بیش از هزار سال تصوف و عرفان و ادب صوفیانه ایران، دریایی از دانستنیها و خواندنیهاست و بر امواج آن دریا هم کفهای روایات بیپایه و دعوی و دروغ و فریب کم نیست و داوری درباره همه آن جزئیات و رسیدن به درستی و نادرستی یک سخن یا یک روایت، گاه دست و پای جوینده واقعیت را چنان میبندد که زبان و قلم از رفتن باز میماند. این کتاب مرجعی تقریباً کامل است که درباره تصوف و عرفان و ادب صوفیانه ایران، کوشش کرده پاسخ درست پرسشها را داشته باشد. استعلامی در مقدمه کتاب میگوید گستره دریای ادب صوفیانه هم به اندازهای است که مؤلف یک کتاب مرجع، در هر پایهای از دانش و تجربه، نمیتواند همه آثار شعر و نثر صوفیانه و بازنویسیها و تقلیدهای همه آنها را خوانده و به داوری نهایی رسیده باشد.
او که یکتنه کار این فرهنگنامه و دانشنامه را انجام داده، در بخشی از مقدمه سوم کتاب آورده است: «اگر از من بپرسید که در این کتاب چه میخواهم بکنم؟ پاسخ من این است: همان کاری که در چهل ـ پنجاه سال گذشته کردهام و کوشیدهام که درست خواندن و دست فهمیدن تذکرة الاولیاء و مثنوی و دیوان حافظ و قصاید خاقانی را برای جویندگانی که مقدمات را درست آموخته باشند، ممکن و آسان کنم. در این کتاب، معنای یک اصطلاح یا تعبیر صوفیانه، شرح یکی از مباحث تصوف و عرفان، شناخت صوفیان و عارفان نامدار، و نقد آثار برجسته ادب صوفیانه، تا آنجا که ممکن باشد ـ به زبان ساده و قابل فهم برای همه خواهد آمد، اما نه اینکه تأکید بر سادگی و روشنی کلام، به دور از سندیت و استواری باشد. در زیر هر مقاله، اشاره به مآخذ مورد استفاده یا مربوط به موضوع آن، گواه سندیت مفاد مقاله است و به مراجعان امکان میدهد که دانستنیهای بیشتری درباره موضوع هر مقاله را در آن مآخذ پیدا کنند. مواردی هم هست که زیرنویس اشاره به مأخذی است که مفاد عبارات نقل شده از آن جای حرف دارد، در متن مقاله نقد شده و با دلایل روشن تأیید نپذیرفته است.»
وجه مشخصه این فرهنگنامه ـ که در حد یک دانشنامه و دائرةالمعارف نیز قابل توصیف است ـ این امر است که ضمن شرح اصطلاحات، مقالات جامع و بسیطی در حوزه عرفان و تصوف را میتوان در میان بیش از 3500 مدخل آن پیدا کرد و خواند و با آراء و نظرات عرفای بزرگی چون ابوسعید ابوالخیر، بایزید بسطامی و ... آشنا شد و نقد و بررسی جامعی را نیز به نظاره نشست و لذت برد.
در متن این فرهنگنامه، تعریف واژگان و شرح مباحث گوناگون تصوف و عرفان آمده است؛ اما بیشتر محتوای این کتاب با صورت و سیرت کسانی ربط دارد که در شیوه زندگی و پوشش و رفتار، بیش و کم از دیگران متمایزاند و به آنها صوفی پشمینهپوش گفته میشود.
بیش از نیمی از این فرهنگنامه، سرگذشت و شرح فشردهای از اندیشه و تحلیل آثار نامداران تصوف و عرفان ایران است که تألیف این مقالات اعلام یکی از دشواریهای کار بوده است که گاه جستجوی سابقه یک روایت یا درستی نسبت کتابی یا رسالهای به یکی از آنها دیری زمان گرفته است.
