نشست «نلسون ماندلا، الگوی بردباری در سیاستورزی» برگزار شد
آیتالله محقق داماد: باید فرهنگ حقداری عمومی را ترویج کنیم
آیت الله محقق داماد گفت: جان لاک در رساله خودش اصرار دارد که قاعده زیربنای دموکراسی تحمل دیگری است اما ما امروز در زمان خودمان باید فرهنگ حقداری عمومی را ترویج کنیم و برای همگان حق اندیشه و تفکر قائل باشیم.
آیت الله محقق داماد در این نشست با بیان اینکه یکی از افرادی که در تئوری دموکراسی در دوران معاصر در غرب موثر بوده فیلسوف انگلیسی معروف جان لاک است گفت: او در اوائل قرن 17 اقدام به کاری کرد و فکر کرد اگر دموکراسی قرار است برقرار شود از کجا باید شروع شود؟ حقوقدانان ایرانی فکر میکردند باید از قانون شروع شود جان لاک اما در ذهنش این بود که دموکراسی باید با تحمل، بردباری، تسامح و رواداری شروع شود و رسالهای در این باره نوشته است.
او با طرح این سوال که آیا واقعا اگر بخواهیم به حکومت مردم بر مردم برسیم؟ قدم اولش تحمل دیگری است افزود: رواداری، تحمل و تسامح یعنی چی؟ این بدین معنی است که من نوعی که خود را حق به جانب میبینم و دیگری را باطل، بتوانم او را بپذیرم و با او دعوا نکنم. این حرف با یک مشکلی روبهرو است؟ این جمله به درد صلح فعلی میخورد اما تحمیلی است یعنی چون من نمیتوانم بر دیگری حرفم را تحمیل کنم او را میپذیرم بنابراین این فقط یک آتش بس است ولی به محض اینکه من قدرت پیدا کنم چنگالم را بر صورت او میاندازم و بر او غلبه پیدا میکنم. پس این به معنای تسامح و رواداری است.
این استاد فلسفه ادامه داد: در اینجا اگر دموکراسی اتفاق بیافتد آتش زیر خاکستر است و اگر چنگالم تیز شود، بر دیگری غلبه مییابم. من به عنوان فردی آشنا به دین و فلسفه اسلامی میگویم چه مانعی دارد که ما یک قدم جلوتر برویم و بر حق داری عمومی تاکید کنیم و برای همگان حق اندیشه و تفکر قائل باشیم. اگر این طور باشد من هیچ گاه خودم را بر حق و دیگری را باطل نمیدانم.
محقق داماد با تاکید بر اینکه دیگری هم حق دارد فکر کند و بیاندیشد و به قول حقوق بشریهای امروز حتی حق اشتباه هم دارد یادآور شد: پس در اینجا همگان حق دارند. از سوی دیگر بر این اساس من به این نتیجه میرسم که من و دیگری حق فکر کردن داریم اما حقیقت چیز مطلقی نیست و باید برای رسیدن به آن جستجو کرد. ایمان هم اساسا این است و در ادبیات اسلامی به معنای جزمیت نیست. بسیاری از متکلمانی که ایمان را جزمیت دانستهاند اشتباه کردند چون ایمان یعنی در جستجوی حقیقت بودن. ایمان کم و زیاد دارد و میتواند روز به روز زیادتر شود بنابراین اگر قرار بود جزمیت داشته باشد کم و زیاد نداشت. پس اگر ایمان این طور است ما به جای تسامح، باید حق اندیشیدن برای عموم قائل باشیم.
او با بیان اینکه با این نظریه میتوانیم گفتوگو داشته باشیم تاکید کرد: اگر جزمیت داشته باشیم نمیتوانیم وارد گفتگو شویم و من فکر میکنم تمام اندیشههای و علوم امروزی را از برکت در جستجوی حقیقت بودن انسان داریم. انسان با جزمیت و یقین به علم نرسیده است. به نظر میرسد اگر ما بر تحمل و تسامح فقط پافشاری کنیم به جایی نمیرسیم و فقط یک آتش زیر خاکستر است اما اگر فرهنگ حق داری عمومی را ترویج کنیم و برای همه جا بیندازیم که هر کسی در هر درجه و طبقهای حق دارد فکر کند، رای دهد و اظهار نظر کند. اگر این موضوع نهادینه شود بیشتر موفق میشویم.
آیت الله محقق داماد گفت: در سنت قدیم حوزهها، کلماتی مانند مباحثه، مناظره و ... داشتیم اما باز درون این کلمات غلبه بر خصم بیشتر معنا دارد. فهم یکدیگر غلبه بر هم نیست این مبتنی بر این است که برای همگان حق قائل شویم. حکمرانی عمومی وقتی این حق را قائل نبود خدای روی زمین میشد؛ یا فرعون میشد یا نمرود. در مراتب پایین تر سلطانی بود که برای دیگران تکلیف قائل میشد اما پای این جا که وسط آمد که برای دیگران حقی قائل شویم مقدمهاش این است که مردم حق داشته باشند.
