در ادامه این همصحبتی و همنشینی حسینیپور بحث را به سمت بازنویسی کتابهای قدیمی میبرد و میگوید «احساس میکنم نسل جدید ارتباطی چندانی با گنجینههای زبان فارسی ندارند؛ به نظرم سیستم آموزشی و خانوادهها نیز در این روند موثر بودند. از این رو که کنکورمحور شدن تمرکز روی دروس تخصصی را بیشتر کرده و کودکان و نوجوانان از ادبیات فراری شدهاند. به نظر شما بازنویسی متونی چون «شاهنامه» تا چه اندازه میتواند برای کودکان موثر باشد.»
عموزاده خلیلی معتقد است که کتابهای بازنویسی فروش خوبی هم داشته و به دو نکته در این زمینه اشاره کرد که «متن باید قوی باشد، مثلا در نثر بازآفرینی «شاهنامه» باید زبان حماسی وجود داشته باشد. همچنین این کتابسازی باید از حالت کهنه و قدیمی خارج شده و با خلاقیت همراه شود. این اسطوره و فانتزی موجود در اساطیر در تصویرگریها نیز دیده شود.»
هوا روبه تاریکی میرود، وقت تمام است و دو دوست سخن کوتاه میکنند. در پایان هم خداحافظی گرمی کرده و تولد امسال فریدون عموزاده خلیلی هم اینطور مبارک می شود.
نظر شما