محمد استعلامی
در این فرهنگنامه همه کتابها و مقالاتی که مآخذ این کار بودهاند فراهم شدهاند، مدخلهای مقالات اعلام و مباحث و اصطلاحات و تعبیرات از آنها بیرون کشیده شده و با ترتیب الفبایی کنار هم گذاشته شدهاند و مآخذ هر مقاله زیر عنوان آن یادداشت شده است. کار سودمند دیگر این فرهنگنامه هم این بوده است که هر جا مفاد یک مقاله با یک یا چند مقاله دیگر ربط دارد، آن دو یا چند مقاله به یکدیگر ربط داده شدهاند.
در متون ادب صوفیانه فارسی، بزرگانی چون سنائی و خاقانی و عطار و مولانا و حافظ، تعبیرهای به کار بردهاند که گاه فقط در دیوان سنائی یا خاقانی، یا فقط در منظومههای عطار یا فقط در مثنوی و دیوان شمس به کار رفته است و به احتمال شاهدی در متون دیگر ندارد و تعبیر یا اصطلاح عام تصوف و عرفان هم نیست؛ شماری از اینگونه تعبیرها اگر با آفرینش معنا و مضمون تازه همراه باشد، به صورت یک مدخل در این کتاب آمده، اما همه ترکیبهای وصفی یا اضافی سخن سنائی و خاقانی و عطار و مولانا و حافظ نمیتوانسته است مدخل یک مقاله این کتاب باشد؛ چراکه شماری از آن تعابیر و ترکیبها در همان حال و هوای خاص یک حکایت یا یک مبحث هم، ممکن است صوفیانه تفسیر شود، یا فقط معنای ساده کلمات را بیان کند.
از فتوتنامهها و رسائل جوانمردان و قلندرنامهها تنها اصطلاحاتی در این کتاب آورده شده که آداب تربیت اصحاب فتوت و قلندریان را تعریف میکند. از نویسندگان اینگونه متون نیز فقط از کسانی میتوان یاد کرد که آگاهی روشنی از زندگی و آثارشان در دست باشد یا در جوانمردی و قلندری مرتبه خاصی داشته باشند؛ اما درباره جوانمرد/جوانمردی/ فتوت و عیار/ عیاری، و قلندر/ قلنمدری مقالههایی به منظور شناخت یک مکتب و یک جریان اجتماعی در این فرهنگنامه آمده است.
نام نویسندگان و سرایندگان متون ادب صوفیانه و مؤلفان منابع ارشادی و آموزشی تصوف، هر یک عنوان یک مقاله خاص همراه با معرفی و تحلیل آثارشان است و در آن مقاله، سرگذشت و سوانح زندگی آنها با تأکید بر این واقعیت آمده که روایات تذکرهها و مناقبنامهها را همیشه نباید گزارش واقعیت دانست و با آثار هر شاعر یا نویسنده و با منابع قابل استناد روزگار آنها باید سنجید، خاصه درباره نامدارانی که گزارش کرامات آنها بر زبان مریدان، گاه چنان با خیال گوینده درآمیخته است که عقل و ایمان هر دو در پذیرفتن آن درمیمانند.
سرگذشت و معرفی آثار هر صوفی یا هر شاعر و نویسنده زیر عنوانی آمده که به زبان مرجعشناسی اسم اشهر اوست و القاب و عنوانهای دیگر، اگر باید در مدخلها بیاید، به آن نام مشهورتر ارجاع شده است؛ برای نمونه شهرت ابویزید طیفور بن عیسی بسطامی در منابع تصوف و عرفان ایرانی بایزید بسطامی است و هرچه درباره اوست، در مدخل بایزید بسطامی باید بیاید و ابویزید هم به بایزید ارجاع شود.
انتشارات فرهنگ معاصر کتاب دو جلدی «فرهنگنامه تصوف و عرفان: مباحث، اعلام، اصطلاحات و تعبیرات» نوشته محمد استعلامی را در 1890 صفحه و با قیمت 285 هزار تومان در سال 1398 منتشر کرده است.
نظر شما