در شکلگیری و تحقق و تداوم انقلاب اسلامی ایران، به عنوان انقلابی شگرف و تاثیرگذار و مردمی، عناصر مختلفی نقش داشته و دارند که به جرئت میتوان بارزترین عناصر موثر آن را رهبری دینی و عشق و علاقه اقشار مختلف اجتماع به دفاع از اسلام و ارزشهای اصیل و ریشهدار اخلاقی و فرهنگی دانست.
در همه سالهای قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، توان و همت بسیاری از مردان و زنان در اقصینقاط کشور صرف مبارزه و مقابله با اندیشهها و اقدامات توطئهگران و خنثیسازی تهدیدات دشمنان داخلی و خارجی جمهوری اسلامی ایران شده است.
کتاب «خاطرات خلبان وارسته»، خاطرات آزاده سرتیپ دوم خلبان، محمدجعفر وارسته، روایتگر حضور مصمم و خالصانه یک خلبان جوان در عرصه دفاع مقدس و متعاقب آن دوره پر از رنج و خاطره اسارت است که با روایتی صادقانه و مستند به بازگویی خاطرات دوران رزم و ایثارگری و اسارت در اردوگاههای دشمن پرداخته است.
نویسنده در مرحله شکلگیری مکتوب کردن این خاطرات میگوید: «به منظور درج زندگینامه و خاطرات در کتاب ستارههای نبرد هوایی، در یکی از روزهای آذر 1391 به منزل دعوتش کردم. پس از مصاحبهای دو ساعته، به این نتیجه رسیدیم که او از ذهنی تازه برخوردار است و خاطراتش قابلیت تبدیل شدن به یک کتاب مستقل را دارد. از این رو، خواستم تا هرجا برایش امکان دارد خاطراتش را مکتوب کند. ظرف سه ماه توانستم، با راهنماییهای پیاپی، این خاطرات خودنوشت را تکمیل و ابهام برخی بخشها را با گفتوگوهای حضوری و تلفنی رفع کنم.»
نویسنده در این اثر سعی کرده است خاطرات را از نظر بازه زمانی منظم آنچنان که به اصل موضوع خدشه وارد نشود در قالب کتاب تدوین کند و مواردی را که دقیق به خاطر نداشته است، با بررسی پروندهها و مصاحبههای تکمیلی کامل کند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «صدای برخورد یک تیر موشک، که بعدا فهمیدم از نوع رولند فرانسوی بود، هواپیمایم را غیر قابل پرواز کرد. موشک رولند، ساخت فرانسه، یکی از سلاحهای ضد هوایی بسیار کارآمد روز دنیا، با توانایی هدفگیری از روی سه نوع وسیله نقلیه نظامی، با ارتفاع بیست تا پنج هزار و پانصد متر (حدود هجدههزار پا) است که عراق در آن زمان خریداری کرده بود و از متخصصان فرانسوی کمال بهره را میبرد. راهی جز ترک هواپیما، که میدانستم سختیهای بیشماری در پی دارد نداشتم. بنابراین، مجبور به کشیدن حلقه پرتاب صندلی و خروج اضطراری از هواپیما شدم. این خروج، که جمعا کمتر از یک ثانیه تا باز شدن چتر نجات در ارتفاع پست وقت میگیرد، برایم بسیار طولانی گذشت؛ طوری که همه زندگیام یک بار در ذهنم مرور شد و بهنام را با آینده مبهمش به وضوح دیدم. انگار دیگر بعد زمان وجود نداشت.»
نویسنده در این کتاب زبانی داستانی برگزیده است به گونهای که بتواند با مخاطب ارتباط بیشتری برقرار کند، چنانچه در قسمتی از این کتاب میگوید: «پتویم را روی زمین پهن کرده و روی آن نشسته بودم. بعد از نماز بیشتر ساعت بیکاری را با خواندن کتابهای دعایی که در دسترس بود پر میکردم. این رفتارم هم تا حدودی تعجب بعضیها را برانگیخته بود! بعضیها کتاب آموزش زبان آلمانی یا فرانسه میخواندند. در واقع وضعیت آنقدر خوب بود که استادان برای آموزش زبان فرانسه به علاقهمندان، با استفاده از یک لغتنامه انگلیسی ـ فرانسه شصت صفحهای، با هم رقابت میکردند. از من خواستند فرانسه بخوانم. دیدم تعداد آموزش دهندگان زیاد است.»
کتاب «خلبان وارسته» خاطرات سرتیپ دوم خلبان آزاده محمدجعفر وارسته نوشته احمد مهرنیا در 304 صفحه به بهای 40 هزارتومان توسط نشر سوره مهر منتشر شده است.
نظر شما