مهدی حمیدی پارسا، مدیر مدرسه دراماتورژی قرآن کریم در قم، گفت: نویسنده براساس منطق شهود با متن مقدس مواجهه دارد.
وی شهود را از ریشه «شَهَدَ» به معنی حاضر شدن، دیدن و گواهی دادن تعریف کرد و گفت: در اصطلاح عرفانی شهود را رویت حق به مدد حق میگویند. آخرین مرتبه شهود عرفانی، حالت جذبه و فنای مطلق است که این مرحله عارف همه چیز از جمله خود را از یاد میبرد و در یک بیخودی مطلق مستغرق در خداوند میشود و چیزی جز او نمیبیند.
حمیدی پارسا معرفت شهودی و معرفت نفس را با هم مرتبط دانست و اضافه کرد: این نوع از معرفت با معرفت فلسفی و کلامی و علمی تفاوت دارد. این علم با ایمان نسبت عمیق دارد و با ایمان حاصل میشود و از نوع علم حضوری است.
مدیر مدرسه دراماتورژی قرآن کریم در بخش دیگری از سخنانش به تفاوت معرفت شهودی و علمی پرداخت و تصریح کرد: در معرفت حصولی علمی میان علم و معلوم فاصله وجود دارد اما در معرفت شهودی حضوری این فاصله وجود ندارد. لذا این معرفت موجب تغییر وجودی در فرد میشود.
وی ادامه داد: این تفاوتها در میان این دو قسم معرفت، منجر به تفاوت در متعلقات آنها هم میشود. تفاوت عرفان که با معرفت شهودی و حضوری مرتبط است و علومی مثل کلام و فلسفه از همین نقطه نشات میگیرد.
عضو هیات علمی موسسه آموزش عالی هنر و اندیشه اسلامی گوهر تجربه عرفانی و دینی را مرتبط با امر متعالی برشمرد و گفت: اصل دین گشودن باب ارتباط با خداوند و رفع حجاب از خود و هستی است. این حجاب که برطرف شود، نور و فیض الهی به دل وارد میشود و گویا روزنی برای ارتباط با امر متعالی گشوده میشود.
وی تجربه عرفانی را برخلاف سایر تجربههای معرفتی، حیرتزدا نداست و گفت: تجربههای معرفتی حیراتزاست. معرفت علمی یا فلسفی با تبیین اسباب سعی در زدون حیرت دارند اما چون موضوع تجربه عرفانی (دینی) اساساً با تجربیات معرفتی دیگر همسانی ندارد، نه تنها حیرتزدا نیست، بلکه موجب حیرت میشود.
مهمان نشست کارگاه «قرآن در داستان» تصریح کرد: تجربه عرفانی بیانناپذیر است. امام محمد غزالی در کیمیای سعادت میگوید: «کسی را که این راه گشاده شود کارهای عظیم ببیند که در حد وصف نیاید.» ویژگیهای تجربه عرفانی از جمله حیرت زا بودن موجب میشود که نتوان آن را به راحتی بیان کرد.
وی یادآور شد: بیان و زبان برای عرضه تجربیات متعارف ساخته شدهاند اما تجربه دینی و معنوی اساسا به خاطر بیرون بودن از تجربیات متعارف انسان، بیانش مشکل است. زبان برای توصیف حالات معمول انسان است. ساختار زبان با ساختار فکری و منطقی متعارف انسان تناسب دارد و تجربه معنوی اساسا از این فضا و ساختار بیرون است، لذا زبان در بیان آن کم میآورد.
حمیدی پارسا در رابطه با گفتوگوی شهودی نویسنده با متن مقدس بیان کرد: گفتوگوی شهودی نویسنده با متن مقدس به این صورت است که نویسنده نه در منطق متعارف بلکه در یک شهود که براساس منطق شهود است، با متن مقدس مواجهه دارد و اجزا یا مفاهیم یا فرمهایی را از متن مقدس در اثر خودش میآورد.
وی گفت: در این شکل از مواجهه با متن مقدس، متنِ داستان دوم، فضا و بافت کاملا متقاوتی دارد و نویسنده سعی نمیکند در بافت و فضای اثرش به متن مقدس نزدیک شود. او سعی میکند جزیی از متن مقدس را که در اثرش و متناسب با ساختار اثرش آورده است، در اثر دوم به درستی جایگزین کند.
نظر شما