او ادامه داد: در سوره حجرات در آیاتی میخوانیم که عدهای از خدا، خداتر و از پیامبر پیامبرتر میشدند. معلوم میشود حقه بازان دیندار گاهی از پیامبر جلوتر میرفتند. در این سوره گفته میشود حتی کسانی که فقط مسلمان هستند و ایمان قلبی ندارند هم میتوانند در قدرت سهیم باشند.
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی در پایان عنوان کرد: جان لاک در رساله خودش اصرار دارد که قاعده زیربنای دموکراسی تحمل دیگری است اما ما امروز در زمان خودمان باید فرهنگ حق داری عمومی را ترویج کنیم.
مجاهدی نیز در بخش دیگری از این نشست طی سخنانی گفت: اگر شما در یک جمعی نشستید و کسی که احترام او به هر علتی بر شما واجب است به هر دلیلی سخنان بیربطی میکند شما او را تحمل میکنید و او را اخراج نمیکنید، بلکه حتی هر چه او درشتی میکند دیگران تحمل بیشتری میکنند. پس گاهی تحمل کردن دیگران فقط صبوری ورزیدن است و مبنایش پر از مدلولات توهین آمیز است.
او در ادامه درباره شکلهای مختلف رواداری توضیحاتی را ارائه کرد و گفت: کیرکگارد از نخستین فیلسوفانی است که به رواداری به معنای رواقی کلمه حمله میکند و میگوید که چقدر او به عنوان یک مسیحی با این فهم از رواداری بیگانه است. کانت، گوته و ... نیز در آرا و آثار خود توضیح دادهاند که چرا رواداری رگهای از توهین را حتی به فرد مقابل با خود دارد و فقط وقتی رواست که یک معبر موقتی باشد. گوته میگوید رواداری فقط وقتی رواست که به عنوان یک معبر موقت در به رسمیت شناختن دیگری ختم شود.
قزیلی نیز از کارشناسان وزارت امورخارجه در بخش دیگری از این نشست با بیان اینکه مکاتب فکری مختلف تجویزهای مختلفی برای رواداری دارند گفت: مکتب واقع گرایی معتقد است کسب قدرت باعث تضاد منافع در انسانها میشود و ذات انسان بر این موضوع استوار است. هابز میگوید هیچ مترسکی را شبیه گرگ و ... نساختند چون ترسناک تر از آدم نیافتند این نگاه هابز معتقد است قدرت وجنگ ذات انسانی است و به دولتها نیز تسری مییابد. توصیه این مکتب به دولتها این است که دولتها در برابر یکدیگر آسیب پذیرند و همه امکانات باید برای حفظ دولت بسیج شود و از این منظر صرفا اندیشیدن به منافع خود معنا دارد. با این نگاه تصور از صلح بین دولتها سخت و دشوار است.
او با اشاره به مکتب فکری لیبرالیسم نیز توضیح داد: این مکتب معتقد است انسانها قادر به همکاری با هم هستند و میتوانند برای استقرار صلح با هم همکاری کنند. این رویکرد نسبت به روابط بین دولتها خوشبین است. روسو و کانت متفکران این مکتب هستند. لیبرالیسم چهار توصیه برای استقرار صلح به دولتها دارد؛ ایجاد وابستگی متقابل، رواج دموکراسی، تقویت نهادهای بینالمللی و امنیت جمعی.
قزیلی با این اشاره به اینکه با این دو مکتب فکری تعریف صلح در مقاطع تاریخی تحول داشته و از یک تعریف محدود به تعریف جهانشمول تری رسیده، پنج تهدید برای صلح را برشمرد و گفت: نخست تهدیدات سیاسی که در عرصه داخلی و خارجی تعریف میشود به طور مثال سیاستهای ترامپ به مکتب فکری واقع گرایی بر میگردد که فقط هر دولت منافع خودش را در نظر میگیرد. تهدیدات اقتصادی، تهدیدات اجتماعی، تهدیدات فرهنگی و تهدیدات نظامی از دیگر تهدیداتی است که صلح را آسیب میزند.
قربان اوغلی نیز در بخش دیگری از این نشست توضیحاتی را درباره صلح و رواداری ارائه کرد و گفت: متاسفانه اغلب جلسات ما این گونه است که صرفا حرف میزنیم بدون اینکه ذرهای بر تحمل دیگری و دانش ما افزوده شود. بسیار شایسته است که مراکزی مانند فرهنگسراها، شورایاریها و ... فرهنگ گفتوگو را به معنای واقعی کلمه ترویج دهند.
او با اشاره به اینکه ماندلا از کسانی بود که صلح و مدارا را در شیوههای مدیریتی خودش نهادینه کرده بود افزود: الگوی رهبری که او در ذهن خود داشت منتج به صلح بود و توانسته بود دو عنصر اخلاق و سیاست را که به نظر با هم متضاد میآید کنار هم جمع کند.
قربان اوغلی یادآور شد: کتابی که من نوشتهام کمتر به صورت مستقیم به این مساله پرداخته اما خاطراتی را از رواداری بیان کرده است. این اثر بیشتر خاطرات من با نلسون ماندلاست و به عنوان سفیر ملاقات زیادی را با ایشان داشتم و تلاش کردم به صورت روایی و به نثر جمال زاده این اثر را بنویسم.
نظرات