اگر این قانون برداشته میشد نمیتوانستم به کار نشر ادامه دهم
اسدالله شعبانی، از شاعران و نویسندگان پیشکسوت حوزه کودک و نوجوان و مدیر نشر توکا در این باره میگوید: من اصولا با مالیات دادن موافقم. البته باید مالیات متناسب با درآمد اشخاص و مشاغل باشد. قطعا نمیتوان درآمد یک نویسنده را با یک سلبریتی مقایسه کرد. سلبریتیهایی که درآمدهای بالا دارند نباید از مالیات معاف شوند چون درآمدهای آنها یک نوع کار اقتصادی و تجاری محسوب میشود.
این نویسنده میافزاید: اما بهطورکلی قانون معافیت مالیاتی اهالی فرهنگ، هنر و رسانه کار خوبی است و من به عنوان یک ناشر اگر این قانون برداشته میشد نمیتوانستم به کار نشر ادامه دهم چون در این حوزه سود مالی وجود ندارد.
حمیدرضا شاهآبادی، به عنوان نویسنده، منتقد ادبی و مدیر انتشارات مدرسه، در این باره میگوید: توجه به وضعیت معیشتی هنرمندان و تصویب قوانین حمایتی برای حمایت از این بخش از جامعه کار مفید و موثری است و معاف کردن هنرمندان از مالیات هم از این منظر قابل بررسی است.
وی در ادامه تاکید میکند: نکته مهم این است که قوانین در کشور ما انعطافپذیری لازم را ندارند که در شرایط مختلف بتوانند کارکردهای متفاوت داشته باشند. دوم اینکه اجرای سلیقهای قوانین عملا آنها را بیاثر میکند. به عنوان مثال وقتی از معافیت مالیاتی هنرمندان صحبت میکنیم همه هنرمندان را در تمامی سطوح درنظر میگیریم، وقتی هنرپیشهای در تلویزیون به صراحت اعلام میکند که برای بازی در یک فیلم سینمایی چهار میلیارد تومان دستمزد میگیرد و گاهی زمان فیلمبرداریاش ممکن است بیش از دو هفته نباشد، و از مالیات معاف میشود قابل مقایسه نیست با نویسندهای که ممکن است مجموع کل حقالتالیفی که میگیرد در طول عمرش به یک دهم این مبلغ هم نباشد. در چنین مواردی قانون باید انعطافپذیری داشته باشد و این دو را از هم تفکیک کند و برای هرکدام روال مشخصی را تعریف کند.
شاهآبادی میافزاید: نکته بعدی این است که وقتی قوانین به صورت سلیقهای اعمال میشود باز هم برنده در این مسیر افرادی هستند که دستمزدهای کلان میگیرند. به عنوان مثال الان ادارات مالیاتی بدون اینکه ابلاغیه رسمی به ناشران داده باشند ناشران را مجبور کردهاند از حقالتالیف نویسندگان مالیات کسر کنند. یعنی قبلا هم قوانین معافیت مالیاتی ناشران را داشتیم ولی عملا این قوانین اجرا نمیشد. حالا میگویند اگر قرار باشد نویسندگان مالیات ندهند باید به ادارات مالیاتی مراجعه کنند و از آنجا نامه بگیرند و به ناشر بدهند تا مالیات از حقالتالیفشان کسر نشود. یعنی عملا یکنوع بروکراسی درست کردهاند که این بروکراسی موجب خسته کردن نویسنده شود و در نهایت به پرداخت مالیات تن دهد و کسی که رقم درشتی بابت دستمزد میگیرد عملا با چنین مشکلی مواجه نیست.
به گفته این نویسنده و ناشر، اجرای سلیقهای قوانین هم به سود افرادی است که درآمدهای کلان دارند و من به عنوان عضوی از خانواده فرهنگ و هنر از تصویب و استمرار قانون معافیت مالیاتی خوشحال نیستم و معتقدم که همچنان سود و منفعت آن نصیب افرادی میشود که شاید مستحق آن نباشند و افرادی که استحقاق آن را دارند همچنان مالیات پرداخت میکنند.
مگر حقالتالیف نویسنده چقدر است که کسر شدن یا نشدن مالیات روی آن تاثیر زیادی داشته باشد؟
مصطفی خرامان، نویسنده حوزه کودک و نوجوان، نیز در این باره میگوید: به نظر من اگر قرار است وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کاری برای اصحاب فرهنگ و حوزه نشر انجام دهد تیراژ کتابها را افزایش دهد تا به حقالتالیف نویسندگان اضافه شود با تیراژهای 500 یا 300 نسخهای مگر چقدر حقالتالیف به نویسنده داده میشود که کسر شدن یا نشدن مالیات روی آن تاثیر زیادی داشته باشد.
وی در ادامه بیان میکند: از سویی دیگر، حال که چنین قانونی وضع شده، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چقدر به نحوه اجرای آن نظارت دارد؟ در حال حاضر بااینکه این قانون وجود دارد اما بسیاری از ناشران همچنان مالیات را از حقالتالیف نویسندگان کسر میکنند. حال اگر نویسندهای به این موضوع پی ببرد و به ناشر شکایت کند، ناشر آن را اصلاح میکند در غیر اینصورت این پول به جیب ناشران میرود یعنی درواقع با این قانون این پول نه تنها به جیب دولت نمیرود، به جیب نویسندگان هم نمیرود.
خرامان میافزاید: همچنین باید توجه داشت کار نشر کار بیسود و زیاندهی نیست اگر اینطور بود روز به روز به تعداد ناشران در حوزه کودک و نوجوان اضافه نمیشد و ناشران موجود به کارشان ادامه نمیدادند.
نظر شما