عصیانگر نوشته آلبر کامو با ترجمه مهستی بحرینی به چاپ پنجم رسید.
کامو در «عصیانگر» کموبیش در همه تجربههای ایمانی و عقیدتی اروپائیان از مسیحیت تاریخی گرفته تا نیستانگاری، از فاشیسم تا کمونیسم به پژوهشی ژرف میپردازد و هرچند بحث اصلی کتاب درباره عصیان است ــ و درباره انقلاب که خود زاده عصیان است ــ مباحث دیگر را نادیده نمیگیرد و تصویری روشن از سیر تاریخی افکار و عقایدی که در طول زمان بر اروپا حاکم بوده است، ترسیم میکند. او نشان میدهد که چگونه کسانی که از عشق به انسان دم میزنند کشتارها را به این دستاویز توجیه میکنند. اینان فلسفه را عذرخواه خود قرار میدهند و با استناد بدان، برای رسیدن به هر هدفی، تا به آنجا پیش میروند که سرانجام، جانیان را مبدل به داوران میکنند. کامو میگوید اگر به هیچ چیز معتقد نباشیم و نتوانیم هیچ ارزشی را تأیید کنیم، همهچیز مجاز شمرده میشود و هیچچیز اهمیتی نخواهد داشت. چنین وضعیتی به نیستانگاری میانجامد و در نتیجه «منطق بر عذاب وجدان که در نظرمان امری باطل خواهد بود، مقدم خواهد شد.» باید توجه داشت که کامو بهطور کلی با عصیان مخالفتی ندارد و آن را جنبشی میداند که «فرد را به دفاع از حیثیت مشترک همه افراد بشر برمیانگیزد» و بر آن است که «آگاهی همراه با عصیان پدیدار میشود». اما به عقیده او، آدمی با افراط در نتیجهگیری از منطق عصیان، میخواهد زمین را به قلمروی برای خدایی خود مبدل سازد و اینجاست که فرمانروایی تاریخ آغاز میشود و انسان با همذات شدن با تاریخ، و با وفادار نماندن به عصیان واقعی خویش، خود را وقف انقلابهای نیستانگارانه قرن بیستم میکند. با اینهمه، نگاه کامو به سرنوشت بشر بدبینانه نیست: «جهان در روشنایی، نخستین و آخرین عشق ما باقی میماند. برادرانمان در زیر همان آسمانی نفس میکشند که ما نفس میکشیم، و عدالت زنده ست.»
کتاب عصیانگر را مهستی بحرینی به فارسی ترجمه کرده و انتشارات نیلوفر این کتاب را به بازار کتاب عرضه کرده است.
نظر شما