در قسمتی از نمایشنامه «قصههای در گوشی» میخوانیم:
«پسر ضبط را خاموش میکند.
پسر: همین بود.
دختر: چیز دیگهای ضبط نکردین؟
پسر: نه. همین هم همینجوری... از لهجهتون خوشم اومد. [سکوت] دوست پسرته؟![دختر با سر جواب میدهد.] دلت واسش تنگ شده، نه؟![لبخند تلخی صورت دختر را میپوشاند] شت![به ضرب کتری را از روی گاز پیکنیکی برمیدارد. دستش میسوزد] کتری جوش اومد، حواسمون نبود. [دنبال وسایل چای میگردد] خندهدارهها... این جا همه چی یه دونهست. یه دونه لیوان، یه دونه صندلی، یه دونه بشقاب، قاشق! نه که عادت به مهمون ندارم. حالا کو یه چیزی پیدا کنیم توش چایی بخوریم.» (صفحه36)
صحنهای از نمایش «قصههای در گوشی» به کارگردانی مریم مرادیان
«قصههای درگوشی» برای اولینبار در نهمین جشنواره تئاتر استان فارس در سال ۱۳۷۸ به کارگردانی امیررضا کوهستانی روی صحنه رفت.
«رقص روی لیوانها» نمایشنامه دیگر این کتاب درباره زندگی پسر جوانی به نام فرود است که مربی رقص بوده و به دختر جوانی به نام شیوا علاقهمند است. شیوا از خانه فرار کرده و فرود نسبت به او احساس وظیفه میکند. او سعی میکند به وسیله رقص به شیوا کمک کند تا استعداد و ویژگیهای مثبت خودش را بروز دهد. فرود، شیوا را الهه رقص هندوها میداند و در این بین شاهد تلاش او برای آموزش رقص به شیوا هستیم. در نهایت نیز با سرپیچی شیوا از گفتههای فرود پایانی تلخ برای نمایشنامه رغم میخورد.
صحنهای از نمایش «رقص روی لیوانها» اثر امیررضا کوهستانی
در بخشی از نمایشنامه «رقص روی لیوانها» میخوانیم:
«فرود: تمرینمون باید تموم شه.
شیوا: نمیخوام تمرین کنم مگه زوره؟
فرود: آره زوره. میایستد. مثل شیوا.
شیوا: نمیشینم.
فرود: بشین، تمرینی که میکردیم باید تموم شه.
شیوا: [بغض کرده، از ترس یا استیصال؟ به هر حال بغض کرده] فرود به خدا همه چی تموم شده، رقص تموم شد، تمرین تموم شد، تمرکز تموم شد! ول کن دیگه دنبالهش رو نیار!
فرود: تمرین که میکردیم باید تموم شه.
شیوا: من میخوام برم، باید نداریم...» (صفحه124)
«رقص روی لیوانها» برای اولینبار در سال ۱۳۸۰ در جشنواره تئاتر استان فارس در سالن استاد لایق به کارگردانی امیررضا کوهستانی روی صحنه رفت.
نشر چشمه کتاب «قصههای درگوشی و رقص روی لیوانها» اثر امیررضا کوهستانی را در 126 صفحه، با تیراژ 700 نسخه و با قیمت 19000 تومان منتشر کرده است.
نظر شما